معرفی و دانلود کتاب تقسیم سرنوشت: کتاب دوم مجموعه خط مرگ را نقش بزن

معرفی کتاب تقسیم سرنوشت: کتاب دوم مجموعه خط مرگ را نقش بزن

کتاب تقسیم سرنوشت، رمانی علمی تخیلی به قلم ورونیکا راث و دنباله‌ی کتاب پرفروش خط مرگ را نقش بزن است. در این کتاب، سرنوشت از پیش نوشته شده و غیرقابل‌تغییر سایرا و آکوس، قرار است که این دو عاشق را از یکدیگر جدا کند. سرنوشت این است که سایرا تا آخر عمر در خدمت خانواده‌ی خود و پدر دیوانه‌اش باقی بماند؛ اما سایرا و آکوس نمی‌خواهند تن به این تقدیر شوم دهند.

درباره‌ی کتاب تقسیم سرنوشت

مجموعه‌ی خط مرگ را نقش بزن (Carve the Mark) نوشته‌ی ورونیکا راث (Veronica Roth) نویسنده‌ی بسیار پرفروش و موفق رمان‌های علمی تخیلی است که با دنیای عجیب‌وغریبی که خلق می‌کند و داستان‌های پرتنش و پرفرازونشیب خود معروف است. در کتاب اول این مجموعه، با کهکشانی عجیب آشنا شدیم که در آن، جریان حیات، به مردم موهبت‌هایی خاص اهدا می‌کرد. آکوس و سایرا، دو فردی که در جنگ میان سیارات، در مقابل هم قرار گرفته بودند، به یکدیگر علاقه‌مند شدند و با هم در ماجراجویی‌هایی پرتنش، به‌پیش رفتند. اما تقدیر، آن‌ها را که در کتاب اول، به یکدیگر رسیدند و عاشق شدند، در کتاب تقسیم سرنوشت (The Fates Divide) از یکدیگر جدا می‌کند.

داستان کتاب تقسیم سرنوشت، ازاین‌قرار است که پیشگوها، سرنوشت سایرا و آکوس را اعلام کرده‌اند. آن‌ها به هم نمی‌رسند. قرار است سایرا تا آخرین نفس به خانواده‌ی شرور و دیکتاتورش خدمت کند و با استفاده از قدرت انتقال درد به پیشرفت آن‌ها کمک کند. از طرفی، پدر نیمه دیوانه و شرور سایرا، می‌خواهد جنگی وحشیانه را در کهکشان آغاز کند. سایرا و آکوس باید جلویش را بگیرند حتی اگر به قیمت فدا کردن جانشان باشد. در این میان، آن‌ها چیزهای زیادی درباره‌ی سرنوشت، امید و تلاش می‌آموزند.

کتاب تقسیم سرنوشت، درست مثل کتاب اول این مجموعه، پر از تصاویر درخشان، تنش و هیجان است و لحظات عاشقانه و احساسی عمیقی نیز دارد. این مجموعه کتاب که مورد توجه مخاطبان خود قرار گرفته است، در جلد دوم نیز جذابیت‌های خاص خود را از دست نمی‌دهد. یکی از جاذبه‌های جلد دوم مجموعه خط مرگ را نقش بزن، این است که دو زاویه‌ی دید جدید نیز به کتاب اضافه شده است و بخش‌هایی از داستان همگام با سیزی و آیجا روایت می‌شود. کتاب تقسیم سرنوشت را هدیه منصورکیایی ترجمه کرده و انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسانده است.

جوایز و افتخارات کتاب تقسیم سرنوشت

• بهترین رمان نوجوان در ژانر علمی تخیلی به انتخاب مخاطبان جایزه‌ی گودریدز در سال 2018؛
• پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز؛
• پرفروش‌ترین کتاب وال‌استریت ژورنال؛
• پرفروش‌ترین کتاب یو‌اس‌ای تودی؛
• پرفروش‌ترین کتاب ایندی‌باوند.

