معرفی و دانلود کتاب قفس پادشاه: کتاب سوم مجموعه ملکه‌ سرخ

معرفی کتاب قفس پادشاه: کتاب سوم مجموعه ملکه‌ سرخ

مجموعه‌ی ملکه‌ی سرخ نوشته‌ی ویکتوریا اویارد یکی از محبوب‌ترین آثار در ژانر فانتزی جوانان است که با ترکیب عناصری از سیاست، قدرت و عشق، داستانی بی‌نظیر از شورش و تغییرات اجتماعی را روایت می‌کند. کتاب قفس پادشاه، جلد سوم از مجموعه‌ی پرفروشِ ملکه‌ی سرخ نوشته‌ی ویکتوریا اویارد ادامه‌ای هیجان‌انگیز و تاریک از ماجراجویی‌های شخصیت اصلی، مر بارو، است. در این جلد، داستان روی اسارت مر توسط میون کالور، شاه نقره‌ای خبیث، تمرکز دارد. داستان جلد سوم به‌خاطر ابعاد وسیع احساسی و بحران‌های در جریانش از محبوبیت خاصی در بین مخاطبان مجموعه برخوردار است.

درباره‌ی کتاب قفس پادشاه

خون بر خون خواهد چکید و چرخه‌ی خشونت، نفرت و درد ادامه خواهد داشت... اگر قدرت ماورایی دختر رعدوبرق، مِر از بین برود، چه کسی راه را برای شورش روشن نگه خواهد داشت؟ در کتاب قفس پادشاه (King's Cage) نوشته‌ی ویکتوریا اویارد (Victoria Aveyard)، جامعه به دو طبقه اصلی تقسیم شده است: سرخ‌ها که خون معمولی سرخ دارند و نقره‌ای‌ها که خون نقره‌ای و قدرت‌های فراطبیعی دارند و بر سرخ‌ها حکمرانی می‌کنند. مر بارو، شخصیت اصلی داستان، یک دختر از طبقه سرخ است که به طور غیرمنتظره‌ای متوجه می‌شود که خود نیز باوجود سرخ بودنش دارای قدرت‌های منحصربه‌فردِ نقره‌ای‌هاست و توانایی کنترل و تولید رعدوبرق را دارد.

مر با شجاعت و اراده‌ی قوی در برابر ناعدالتی‌های موجود ایستادگی می‌کند و به دنبال تغییرات بنیادی در جامعه است. وفاداری عمیق او به خانواده و دوستانش، همراه با تضادهای درونی ناشی از جایگاه دوگانه‌اش، او را به شخصیتی چندوجهی و پرشور تبدیل کرده است. قفس پادشاه با ادامه‌ی داستان مر بارو، قهرمان سرخ با قدرت‌های نقره‌ای، شروع می‌شود که در پایان جلد دوم توسط میون کالور، پادشاه نقره‌ای و دشمن اصلی‌اش، اسیر شده است. مر در قفس طلایی خود، هم از نظر جسمی و هم روانی تحت کنترل میون قرار دارد و در همین حال، مقاومت سرخ به رهبری شخصیت‌های دیگر داستان، در تلاش‌اند تا او را آزاد کنند و علیه سلطنت نقره‌ای قیام کنند.

این کتاب، برخلاف دو جلد قبلی، بیشتر روی جنبه‌های روان‌شناختی و درونی شخصیت‌ها تمرکز دارد و به‌جای تأکید صرف بر جنگ‌ها و درگیری‌ها، به شخصیت‌پردازی عمیق‌تر میون، مر و دیگر شخصیت‌ها می‌پردازد. مر بارو که حالا قهرمان مقاومت شده است، در این جلد با چالش‌هایی جدی روبه‌رو می‌شود. اسارت او توسط میون، فرصتی برای نمایش آسیب‌پذیری‌ها، درگیری‌های درونی و تلاش او برای حفظ هویت و مقاومت است. شخصیت میون نیز در این کتاب عمیق‌تر از قبل بررسی می‌شود. او نه فقط یک دیکتاتور بی‌رحم، بلکه فردی آسیب‌دیده است که سایه‌ی مادرش، الارا، بر زندگی‌اش سنگینی می‌کند. وسواس او نسبت به مر، ترکیبی از عشق بیمارگونه و تمایل به کنترل اوست.

قفس پادشاه فراتر از یک داستان فانتزی ساده، به مفاهیمی چون قدرت، فداکاری، آزادی و تأثیرات جنگ می‌پردازد. این کتاب با اوج‌گرفتن نبردی سرنوشت‌ساز و لحظاتی به‌شدت احساسی همراه است و به‌طورکلی فضای تاریک‌تر و احساسی‌تری نسبت به دو جلد قبلی دارد و به شکل مهیجی به پایان می‌رسد که خواننده را در اوج رها کرده و منتظر کتاب بعدی می‌گذارد. قفس پادشاه با ترجمه‌ی محمدصالح نورانی‌زاده از انتشارات کتابسرای تندیس به انتشار رسیده است.

