معرفی و دانلود کتاب نوظهور: کتاب ششم مجموعه نشان شده
برای دانلود قانونی کتاب نوظهور و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نوظهور: کتاب ششم مجموعه نشان شده
وقتی گذشته هنوز خاکستر نشده، چگونه میتوان آیندهای ساخت؟ کتاب نوظهور نوشتهی بیانکا اسکاردونی، ششمین جلد از مجموعهی نشان شده، داستانی پرتنش و تاریک از خیانت، عشق و سردرگمی است که همچنان گریبانگیر جما بلکبورن میشود. با گذر از بحرانهای مرگبار و فداکاریهای ویرانگر، جما حالا با چهرهی جدیدی از دشمنان و حقایقی تکاندهندهی درمورد آنها روبهرو میشود. جما میداند که گذشته سوخته، اما هنوز خاکستر نشده... و باوجودآنکه درد وجودش را میسوزاند، برای دستیابی به حقیقت باری دیگر باید همه چیز را به آتش بکشاند.
دربارهی کتاب نوظهور
چه اتفاقی میتواند بدتر از درد از دستدادن عزیزانمان باشد؟ در کتاب نوظهور (Incipient) بیانکا اسکاردونی (Bianca Scardoni)، جما بلکبورن در حال تجربهی شکنجهای فراتر از آن است. او نهتنها درد و رنج ناشی از دست دادن عشق زندگیاش تریس را تجربه کرده، حالا باید خودش را برای روبهروشدن با دردی تازه آماده کند که چهبسا بدتر از قبلی باشد؛ تریس در قالب جدیدی به دنیا برگشته. او گوشت و پوست و نگاه و درک و تمام ذرات وجودی عشقِ جما را در خودش دارد. اما هیچ معلوم نیست جسم تریس وارد یکجور واقعیت تناوبی شده که هنوز در آن زنده و سالم است، یا این آدم کلاً تریس دیگری است که از یک دورهی زمانی دیگر آمده؟ یا از این هم بدتر... یکجور شیطان یا زامبیِ جهنمیست که با جادوی سیاه طالع نحسش را پوشانده است؟
جما باوجود تمام عشقی که به تریس داشت نمیتوانست تحمل کند که اشخاصی فقط بهخاطر نفع شخصی خودشان او را از قبرش بیرون بکشند و به زندگی بازگردانند و مثل یک موجود بیخاصیت از او سوءاستفاده کنند. او تصمیم گرفت هرچقدر هم که شنیدن حقیقت تلخ باشد تمام سعیاش را برای بیدار ساختن روح تریس و بازگرداندن گذشتهاش به او بکند.
پس از حوادث پرتلاطم جلد قبل، در کتاب نوظهور جما هنوز در شوک فاششدن رازهایی است که بنیان زندگیاش را متزلزل کردهاند. او که دیگر نمیتواند به هیچکس حتی به خودش اعتماد کند، در تلاش است تا راهی برای کنترل سرنوشتی که به او تحمیل شده بیابد. اما وقتی دشمنی قدیمی دوباره سر برمیآورد و پیوندهایش با کسانی که دوستشان دارد در آستانهی فروپاشی قرار میگیرد، جما مجبور میشود تصمیماتی بگیرد که شاید دیگر راه بازگشتی برایشان وجود نداشته باشد.
اما این بار، خطر فقط از بیرون نیست. چیزی در درون جما نیز در حال بیدارشدن است، نیرویی که او را به سمت سرنوشتی ناآشنا سوق میدهد. آیا این قدرت تازه، نجات او خواهد بود یا سقوطش را رقم میزند؟ و آیا دومینیک و تریس، مردانی که هر یک بهنوعی قلب او را در اختیار دارند، در این مسیر در کنارش خواهند ماند یا سرنوشت آنها را از هم جدا خواهد کرد؟
این جلد به شکلی متمرکز پیچیدگی روابط جما با دومینیک و تریس را بیشازپیش به همراه دارد. عشق مثلثیای که از ابتدا با کشمکشهای احساسی و تصمیمهای دشوار همراه بود، اکنون به نقطهی حساسی رسیده است. دومینیک، کسی که با پیوند خون به جما متصل شده، هنوز در تاریکی احساسی خود گرفتار است و تلاش میکند راهی برای بازگرداندن احساساتی که ازدستداده پیدا کند. از سوی دیگر، تریس، عشق قدیمی جما، بازگشتی غیرمنتظره دارد و زخمهای گذشته را برایش دوباره باز میکند.