نکوداشت‌های کتاب تقسیم سرنوشت

• دنیای گسترده‌ای که راث در کتاب اول این دوگانه معرفی کرد، در این دنباله با مجموعه‌ای از شخصیت‌های اضافی، رازهای عمیق‌تر و سیاست‌های پیچیده‌ی بین‌سیاره‌ای، وسیع‌تر هم می‌شود. طرفداران، مشتاقانه منتظر پایان‌بندی داستان سایرا و آکوس هستند... و احتمالاً از آن راضی خواهند بود. (بوک‌لیست آنلاین)
• راث به‌خوبی دنیایی پرجزئیات و شبکه‌ای پیچیده از شخصیت‌ها را به هم می‌بافد که از مجموعه‌ی «انحراف» متمایز است. این دنیا با مکان‌هایی غنی از رنگ برای فیلم‌بردارها، جذابیت ویژه‌ای دارد... (وویا)
• روش ساختن جهان به دست راث، تحسین‌برانگیز است. هر ملت در این داستان متمایز است و به روشی ویژه با جریان در تعامل است که به درک انگیزه‌های شخصیت‌هایش کمک می‌کند. در میان توطئه‌های سیاسی و سفرهای فضایی، راث با وسواس، به مسائل مهمی مانند قدرت دیکتاتوری در برابر سرنوشت می‌پردازد. (پابلیشرز ویکلی)
• این دوگانه، نشانه‌هایی از تأثیر جورج لوکاس، توطئه‌های قبیله‌ای سریال بازی تاج‌وتخت و کمی عاشقانه به سبک رومئو و ژولیت را به شما ارائه می‌دهد. در کتاب اول، ماجراهای ناتمام و خطوط داستانی معلق زیادی وجود دارد که مخاطبان را برای خواندن کتاب بعدی جذب می‌کند. (یواس‌ای تودی)

کتاب تقسیم سرنوشت برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب تقسیم سرنوشت برای کسانی که به داستان‌های علمی‌تخیلی علاقه دارند، خواندنی است.

در بخشی از کتاب تقسیم سرنوشت: کتاب دوم مجموعه خط مرگ را نقش بزن می‌خوانیم

فقط وقتی حرف‌هایم به اتمام رسید فهمیدم که مکان تبعیدی‌ها را به ایسی لو داده‌ام. فصل‌ها بود که کسی نمی‌دانست آن‌ها ساکن اوگرا هستند، اما حالا همه متوجه این موضوع می‌شدند. به‌هرحال کاری بود که شده و دیگر برای تغییرش خیلی دیر بود.

قبل از اینکه کسی چیزی بگوید دستم را بلند کردم تا توجه ایسا را به خودم جلب کنم.
«باید یه پیغام دیگه هم بفرستم. به ووآ.»

ایسا مکث کرد.
«خواهش می‌کنم.» گفتن این کلمه ضرری نداشت.
«باشه ولی باید کوتاه باشه.»
«حتماً.»

منتظر ماندم تا به من علامت بدهد. فرصتی نداشتم تا به مضمون این پیغام فکر کنم. وقتی ایسا سرش را تکان داد نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
«مردم ووآ این پیغام از جانب سایرا نوواک مخابره می‌شه. تووا به شوتت اعلان جنگ کرده. همگی همین حالا سوار کشتی پاک‌سازی بشید ووآ رو ترک کنید. تکرار می‌کنم همگی سوار کشتی پاک‌سازی بشید. تمام.»

وقتی حرفم تمام شد دستم را روی کمرم گذاشتم و از درد زانو زدم. نفسم بند آمده بود و آن‌قدر درد داشتم که دیگر نمی‌توانستم روی پاهایم بایستم. آکوس به طرفم دوید. اول شانه و بعد دست‌هایم را گرفت. او را در آغوش گرفتم و پیشانی‌ام را روی شانه‌اش گذاشتم.