معرفی و دانلود کتاب مادر
برای دانلود قانونی کتاب مادر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مادر
بالاخره روزی خواهد رسید که باور میکنیم، برای درک یکدیگر، به زبان و گویش مشترک نیاز نداریم. شادی، خشم و غم ما را بهم پیوند میدهد؛ پیوندی چنان محکم که احساس میکنیم قصهی غمبار کتاب مادر را از زبان زن همسایه یا حتی مادربزرگمان شنیدهایم. درست است که مادر فداکار و رنج کشیدهی این داستان و شوهر بیمسئولیت او را نمیشناسیم، اما حس تنهایی، حقارت و فداکاری را بارها چشیدهایم. چیزی که ما، پرل باک آمریکایی و شخصیتهای این قصه را بدون داشتن نقطهی اشتراک، به درک مطابق رسانده، تنها در یک چیز ریشه دارد، درد مشترک. این داستان راوی دردهای ماست.
دربارهی کتاب مادر
تاکنون به زنی که روی صندلی اتوبوس نشسته و با چشمان سرد و بیروح به شلوغی خیابان خیره شده، نگاه کردهاید؟ در مردمک غبار گرفتهاش رنجهایی کهنه بهسوی خیابان میدوند. حس میکنید زن از جنس سفالی ترک خورده است و هر لحظه بیم آن میرود که فرو بریزد؛ اما او استوار و مقاوم، از روی صندلی بلند میشود، رنجهایش را در کیفش میگذارد، در بازار مصیبتها پیاده میشود تا رنج دیگری را بر دوشش بگذارد. در درون آن زن شهرزادی پر از قصههای واقعی و اندوهبار درون او زندگی میکند. کتاب مادر (The mother)، راوی زندگی یکی از همین زنان است که غصههای دنیا را بر دوش میکشند تا زمین معلق، از سنگینی اندوه سقوط نکند و با دنیا میجنگند تا عزیزانشان قربانی زندگی بیرحم نشوند؛ حتی اگر آن عزیزان خود قاتل خوشبختی و آرامش او باشند.
داستان مادر برای بسیاری از زنان دنیا، ماجرایی آشنا و حتی خاطرات زندگیشان است؛ زندگیای مملو از ظلم، حسرت، فداکاری و مدارا. پیرزن این قصه حالا نوادگانی دارد. جسمش رنجور و کمتوان است اما ذهنش بهخوبی خاطرات تلخ گذشته را بهیاد میآورد. او هنوز به شوهرش فکر میکند. مردی که از تمام ویژگیهای یک انسان، صرفاً جسم را داشت و از اخلاق و فهم و مسئولیتپذیری بویی نبرده بود. او همسر و فرزنداناش را سالها پیش رها کرده و برای همیشه سربهنیست شدهاست.
زن این داستان بعد از رفتن شوهرش، فقط میخواهد فرزندانش را بزرگ کند. او هویتی جز مادر بودن ندارد. حتی اسم هم ندارد و در طول قصه یا بهعنوان مادر نامیده میشود یا مادربزرگ. او مثل تمام زنانی که در جامعهی سنتی زیست میکنند، تنها به حفظ آبرو میاندیشد و حاضر است خودش بهوسیلهی نامه، پول به مقصد خانهی خودش بفرستد، اما اجازه ندهد مردم روستا از بیمهری و رفتن همسرش با خبر شوند. البته شاید هم حق دارد. شاید او میداند مردم روستا در نهایت دلیلی میسازند تا شوهرش را تبرئه کنند و او را مقصر جلوه دهند. بههرحال همیشه زنی پیدا میشود تا تقصیرها گردن او بیفتد. مادر یا همان مادربزرگ این داستان، میداند که باید بیشتر از قبل کار کند؛ هرچند پیش از رفتن شوهرش هم کارهای مزرعه و خانه بر دوش خودش بود، اما عشقی که به آن مرد داشت، قوت قلبش بود. بعد از گریز مرد، باید تنها به عشق فرزندانش کار سخت و بیپایان کشاورزی و خانهداری را پیش ببرد.
هنگامی که انسان در محیطی نامطلوب زندگی کند، بعد از مدتی به آن عادت میکند. دیگر درد را حس نمیکند و آرام آرام نابود میشود. این تفاوت پرل باک با باقی زنان روستا بود. این نویسنده که جایزهی نوبل را هم از آن خود کرده است، متولد آمریکا بود اما در کشور چین سکونت داشت. او از جامعهای مدرن و غربی، به روستایی سنتی در شرق عالم رفته بود. وضعیت مردسالاری در آن جامعه که نشانهای از دیکتاتوری حکومت بود، برای او عادی و قابل درک نبود؛ برای همین دست به قلم شد تا رنجهای زیر خاکستر زنان روستا را به دنیا نشان دهد. کتاب مادر رمانی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. زنی که در این داستان بدرفتاریهای مرد را تحمل میکند و حتی پس از رفتن او نیز عاشقش میماند، آینهای از جامعهی سنتی چین است که در آن سکوت و ظلمپذیری یک فضلیت است و فریاد دادخواهی رذیلت. زندگی او بهکلی دگرگون شده و گویی کشورش نیز به سمت تغییری شگرف پیش میرود.
