معرفی و دانلود کتاب 1984

معرفی کتاب 1984

«برادر بزرگ مراقب توست.» جورج اورول در کتاب 1984 پادآرمان‌شهری را به تصویر می‌کشد که در آن همه‌چیز به‌شدت تحت کنترل است و آزادی افراد و حریم خصوصی آن‌ها پایمال می‌شود. این کتاب تحسین‌شده، که جزو 100 رمان برتر به انتخاب کتابخانۀ مدرن است، بیانیه‌ای سیاسی بر ضد حکومت‌های تمامیت‌خواه به شمار می‌رود.

دربارۀ کتاب 1984:

همه‌چیز تحت نظارت است؛ دستگاهی در خانه‌ها نصب است که می‌تواند تصویر و صدای افراد را شبانه‌روز مخابره کند. حزب تعیین می‌کند که مردم می‌توانند چه‌کار کنند، کجا بروند، با چه کسانی صحبت کنند، به چه چیزی فکر کنند و چه اعتقادی داشته باشند. غذا کم است، ساختمان‌ها مخروبه‌اند، و عشق‌ورزی ممنوع است. اما کتاب 1984 (Nineteen Eighty-Four) ماجرای مرد و زنی است که می‌کوشند، دور از چشم حزب، عشق را تجربه کنند.

جورج اورول (George Orwell) در سال 1949 کتابی نوشت که آینده‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن «جنگ صلح است»، «آزادى بردگى است»، و «نادانى توانایى است». اما در این میان، وینستون و جولیا می‌دانند که حزب دروغ می‌گوید و حقایق را تحریف می‌کند. 1984 ماجرای طغیان و عصیان این دو نفر در کشوری است که برادر بزرگ مراقب آن‌ است.

رمان 1984، که یکی از تحسین‌شده‌ترین رمان‌های مدرن است، تأثیری چشمگیر نه‌تنها بر نویسندگان پس از خود بلکه بر فضای فکری خارج از حیطۀ ادبیات گذاشته است، به‌طوری که بسیاری از اصطلاحات این کتاب مانند «برادر بزرگ»، «زبان نوین»، «وزارت حقیقت» و «دوگانه‌باوری» وارد زبان روزمرۀ مردم شده‌اند.

این کتاب، که به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه شده، بارها توسط مترجمان مختلف به فارسی نیز برگردانده شده است. در ترجمۀ حمیدرضا بلوچ از این کتاب، مقدمۀ اریک فروم، روان‌شناس اجتماعی مشهور، نیز افزوده شده که فروم در آن اذعان می‌کند که کتاب حاضر به همگی هشدار می‌دهد که اگر روند تاریخ دچار تغییر نشود، انسان‌ها ویژگی‌های انسانی خود را از دست خواهند داد و به ماشین‌هایی بی‌روح تبدیل خواهند شد.

اقتباس‌های فرهنگی از کتاب 1984:

از رمان 1984 تابه‌حال چندین اقتباس سینمایی، تلویزیونی، رادیویی و نمایشی شده است که ازجملۀ آن‌ها می‌توان به فیلم‌هایی به همین نام ساختۀ 1956 (به کارگردانی مایکل اندرسون) و 1984 (به کارگردانی مایکل رادفورد) اشاره کرد.

در سال 2005 یک اپرا و در سال 2015 یک باله نیز بر اساس این کتاب مشهور ساخته شده است.

افتخارات کتاب 1984:

- نامزد دریافت جایزۀ لوکس برای بهترین رمان علمی‌تخیلی در تمام دوران در سال 1987
- جزو صد رمان برتر انگلیسی‌زبان از سال 1923 تا 2005 به انتخاب تایم
- جزو صد رمان برتر به انتخاب کتابخانۀ مدرن
- جزو صد کتاب قرن به انتخاب لوموند
- جزو فهرست برترین رمان‌های انگلیسی‌زبان گاردین

کتاب 1984 برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب درخشان و تأثیرگذار را به کلیۀ علاقه‌مندان ادبیات پیشنهاد می‌کنیم.

با جورج اورول بیشتر آشنا شویم:

اریک آرتور بلر که با نام جورج اورول می‌نوشت متولد 1903 و درگذشتۀ 1950 است. اورول بیش از هر چیز با دو رمان خود به نام‌های «قلعۀ حیوانات» و «1984» شناخته می‌شود، اما غیر از این دو اثر، کتاب‌ها و مقالات دیگری نیز منتشر کرده است که از جملۀ آن‌ها می‌توان به «تنفس در هوای تازه»، «دختر کشیش» و «آس‌وپاس‌های پاریس و لندن» اشاره کرد.

اورول هفت ماه پس از انتشار کتاب 1984 بر اثر بیماری سل درگذشت و هیچ‌وقت فرصت آن را پیدا نکرد که سال 1984 را با چشمان خود ببیند، اما اثرش برای همیشه در ادبیات جهان ماندگار شد.

در بخشی از کتاب 1984 می‌خوانیم:

مراسم ابراز تنفر به اوج خود رسید. اکنون دیگر صداى گلداشتاین به بع‌بع گوسفند تبدیل شده بود و براى لحظه‌اى چهره‌اش نیز به‌طور کاملى شبیه گوسفند شد. سپس چهره‌ى گوسفند به یک سرباز مهاجم اوراسیایى تغییرشکل یافت و مسلسل دستى‌اش به‌گونه‌اى سهمگین و وحشتناک مى‌غرید و گویى داشت از صفحه‌ى سخنگو بیرون مى‌آمد، به‌همین جهت افراد ردیف جلو در جاى‌شان خود را عقب کشیدند؛ اما در همان لحظه، چهره‌ى متخاصم محو شد و چهره‌ى برادر بزرگ با موها و سبیل‌هاى مشکى‌اش نمایان شد. چهره‌اى سرشار از قدرت و آرامش عجیب و آن‌چنان بزرگ که تاحدودى تمام صفحه را پوشاند. هیچ‌کس نمى‌شنید برادر بزرگ چه مى‌گوید. حرف‌هایش فقط چند کلمه‌ى تشویق‌کننده بود، مانند چیزهایى که در بحبوحه‌ى میدان جنگ مى‌گویند، تک‌تک آن‌ها را نمى‌توان تشخیص داد؛ ولى صِرف بیان شدن‌شان اعتمادبه‌نفس ایجاد مى‌کند. بعد کم‌کم چهره‌ى برادر بزرگ کم‌رنگ شد و به‌جاى آن سه شعار حزب با حروف سیاه و بزرگ خودنمایى کرد: جنگ صلح است. آزادى بردگى است. نادانى توانایى است.

به‌ظاهر تصویر برادر بزرگ چند ثانیه‌ى دیگر هم بر روى صفحه باقى بود؛ چنان‌که گویى تأثیر او بر مردمک چشم آدم‌ها آن‌قدر پایدار است که بى‌درنگ پاک نمى‌شود. زن موحنایى خودش را به پشتى صندلى جلویى‌اش تکیه داد. با نجوایى آرام و صدایى لرزان چیزى شبیه «اى نجات‌دهنده‌ى من!» مى‌گفت و دستش را به‌سمت صفحه‌ى سخنگو دراز کرده بود. پیدا بود درحال راز و نیاز و عبادت است.