معرفی و دانلود کتاب کتابخانه نیمه شب
برای دانلود قانونی کتاب کتابخانه نیمه شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب
نورا سید سیوپنجساله همیشه در زندگی به در بسته خورده است؛ ولی ناگهان قدم به کتابخانهای جادویی با هزاران کتاب میگذارد و زندگیاش از این رو به آن رو میشود. کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، شاهکاری در باب پیدا کردن هدف و معنا در زندگی و دوری از ناامیدی است. پیام اصلی این رمان فانتزی و علمی - تخیلی این است که «شما حق ندارید ناامید شوید»؛ با وجود اینکه زندگی پر از سختی است. شما در این اثر با یکی از شگفتانگیزترین آغازهای داستانی طرف هستید!
دربارهی کتاب کتابخانه نیمه شب
فکر کنید دوران سختی را سپری میکنید و مثل نورا سید، قهرمان کتاب کتابخانه نیمه شب (The Midnight Library) اثر مت هیگ (Matt Haig)، دیگر نمیخواهید در این سیاره زندگی کنید. شاید همه چیز را بد و تاریک میبینید و امیدی به آینده ندارید. اما مثل داستان سیندرلا، ناگهان کسی یا چیزی پیدا میشود که به شما کمک میکند. شاید فکر کنید باید دقیقاً مانند ماجرای این افسانهی پریان، پسر پادشاه با اسب سفید بیاید و با او ازدواج کنید تا از این بدبختی فرار کنید؛ اما زندگی خیلی سختتر از این حرفهای رویایی است. با این حال شما همیشه میتوانید به کتابها و تخیل پناه ببرید.
سیندرلا را یک پری مهربان با قدرتهای جادویی و بعد هم پسر پادشاه نجات میدهد، اما نورا سید را قرار است یک کتابخانهی جادویی با هزاران کتاب جذاب و هیجانانگیز نجات دهد. آیا تابهحال فکر کردهاید که میتوانید با کتابها نجات پیدا کنید؟ خانم الم، مسئول این کتابخانهی جادویی، دقیقاً شبیه همان پری مهربان قصهی سیندرلا است. این کتابخانه یک جای برزخی است که نورا بعد از اقدامش برای پایان دادن به زندگی خود به آن وارد شده و حالا مشاهده میکند که جاییست شگفتانگیز. آیا شما هم دوست دارید وارد چنین جایی شوید؟ پس هرچه زودتر رمان فانتزی و پرفروش کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ را بخوانید.
گربهی نورا تنها دارایی و دوست او بود که اکنون دیگر در کنارش نیست. نورا میخواهد وارد یک زندگی جادویی یا موازی شود که در آن، گربهاش زنده شود. این روزها خیلیها گربه یا سگ دارند و در طول مدت زندگی کنارشان، علاقهی شدیدی به آنها پیدا میکنند. حتی شاید گربهها در این دنیای سرد بتوانند بهترین دوستان ما شوند. اما اگر از بخت بد، این دوستان عزیزمان یک روز ناپدید شوند، چه کار باید بکنیم؟ چطور با این غم و رخداد ناراحتکننده کنار بیاییم؟ تحمل رنج و عبور از سختیهایی همچون این مسئله که دختر داستان کتابخانه نیمه شب نیز با آنها روبهرو شده، یکی از نشانههای پختگی و رشد است و باید در برابر آنها صبر و تحمل داشت.
فکر کنید کسی را دوست داشتید و از ته قلبتان آرزو میکردید که با او ازدواج کنید؛ اما این اتفاق نیفتاده است. مژدگانی بدهید که این اتفاق در کتابخانهی برزخی نیمه شب رخ میدهد؛ چون نورا میتواند کتابی را بردارد و وارد یک داستان واقعی و سناریویی متفاوت از زندگی خودش شود. او در این ماجرای خیالانگیز با دن ازدواج میکند. کسی که عاشق او بوده است. اما یک لحظه منتظر بمانید؛ انگار خبرهایی در میان است، زیرا دن از بودن با نورا راضی نیست! به همین ترتیب هر بخش از رمان فانتزی کتابخانه نیمه شب، شما را شگفتزده خواهد کرد.
