معرفی و دانلود کتاب مادام بواری

معرفی کتاب مادام بواری

گوستاو فلوبر نویسنده برجسته فرانسوی در کتاب مادام بواری، از آثار فاخر ادبیات کلاسیک، روایت‌گر داستان جاه‌طلبی‌ها و خیانت‌های دختری‌‌ست که به واسطه ازدواجش از روستای زادگاهش خارج شده و پا به شهر گذاشته است. نوشتن این کتاب جنجالی و پرفروش، شش سال به طول انجامید؛ اما در نهایت در همان روزهای ابتدایی انتشارش با اعتراضات زیادی از سوی عموم مردم روبه‌رو شد.

درباره کتاب مادام بواری

داستان این کتاب راجع به دختری پاک و معصوم به نام اماروئو است. او که رویای رهایی از روستای زادگاه خود را دارد با مردی با نام شارل بواری، یک پزشکیار شهرستانی ازدواج می‌کند. زندگی با شارل آن‌طور که اماروئو تصور می‌کرد جذاب و رویایی نبود، از نظر «اما» شوهرش مردی کم‌حرف و بی‌احساس بود و همین مسئله موجب می‌شد که اماروئو تصور کند که حقش در زندگی با این مرد زایل می‌شود. بنابراین روزی که به همراه شارل به یک مهمانی تجملاتی رفتند، این دختر که از زندگی خود خسته شده بود، دل و دینش را در همان ضیافت جا گذاشت و همین ماجرا سرآغاز تغییر اماروئو شد.

«اما» در آن مهمانی بزرگ و اشرافی بیش از گذشته زندگی خود و مقام و منزلت همسرش را حقیر می‌بیند و آتش این احساس زمانی در او زبانه می‌کشد که با مردی خوش سیما و خوش رایحه به نام ویکنت به رقص می‌پردازد. اماروئو پس از بازگشت از آن ضیافت بزرگ تا مدت‌ها در رویای اتفاقات آن شب و لحظاتی که با ویکنت می‌گذراند به سر می‌برد و روز به روز بیشتر از قبل از زندگی با شارل خسته می‌شد.

اگرچه داستان این کتاب بسیار جذاب است، اما چیزی که این اثر را به اوج موفقیت خود رسانده، شخصیت پردازی‌های آن است. فلوبر با تحقیق و مطالعه بسیار بر روی خصوصیات شخصیت‌های کتابش مخصوصا اماروئو، توانسته داستان و کاراکترهایی در سبک رئالیسم خلق کند و تحسین همگان را برانگیزد.

کتاب مادام بواری (Madame Bovary) در سال 1856 منتشر شد اما ماجرای این کتاب و اتفاقاتش فراتر از تحمل مردم فرانسه بود. بنابراین آنان از گوستاو فلوبر (Gustave Flaubert) به خاطر هتک حرمت شکایت کردند. این اتفاق تاثیر بسیاری در بدنام کردن کتاب مادام بواری گذاشت. اما در سال 1857 که فلوبر در دادگاه تبرئه شد، کتاب حاضر تبدیل به پرفروش‌ترین اثر فرانسه شد.

این کتاب که در سبک ادبیات کلاسیک داستانی قرار دارد، همچنان پس از گذشت سال‌ها نه تنها شاهکاری از فلوبر به حساب می‌آید بلکه به عنوان یکی از برترین آثار واقع‌گرایانه تاریخ شناخته می‌شود.

نکوداشت‌های کتاب مادام بواری

- شاهکار گوستاو فلوبر. (بارنز و نابل)
- فلوبر این توانایی را دارد که از کلمات روی صفحه، زندگی خلق کند. (نیویورک تایمز)
- مادام بواری را بخوانید و در زمان و مکان متفاوتی غرق شوید که شباهت عجیبی به زمانه‌ی خودمان دارد. (مجله Elle)

کتاب مادام بواری برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب که یکی از شاهکارهای ادبیات فرانسه و سبک رئال به حساب می‌آید، روایت جذاب و پرکششی از زندگی و روحیات یک دختر روستایی را بیان می‌کند. اگر شما هم از علاقه‌مندان ادبیات کلاسیک داستانی باشید از خواندن آن لذت خواهید برد.

اقتباس‌های سینمایی فیلم مادام بواری:

جالب است بدانید که از کتاب مادام بواری تاکنون سه فیلم سینمایی در سال‌ها و کشورهای مختلف ساخته شده است:

- مادام بواری (1949) ساخت کشور آمریکا، به کارگردانی وینسنت مینلی و با حضور بازیگرانی مانند جنیفر جونز و جیمز میسون.
- مادام بواری (1991) ساخت کشور فرانسه به کارگردانی کلود شابرول بوده و از بازیگران این اثر می‌توان به ایزابل هوپر و دومینیک زاردی اشاره کرد.
- مادام بواری (2014) ساخت مشترک کشورهای آلمان، بلژیک و آمریکا. به کارگردانی سوفی بارت و بازی ازرا میلر و لورا کارمایکل.