جوایز و افتخارات کتاب قفس پادشاه

• پرفروش‌ترین مجموعه کتاب نیویورک‌تایمز؛
• نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب علمی تخیلی گودریدز سال 2017؛
• بهترین کتاب سال 2017 در BuzzFeed 28.

نکوداشت‌های کتاب قفس پادشاه

• من این کتاب را در آخر هفته تمام کردم و تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که کاش آن را کندتر می‌خواندم، زیرا انتظار برای کتاب بعدی دردناک خواهد بود. (وبلاگ Planet Print)
• اویارد دنیای جدید و جذابی را می‌بافد؛ مر و دو مرد زندگی‌اش با افزایش تنش طبقاتی به طرز جالبی تکامل می‌یابند. انقلاب جای عاشقانه‌ها را می‌گیرد و زمینه را برای شگفتی‌های اکشن بیشتر آماده می‌کند. یک پیچ و تاب مبتکرانه و شخصیت‌محور جانی تازه به روندهای فانتزی خسته می‌دهد. (روزنامه‌ی KIRKUS)
• درود بر ویکتوریا آویارد، ملکه‌ی جدید داستان‌های دیستوپیایی. (گاردین)
• همه‌ی شخصیت‌ها عالی هستند و روابطی که ویکتوریا اویارد بین آنها ایجاد می‌کند و می‌شکند احساسات مختلفی را در شما شکل می‌دهد، ترکیبی عالی از کنش و تفکر وجود دارد که به طرز فوق‌العاده‌ای خوب کار می‌کند. (وب‌سایت Liz Loves Books)

کتاب قفس پادشاه برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی، حماسی و عاشقانه این کتاب برایشان جذاب خواهد بود. این جلد به‌طور ویژه بر پیچیدگی‌های روانی شخصیت‌ها تمرکز دارد و برای کسانی که از شخصیت‌های چندلایه و رشد آن‌ها در مسیر داستان لذت می‌برند، ایده‌آل است.

در بخشی از کتاب قفس پادشاه: کتاب سوم مجموعه ملکه‌ سرخ می‌خوانیم

کال مدت‌ها پیش و قبل از آنکه پدرش بمیرد و فقط یک دخترک آذرخشی تندمزاج برایش باقی بماند، در مورد جنگ داخلی به من هشدار داد. گفت درهرصورت شورش خواهد شد، اما حالا من اینجا جلوی دربار میون و پادشاهی نقره‌ای‌اش به زنجیر کشیده شده‌ام و هیچ اختلافی نمی‌بینم. با این‌که حقیقت را نشانشان دادم و به آن‌ها در مورد زندان میون، زندانی‌شدن عزیزانشان و خیانت به اعتماد آن‌ها به دست پادشاه و مادرش گفتم، باز هم من را دشمن خود می‌دانند. دلم می‌خواهد از دستشان فریاد بکشم، اما دیگر عقلم می‌رسد. صدای میون همیشه از صدای من بلندتر خواهد بود.

مامان و بابا هم دارند تماشایم می‌کنند؟ فکرکردن به این موضوع موج جدیدی از غم را به دلم می‌آورد و محکم لبم را گاز می‌گیرم تا دیگر اشک نریزم. می‌دانم در همین نزدیکی دوربین‌هایی روی صورتم تنظیم شده‌اند و منتظرند. حتی اگر دیگر نتوانم آن‌ها را حس کنم، از این بابت مطمئنم، میون موقعیت جاودانه کردن سقوط من از عرش به فرش را از دست نخواهد داد.

قرار است مرگم را تماشا کنند؟

قلاده‌ی دور گردنم نشان می‌دهد که قرار به چنین اتفاقی نیست. اگر می‌خواست خیلی ساده من را بکشد، چه لزومی به این جلوه‌گری بود؟ هرکس دیگری احتمالاً از دانستن این حقیقت آرامش خاطر پیدا می‌کند، اما من از ترس منجمد می‌شوم. من را نخواهد کشت. میون این کاره نیست. این را از لمس دستش حس می‌کنم. انگشتان بلند و رنگ‌پریده‌اش هنوز دور مچ دستم حلقه شده‌اند و با دست دیگرش زنجیر قلاده را نگه داشته است. حتی حالا که عملاً به او تعلق دارم، قصد رهاکردنم را ندارد. ترجیح می‌دهم بمیرم، اما اسیر این قفس و هوس وسواس‌گونه‌ی یک بچه پادشاه دیوانه نباشم.