از سوی دیگر نورا یکی از دوستانش به نام ایزی را عاشقانه دوست داشت؛ اما او به استرالیا مهاجرت کرد. حالا نورا میخواهد وارد داستان ادامهی رفاقت با دیزی شود و سؤال اینجاست که آیا دیزی از بودن با او خوشحال میشود؟ آیا امکان دارد که دیزی را دوباره در کنار خودش و در دوران خوبش داشته باشد؟ به نظر شما این قسمت از داستان مت هیگ چطور پیش خواهد رفت؟ بهطور کلی این طرح داستانی و وضعیت تصویرشده در آن، پیچیده هستند. چراکه میخواهیم تقدیر و سرنوشت شخص دیگری را در دست خودمان بگیریم! این شرایط نمایشنامهی ادیپ (یا اودیپوس) را به ذهن میآورد که اگر آن را خوانده باشید، میدانید که شخصیت اصلیاش تلاش میکند از تقدیر فرار کند؛ ولی نمیتواند.
نورا، شخصیت اصلی این رمان از مت هیگ، دوست دارد قهرمان شنای المپیک شود. پس کتابی را برمیدارد که در آن بهعنوان یک قهرمان بزرگ تاریخی زندگی میکند. چه سرنوشت زیبایی! همهی ما در کودکی دوست داریم قهرمان شویم. اصلاً این قهرمانشدن انگار در ذهن ما کاشته شده است. زیرا قهرمانان در جامعه اعتبار زیادی دارند و همه، آنها را دوست دارند. بهنظرتان نورا در داستان کتابخانه نیمه شب، از تجربهی زندگی خود در نقش یک قهرمان راضی خواهد بود؟ باید داستان را بخوانیم و ببینیم چه میشود! در یکی از دیگر دریچههایی که این کتابخانه به روی نورا باز میکند، او زندگی در قطب شمال را انتخاب میکند. اگر شما به جای این شخصیت داستانی بودید، دوست داشتید به کاوش و ماجراجویی در قطب شمال بروید یا جنگلهای آمازون؟
هنگامی که نورا در سوالبارد قطب شمال است با یک مسافر برزخی دیگر به نام هوگو لفور آشنا میشود که به سفر در زندگیهای مختلف عادت کرده است. این دو نفر رابطهی کوتاهی با یکدیگر برقرار میکنند. در طی مدت زندگی در قطب، برخورد نورا با یک خرس قطبی باعث میشود او متوجه شود که واقعاً آنقدرها هم که فکر میکرد، نمیخواهد بمیرد. در آن مدت، یک روز هوگو میگوید: «غمانگیزه، نه؟ این حقیقت که روز هرگز تموم نمیشه؟» و نورا تازه متوجه میشود که شب و تاریکی هم زیباییهای خودش را دارد!
حالا پس از گذراندن این تجربه و چشیدن طعم چندین سرنوشت دیگر، نورا میخواهد با یک ستارهی مشهور سینما زندگی کند. شاید شما هم در ذهن خودتان دوست داشته باشید که مثلاً با لئوناردو دیکاپریو یا شارلیز ترون زندگی کنید. حتی شاید عکس یکی از این بازیگران را به دیوار اتاقتان زده باشید. شاید هم بیشتر دوست داشته باشید با ستارگان موسیقی باشید؛ که البته در این صورت بد نیست بدانید که گروه کرهای بیتیاس که در ایران هم خیلی محبوبند، خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب، اثر مت هیگ را به هوادارانشان پیشنهاد کردهاند!