دولت مستقر چین درحال نابودی است و هرروز بر قدرت حزب کمونیست افزوده میشود. جمهوری چین نمیتواند این واقعیت را بپذیرد. جوانان طرفدار کمونیست اعدام و سرکوب میشوند و کسی جلودار جنایتهای حکومت نیست. در این میان ما نیز همراه با پرل باک تغییرات اجتماعی و سیاسی که چین سنتی را به سرزمینی کمونیستی تبدیل کرد، نظاره خواهیم کرد. مادر این داستان، بهخوبی از فرزندان، مادرشوهر و زمین کشاورزی نگهداری میکند، اما بدون آنها نمیتواند هویت مستقلی داشته باشد. او ناگزیر از فداکاری و قربانی فشارهای اجتماعی است.
پرل باک پس از خلق کتاب مادر، به نویسندهای جهانی تبدیل شد. این کتاب به کوشش محمد قاضی در انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
کتاب مادر برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب مادر ترسیمکنندهی رنجی شریف است و تنها گوشهای از فداکاریهای مشترک میان مادران تمام جهان را روایت میکند. این کتاب ما را با دردهای بازگو نشدهی مادران که حتی از وجود آنها مطلع نیستیم، روبهرو میکند.
در بخشی از کتاب مادر میخوانیم
او هیچوقت مردش را برای قمارکردن ملامت نمیکرد، مگر وقتیکه دقدلی داشت و بهانهای به جز حرف قمار برای پیلهکردن پیدا نمیکرد. همچنین ملامتش نمیکرد که چرا ساعتبهساعت در کار زراعت، از خود او کمتر تقلا میکند. او حتی در ساعاتی هم که شوهرش را سخت به باد سرزنش میگرفت، میدانست که مردها هیچوقت نمیتوانند به اندازه زنها کار بکنند و تا زندهاند، آن روح بچگی در ایشان باقی میماند. به همین سبب، عادت کرده بود که وقتی شوهرش چنگک وجینکنی را به کناری میانداخت و یکی دو ساعت روی علفهای کورهراه باریکی که دو مزرعه را از هم جدا میکرد، دراز میکشید تا چُرتی بزند، او همچنان به کار ادامه میداد. اگر هم فقط برای آنکه حرفی زده باشد، زبان به ملامت میگشود، چون شوهرش را از ته قلب دوست میداشت، مرد در جواب میگفت: «البته که حق دارم بخوابم. من به اندازهای که نان خودم را دربیاورم، زحمت میکشم.»
زن میتوانست به این حرف ایراد کند و بگوید: «مگر ما بچهدار نیستیم و هریک از ما نباید به قدر سهم خود زحمت بکشیم؟»
ولی درواقع، ظاهر حال چنین بود که بچهها فقط به مادرشان تعلق داشتند، چون پدر هیچوقت به فکر بچهها نبود. برای همین مادر سکوت اختیار میکرد، به خصوص که از شوهرش هم حاضرجوابتر نبود. بااینهمه، گاهی چنان خشم بر او عارض میشد که دیگر به غُرولُندهای معمولی خود بس نمیکرد. دعواهایی که هر فصل یکی دو بار با شوهرش کرده و خاطره آن روی دلش عقده شده بود، در هنگام خشم، تلخی نامطلوبی به سخنانش میبخشید. اگر برحسبِ اتفاق یک روز شوهرش با پول کلمهایی که در بازار میفروخت، خِرتوپرت بیمصرفی میخرید یا در یک روز عادی مست میکرد، زن چنان از کوره به در میرفت که تقریباً عشق خود را به وی از یاد میبرد. خشم او به قدری عمیق بود و چنان در زوایای قلبش ته مینشست که به ناچار در دلش میماند و فقط چند ساعت بعد، یعنی وقتی سر میرفت که مرد، که هیچگاه دوست نداشت مطالب ناخوشایندی را به یاد بیاورد، دیگر عمل زشت خود را فراموش کرده بود. لیکن وقتی یکی از آن عوارض خشم بر زن چیره میشد، دیگر نمیتوانست بر خود مسلط شود و میبایستی مثل ترقه بترکد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مادر |
نویسنده | پرل باک |
مترجم | محمد قاضی |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 376 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-121-590-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |