معرفی و دانلود کتاب آواز ملکه: کتاب 0.5 مجموعه ملکه سرخ

معرفی کتاب آواز ملکه: کتاب 0.5 مجموعه ملکه سرخ

تاج‌ها می‌درخشند، اما بهای سنگینی دارند؛ ملکه کورین، زنی قدرتمند و نماینده‌ی نسلی از حکومت‌های خون‌محور است، اما آیا این قدرت همواره نجات‌بخش اوست یا باری‌ست که روحش را فرسوده می‌کند؟ کتاب آواز ملکه نوشته‌ی ویکتوریا اویارد پیش‌درآمدی بر مجموعه‌ی فانتزی حماسی ملکه‌ی سرخ است که به ما اجازه می‌دهد از پس دیوارهای سردِ سلطنت خون‌نقره‌ای‌ها، نگاهی به زندگی و درونیات شخصیتی بیندازیم که همه‌چیز دارد و درعین‌حال، هیچ ندارد.

درباره‌ی کتاب آواز ملکه

کتاب آواز ملکه (Queen Song) نوشته ویکتوریا اویارد (Victoria Aveyard) داستانی مرتبط با دنیای ملکه سرخ است. این کتاب به شخصیت کورین جیکس می‌پردازد، دختری با قدرت‌های فوق‌العاده که در دنیایی از سیاست و جنگ گرفتار شده است. کورین می‌تواند ذهن دیگران را کنترل کند که این توانایی او را به یک ابزار نظامی و سیاسی ارزشمند تبدیل کرده است.

ملکه کورین یک دفترچه خاطرات مخفی دارد. در این دفتر، کورین داستان عاشقانه‌ی خود با ولیعهد، تولد شاهزاده‌ی جدید کال و چالش‌های مرگبار پیش‌روی خود در زندگی سلطنتی را روایت می‌کند. اما چگونه می‌تواند اطمینان حاصل کند که هیچ‌کس در کاخ دستش به این دفتر نمی‌رسد و از افکار درونی‌اش علیه او استفاده نمی‌کند؟

کتاب آواز ملکه به خوانندگان نگاه عمیق‌تری به دنیای ملکه سرخ می‌دهد و داستان‌های فرعی و جدیدی را معرفی می‌کند که به گسترش و تعمیق این جهان خیالی کمک می‌کنند. داستان از زمانی آغاز می‌شود که کورین، ملکه نقره‌ای‌ها، بر مسند قدرت نشسته است؛ اما این مسند، بیش از آنکه جایگاهی برای راحتی باشد، به شکنجه‌گاهی برای روح او تبدیل شده است و ما با شخصیتی روبرو می‌شویم که برخلاف ظواهر بی‌نقص سلطنتش، از درون چیزی جز زخم، درد و شکاف ندارد.

نقره‌ای‌ها به قدرت‌هایی که خونشان به آن‌ها بخشیده است، می‌بالند؛ اما این قدرت‌ها، بیش از هر چیز، برای آن‌ها زنجیری از تعهد، رقابت و فشار می‌آفرینند. کورین نه‌تنها باید ثابت کند که شایسته تاج است، بلکه باید با دشمنانی که همیشه در سایه‌ها منتظر لغزش او هستند، روبرو شود. او در تلاش است هویت و جایگاه واقعی خود را در میان درگیری‌ها و دسیسه‌های اطرافش پیدا کند و در این میان با گروهی از شورشیان روبرو می‌شود و باید تصمیم بگیرد که آیا به آن‌ها بپیوندد یا راه خود را برای پیداکردن آزادی و عدالت پیدا کند.

کتاب، تصویری بی‌پرده از خشونت نظام‌مند نقره‌ای‌ها ارائه می‌دهد. ویکتوریا اویارد با توصیف دقیق فضاها و تعاملات شخصیت‌ها، جهانی از تنش و خیانت خلق کرده است. در این دنیا، هیچ رابطه‌ای از سیاست جدا نیست، حتی عشق. رابطه کورین با شاه، و کشمکش‌های درونی‌اش درباره انتخاب‌هایی که او را به این جایگاه رسانده‌اند، عمق جدیدی به داستان می‌بخشند و به ما یادآوری می‌کند که قدرت بدون آزادی، چیزی جز یک زندان طلایی نیست.

در پس پرده داستان، می‌توان انعکاسی از واقعیت‌های جهان ما را دید. آواز ملکه تنها داستان یک شخصیت یا یک جهان خیالی نیست؛ بلکه نگاهی به مفهوم قدرت، فشارهای اجتماعی، و سازوکارهایی است که ممکن است هرکسی را در مسیرهای ناخواسته‌ی غیر قابل بازگشتی قرار دهد.

اولین داستان فرعی از مجموعه‌ی ملکه‌ی سرخ را با ترجمه‌ی محمدصالح نورانی‌زاده از انتشارات کتابسرای تندیس بخوانید.

کتاب آواز ملکه برای چه کسانی مناسب است؟

طرفداران دنیای فانتزی و داستان‌های حماسی عاشقانه و مخاطبان مجموعه‌ی ملکه‌ی سرخ از خواندن این کتاب لذت می‌برند. همچنین اگر به داستان‌های پرماجرا و پرتنش با پیچیدگی‌های روان‌شناختی و احساسی علاقه‌مند هستید، آواز ملکه قطعاً انتخاب خوبی برایتان خواهد بود.

در بخشی از کتاب آواز ملکه: کتاب 0.5 مجموعه ملکه سرخ می‌خوانیم

کورین نجوا کرد. «این حرفا رو نزن.» به گل‌های رز نگاه می‌کرد، اما چهره‌ی تایب را جلوی خودش می‌دید. حالا بعد از ماه‌ها دوستی، برایش آشنا بود. دیگر بینی‌اش، لبانش، فکش، و بیشتر از همه، چشمانش را می‌شناخت. باعث می‌شدند حسی در او به وجود بیاید، حس ارتباطی که فکر نمی‌کرد هرگز هیچ‌کس دیگری بتواند باعثش بشود. خودش را در چشمان تایب می‌دید، درد خودش را، شادی خودش را. فکر کرد، ما مثل هم هستیم. دنبال چیزی می‌گردیم که خودمون رو بهش وصل کنیم، توی این اتاق شلوغ دنیا، هر دو تنهاییم. «امکان نداره. و این‌که بخوای همچین چیزی بهم بگی، و وقتی موضوع درباره‌ی اون باشه این‌جوری بهم امید بدی... ” آهی کشید و لبش را گاز گرفت. «در کنار همه‌ی چیزای دیگه به قلب‌درد هم احتیاج ندارم. اون دوست منه، و منم دوست اونم. هیچ‌چیز دیگه‌ای بین‌مون نیست.»

سارا اهل خیال و رویاپردازی نبود. بیشتر از این‌که به فکر درمان قلب‌های شکسته باشد، دوست داشت استخوان‌های ترک‌خورده را ترمیم کند. پس حالا که چنین چیزی می‌گفت کورین راهی جز قبول کردن حرفش نداشت، حتی اگر با تمام تفکرات خودش در تضاد بود.

«دوست یا نه، تایب از تو خوشش میاد و فقط به همین خاطر، باید حواست رو جمع کنی. اون در حقیقت یه نشونه پشت کمرت کشیده و همه‌ی دخترای شورا هم این رو می‌دونن.»
«دخترای شورا به‌زحمت من رو می‌شناسن، سارا.»

اما درهرصورت، با هوشیاری به خانه برگشت.

و آن شب، رؤیای خنجرهایی در ابریشم را دید که او را تکه‌تکه می‌کردند.