خیلیها از فیلسوفان عبوس با حرفهای سخت و عجیبی که میزنند بدشان میآید؛ ولی بههرحال نورا تصمیم میگیرد از یکی دیگر از امکانات خود استفاده کند و مدتی را هم فیلسوف شود! نمیدانیم باید این بخش از داستان را لو بدهیم یا نه! اما فکر کنید اگر نورای قهرمان در یکی از این داستانها، ازدواج کند و بچهدار شود، چه اتفاقی میافتد؟ شاید در جایی که فیلسوف میشود، این اتفاق رخ دهد. شانس است دیگر! در قسمت دیگری از کتاب پسری به نام اَش، وارد زندگی نورا میشود که نورا قبلاً او را میشناخته است. راستی! احتمالاً شما هم افرادی را در این کتابخانه میبینید که قبلاً در دنیای واقعی دیده بودیدشان.
جوزف کمبل اسطورهشناس، کتابی دارد با عنوان «قهرمان هزارچهره» که در آن تأکید میکند قهرمانشدن، یکی از کهنالگوهای باستانی نزد بشر است. همهی ما دوست داریم قهرمان شویم؛ مثل نورا. دختر زیبای کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، در داستانی که در آن، به دانشگاه میرود و فلسفه میخواند، عاشق یکی از دوستان نزدیکش میشود و ... (نمیخواهیم داستان جذاب این بخش را لو بدهیم)؛ ولی نورا در این قسمت با چیزی به نام «دوست داشتن» و «معنای زندگی» آشنا میشود. اکنون او وحشت دارد که از این زندگی رویایی بیرون بیاید و به کتابخانه نیمه شب بازگردد.
راستی! اگر وارد یک زندگی دوستداشتنی بشوید، دوست دارید آن را برای تجربیات دیگر ترک کنید یا نه؟ جوزف کمبل اعتقاد دارد همهی ما دوست داریم از یک دنیای عادی، وارد یک دنیای ویژه و رویایی شویم. جایی که در آن دست به ماجراجویی بزنیم و با افراد مختلفی ملاقات کنیم. چه چیزی بهتر از این؟ البته اکسیرها و پاداشهایی را هم در این مسیر به دست میآوریم. نورا هم اینگونه است؛ اما او وقتی در خانه میماند غرق در تاریکی میشود. درحالیکه دقیقاً وقتی ماجراجویی را آغاز میکند، زندگیاش از این رو به آن رو میشود. او تازه معنای زندگی و دوست داشتن را میفهمد!
نورای داستان مت هیگ که در ابتدا میخواست سیارهی زمین را ترک کند و بمیرد! حالا میفهمد زندگی زیباست و میتوان تجربههای درخشانی در طول دقایق و ساعتهای آن داشت. اکنون او برای اولینبار از مردن میترسد. نورا مجبور میشود به کتابخانه نیمه شب بازگردد؛ چون مشکلی در آنجا پیش آمده است. شاید بلایی سر خانم الم آمده یا شاید سر بدن واقعی خود نورا. داستان در اینجا بسیار هیجانانگیز و پیچیده میشود!
نهتنها آغاز داستان کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، شگفتانگیز است؛ بلکه پایان آن نیز فوقالعاده است. طوری که قطعاً با خواندن آن، جا میخورید. در پایان نورا دیگر آن دختر ناراحت و غمگین اول ماجرا نیست و حالا میخواهد پرقدرت و باامید زندگی خودش را پیش ببرد. او انواع زندگیها را در جهانهای موازی تجربه کرده، خوشحالی را درک کرده و با معنای دوست داشتن آشنا شده است؛ پس چرا باید ناراحت باشد؟ پیام مت هیگ بسیار مهم، اساسی و زیبا است.
ما فکر میکنیم خواندن کتاب فانتزی و فلسفی کتابخانه نیمه شب به قلم مت هیگ، برای نوجوانان و جوانان بسیار آموزنده و سرگرمکننده خواهد بود و به آنها خواهد آموخت که حق ندارند ناامید شوند و باید به «قهرمان زندگی خودشان» تبدیل شوند. این کتاب با ترجمهی محمدصالح نورانی زاده به زبان فارسی، از سوی انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر شده و میتواند یک هدیهی مناسب و بهیادماندنی برای خودتان و عزیزانتان باشد.