با گوستاو فلوبر بیشتر آشنا شویم

این نویسنده بزرگ و نامدار فرانسوی در سال 1821 در شهر روان متولد شد و در سال 1885 زمانی که 64 سال داشت درگذشت. گوستاو فلوبر با وجود علاقه بسیاری که به ادبیات داشت، در سن 18 سالگی برای تحصیل در رشته حقوق به پاریس نقل مکان کرد. اما حال و هوای شهر خوش‌آیند وی نبود و او پس از فوت پدرش و پیش از اتمام تحصیلاتش به زادگاهش بازگشت.

قلم گوستاو فلوبر همواره به دلیل نگاه واقع‌گرایانه و تحقیق‌های روانشناختی وی بر روی شخصیت‌های آثارش مورد تحسین خوانندگان و منتقدین قرار گرفته است. او همچنین با سواد ادبی بالا، زیبایی شناسی و به کار بردن آرایه‌های ادبی از نامداران این حوزه در فرانسه می‌باشد.

او علاوه بر مادام بواری خالق دیگر آثاری از جمله «سالامبو»، «تربیت احساسات»، «وسوسه سنت آنتوان» و «سه قصه» نیز هست.

جملات برگزیده کتاب مادام بواری

• شور حرارت بی‌پایان را می‌توان مانند جمعیتی در یک اتاق کوچک، در یک دقیقه مهار کرد.
• وظیفه ما این است که آنچه عالی است را احساس کنیم، زیبایی‌ها را گرامی بداریم و مرسومات جامعه را که با خفت و خواری بر ما تحمیل می‌کند، نپذیریم.
• همه چیز حتی خودش برایش غیرقابل تحمل بود. آرزو داشت که مانند یک پرنده بال بگیرد، بتواند به جایی برود، دور و پاک، و در آن جا دوباره جوان شود.

در بخشی از کتاب مادام بواری می‌خوانیم

مى‌گفتند شبى شاهزاده‌خانمى لهستانى در پلاژ بیاریتز به آواز «لاگاردى» که مشغول تعمیر زورق‌ها بوده گوش داده و عاشق او شده و تمام هستى خویش را در راه عشق او ازدست داده بود. «لاگاردى» شاهزاده‌خانم را همان‌جا کاشته و خود به‌سراغ زنان دیگر رفته بود و این شهرت عشقى به‌درد شهرت هنرى او خورده بود. این دوره‌گرد سیاستمدار حتا ضمن آگهى‌هاى تبلیغاتى خود، جمله‌اى شاعرانه که جذابیت شخص خود و حساسیت روحش را مى‌رساند، مى‌گنجاند. زیبایى اندام و ثبات تزلزل‌ناپذیرش و حسن خلق بیش از هوشش و یاوه‌سرایى‌هاى بیش از تغزلات شاعرانه‌اش قدر و منزلت این شارلاتان بالفطره را که به دلاک و گاوباز بیش‌تر شباهت داشت، بالا برده بود. لاگاردى از همان صحنه‌ى اول همه را به شور و شوق آورد. لوسى را درآغوش مى‌فشرد و رها مى‌کرد، دوباره برمى‌گشت و به‌نظر سرخورده و مأیوس مى‌آمد. خنده‌هایى از خشم مى‌کرد و سپس با ملایمتى پایان‌ناپذیر همچون عزاداران هق‌هق به گریه مى‌افتاد و نت‌هاى موسیقى از حنجره‌ى عریانش که جاى هزاران بوسه و اشک بر آن بود، بیرون مى‌جست.

«اما» درحالى‌که با ناخن‌هایش مخمل صندلى لژ را مى‌خراشید، خم مى‌شد تا او را ببیند. قلبش از این ناله‌هاى آهنگین که با نواهاى تأثرانگیزى به همراهى صداى «کنترباس» مانند فریاد غریقان در غوغاى توفان کشیده مى‌شد، لبریز مى‌شد. هیجان‌هایى را که بر اثر آن زمانى به مرگ نزدیک شده بود، اکنون بازمى‌شناخت. صداى زن خواننده در گوش او چیزى نبود به‌جز انعکاس نداى وجدان خود او؛ رؤیایى که وى را سرخوش مى‌داشت و حتا پاره‌اى از حیات خود او بود؛ ولى هیچکس در این دنیا او را با چنین عشقى دوست نداشته بود. رودلف هرگز در آخرین شب مهتاب، وقتى به‌هم مى‌گفتند: «وعده‌مان به‌فردا»، مانند «ادگار» گریه نکرده بود.

فریادهاى احسنت و آفرین تماشاچیان تمام سالن را به‌لرزه درآورده بود. تمام این قطعه را تکرار کردند. عاشق و معشوق از گل‌هاى روى قبر خود، از عهد و پیمان‌ها از تبعید و تقدیر و از امیدها سخن گفتند و چون وداع آخر را گفتند، «اما» چنان جیغ دلخراشى سرداد که طنین آن با ارتعاشات آخرین نغمه‌هاى موسیقى محو شد.