جوایز و افتخارات کتاب کتابخانه نیمه شب
- معرفیشده توسط گروه موسیقی کرهای بیتیاس (BTS)
- برندهی جایزهی بهترین کتاب داستانی گودریدز در سال 2020
- پرفروشترین کتاب جهانی نیویورک تایمز در سال 2020
- پدیدهی سال به انتخاب نیویورک تایمز، در سال 2020
- برندهی جایزهی صبح بخیر آمریکا در سال 2020
- در بین 10 کتاب برتر سال، از سوی باشگاه انتخاب کتاب مستقل لندن، در سال 2020
- در فهرست کتابهای برتر نوجوانان از سال 2020
- از پرفروشترین کتابهای ایران از سال 1399 تابهامروز
نکوداشتهای کتاب کتابخانه نیمه شب
- ضمانت میکنیم که کتاب مت هیگ، حال شما را خوب میکند و روحیهتان را بالا میبرد. (یواسای تودی)
- داستانی خیرهکننده در ارتباط با راهها و گزینههایی که در زندگی پیش روی شماست. (واشنگتن پست)
- کتاب کتابخانه نیمه شب، ایدهی جهانهای موازی را بسیار زیبا مطرح کرده است. (گاردین)
اقتباس فرهنگی از کتاب کتابخانه نیمه شب
نمایش رادیویی ساختهشده بر اساس این رمان فانتزی، سال 2020 از رادیو بیبیسی 4 پخش شد.
کتاب کتابخانه نیمه شب برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب در نگاه اول برای نوجوانانی مناسب است که عاشق رمانهای فانتزی و علمی - تخیلی هستند؛ اما خواندن آن را به هر کسی از هر سنی پیشنهاد میکنیم. زیرا مسائلی را به شما گوشزد میکند که ممکن است زندگیتان را نجات دهد. اگر میخواهید تصمیمهای بهتری در زندگی بگیرید، حتماً این رمان شاهکار و البته پرفروش را بخوانید. به این موضوع توجه نکنید که شاید برخی کتاب کتابخانه نیمه شب را رمانی عامهپسند بنامند، چون مفاهیم عمیقی در آن وجود دارد که دانستنشان مهم است.
در بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب میخوانیم
همهجا پر از کتاب بود. خود طبقات آنقدر باریک بودند که انگار اصلاً دیده نمیشدند و نامرئی بودند. کتابها همه سبزرنگ بودند، اما سایههای مختلف و متفاوت سبز. برخیشان مثل آب مرداب سبز مات، برخی دیگر سبز روشن مغزپستهای، برخی سبز زمردی تیره و برخی دیگر هم به روشنی و شادی چمنهای تابستان.
حالا که بحث چمنهای تابستانه شد: بااینکه کتابها قدیمی بهنظر میرسیدند، هوای کتابخانه بسیار تازه بود. بویی خوشایند و شبیه به حیاطی پوشیده از چمن داشت، نه شبیه کتابهای قدیمی و خاکگرفته.
واقعاً بهنظر میرسید طبقات تا ابد ادامه دارند و مستقیم بهسمت افقی ناپیدا و دوردست میروند، مثل خطوطی که در پروژهی هنری مدرسه به پرسپکتیوی تکنقطه کشیده شده بودند و فقط گهگاهی راهرویی وسطشان دیده میشد و این نظم را بههم میزد.
نورا یکی از راهروها را تصادفی انتخاب کرد و در آن بهراه افتاد. در تقاطع بعدی به چپ پیچید و اندکی گم شد. دنبال راه خروجی گشت، اما هیچ نشانه یا تابلوی خروجی ندید. سعی کرد قدمهای پیشرفته را برگردد، اما غیرممکن بود.
درنهایت به این نتیجه رسید که قرار نیست راه خروج را پیدا کند.
فهرست مطالب کتاب
مکالمهای دربارۀ باران
نوزده سال بعد
مرد پشت در
تئوری ریسمان
زندگی یعنی سختی کشیدن
درها
شیوۀ سیاهچاله بودن
پادماده
00:00:00
کتابدار
کتابخانۀ نیمهشب
طبقات متحرک
کتاب حسرتها
وزن زیاد حسرت
تمام زندگیها هماکنون آغاز میشوند
سه نعل اسب
یادداشت یکی مانده به آخری که نورا پیش از گیر افتادن میان مرگ و زندگی نوشته بود
صفحۀ شطرنج
تنها راهِ یاد گرفتن، زندگی کردن است
آتش
تُنگ ماهی
یادداشت یکی مانده به آخری که نورا پیش از گیر افتادن میان مرگ و زندگی نوشته بود
زندگی موفق
چای نعناع
درخت زندگی ما
خطای سیستم
سوالبارد
هوگو لُفِوْر
چرخیدن به دور خود
لحظهای بحرانی در وسط ناکجاآباد
ناامیدی از اینکه وقتی واقعاً به کتابخانه احتیاج داری، پیدایش نمیکنی
جزیره
خاک یخزده
یک شب در لونگیربین
انتظارات
مرگ و زندگی و تابع موج کوانتومی
اگر اتفاقی برایم بیفتد، دوست دارم خودم آنجا باشم
خدا و دیگر کتابداران
شهرت
وحشی و آزاد
رایان بیلی
یک سینی نقرهای پر از کیک عسلی
پادکست افشاگر
زوزه
عشق و رنج
هممسافتی
رؤیای شخصی دیگر
یک زندگی آرام
وقتی این دنیا سگ دارد، چرا باید دنیای دیگری خواست؟
شام با دیلن
میخانۀ آخر جاده
تاکستان بوئنا ویستا
زندگیهای متعدد نورا سید
گُمشده در کتابخانه
مرواریدی در دل صدف
بازی
زندگی ایدئال
جستوجویی روحانی بهدنبال ارتباطی عمیقتر با جهان
همرسمیث
سهچرخه
جایی جز اینجا
برخوردی با پلیس
نگاهی نو به همهچیز
گلها آب دارند
جایی برای ماندگار شدن وجود ندارد
حق نداری ناامید شوی، نورا سید!
بیدار شدن
ورای نومیدی
چیزی که یاد گرفتم (به قلم آنکه کسی نیست، اما همهکس بوده است)
زندگی کردن در برابر درک کردن
آتشفشان
آنطور که پایان مییابد
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کتابخانه نیمه شب |
نویسنده | مت هیگ |
مترجم | محمدصالح نورانی زاده |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 352 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-461-461-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی |
کتابی که هم افسردت میکنه و در عین حال افسردگی رو درمان میکنه...
کلا خیلی آدمو به فکر فرو میبره، من که با هر پاراگراف بیشتر شوکه میشدم.
بهترین جملش هم این جمله معروف بود:
تنها راه یاد گرفتن زندگی کردن است.
این کتاب مجموعه کاملی از تمام احساسات ممکن رو به آدم میده:
شادی، غم، هیجان، ترس، خشم، عشق و تنفر
خیلی راحت میشه شخصیت کتاب رو درک کرد.
در عین حال باعث میشه عاشق زندگیت بشی و ازش متنفر هم بشی.
خیلی قشنگ و احساسیه
ولی از همه اینا مهم تر، باعث میشه آدم قدر زندگی خودش رو بیشتر بدونه. باعث میشه آدم قدر اطرافیانش رو بیشتر بدونه.
اگه به موضوعات سفر به دنیای موازی علاقه دارید به نظرم این کتاب بهترین و کاملترین کتابه.
ذره ذرش آدم رو تحت تاثیر قرار میده و غافلگیر میکنه.
۵ ستاره براش کمه، بینهایت ستاره میخواد.
در یک کلمه بخوام خلاصه کنم، محشره.
اینم بقیه ستاره هام:
این کتاب باعث میشه به عمق وجودی خودت پی ببری.