کتاب نوظهور به بلوغ شخصیتی جما بیشازپیش میپردازد. او دیگر آن دختر سردرگم گذشته نیست، او اکنون زنی است که درونش پر از زخمهای جنگ و فداکاریهای بیشمار شده. این رشد شخصیتی، یکی از نقاط قوت داستان است که باعث میشود ارتباط عاطفی مخاطب با شخصیت اول داستان قویتر از قبل حس شود.
در نهایت باید بگوییم بیانکا اسکاردونی خوب بلد است چطور روی مغز مخاطبش رژه برود و او را ذرهذره به مرز جنون بکشاند. پس هشدار ما را جدی بگیرید و زیادی به شخصیتهای موردعلاقهی خود در داستان دل نبندید، چون هیچ اعتباری به جان سالم به در بردنشان از زیر تیغ برندهی این نویسندهی خوشقلم نیست. کتاب نوظهور را با ترجمهی نشاط رحمانینژاد از انتشارات کتابسرای تندیس بخوانید و خودتان را برای یک میدان جنگ حسابی آماده کنید.
کتاب نوظهور برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران مجموعهی نشانشده و مخاطبان داستانهای ژانر فانتزی تاریک، عاشقانه و خونآشامی میتوانند از خواندن این کتاب به وجد آمده و حسابی لذت ببرند.
در بخشی از کتاب نوظهور: کتاب ششم مجموعه نشان شده میخوانیم
کنارم زانو زد و چانهام را گرفت، انگشتانش محکم روی پوستم فشرده شدند و صورتم را به سمت خودش کشیدند. فرمان داد: «چشمهات رو باز کن.» همین کار را کردم و وقتی نگاهم توی آن دو چشم زغالی آتشینش خیره شد، قلبم آرامآرام شروع به زدن کرد.
جایی در پیرامون هشیاریام میتوانستم صدای مشتزدن تریس به در را بشنوم. داشت سعی میکرد در را بشکند، ولی میدانستم که دیگر خیلی دیر شده بود.
«چهلوهشت ساعت وقت داری که رومئو رو بپیچونی و وقت غروب خورشید به عمارت بیای.» صدایش فقط کمی از زمزمه بلندتر بود، بااینحال آنقدری قدرت توی خود داشت که کوهها را جابهجا کند. چون این یک دستور بود... حکم اعدامی بود که با اجبار ذهنی همراه بود و میدانستم بههیچوجه نمیتوانم در برابرش مقاومت کنم. «اوه فرشته؟ مطمئن باشین این موضوع بین ما دوتا میمونه.»
بخشی از وجودم میدانست که هنوز هم زندهام و او داشت من را تنها میگذاشت. داشت از پنجره میرفت درست همانطوری که وارد شده بود. بخشی از وجودم هم از همین حالا دلتنگش شده بود. برای لمس دستانش، عطر تنش، برای مردی که قبلاً بود. ولی بخش دیگری از وجودم، یعنی همان بخش عاقل قسم خورد که ذرهذرهی قدرتی که به روی من داشت را برباید، از آن استفاده کند و قلبش را دوباره از هم بشکافت.
سپس در ناگهان کاملاً باز شد و تریس در کنارم بود. نگاه نگرانش با درد و اندوه روی من به پرواز درآمد. بهخاطر کاری که اجازه داده بودم دومینیک با من بکند، کاملاً و ازتهدل از خودم متنفر بودم. توی این کار با او همدستی کرده بودم. توی همهی این مصیبت با او همدست شده بودم.
یعنی یک زمانی میرسید که بتوانم مانع این کارش بشوم؟ میتوانستم جلوی اینطور آسیبدیدن تریس را بگیرم؟
احتمالاً نه... همین حالا هم نابود شده بود. تمام خوبیهای وجودم فاسد شده بود. دیریازود خودش هم این را میدید و درک میکرد.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: کاملاً بیدار
فصل دوم: خون بد
فصل سوم: غیرقابل پذیرش
فصل چهارم: حاضری یا نه
فصل پنجم: فضای خالی
فصل ششم: شراب و شوکران
فصل هفتم: قهقرا
فصل هشتم: از کجا میدانی؟
فصل نهم: جرئت یا حقیقت
فصل دهم: نزاع عاشقانه
فصل یازدهم: اگر از آب خلق شده بودیم
فصل دوازدهم: عشق عمیق
فصل سیزدهم: تصمیم پرخطر
فصل چهاردهم: از سربالایی بالا رفتن
فصل پانزدهم: چه با تو چه بدون تو
فصل شانزدهم: یک گروه
فصل هفدهم: جوان بیتجربه
فصل هجدهم: حالا بهتر شد
فصل نوزدهم: اشکی برای گریه کردن نماند
فصل بیستم: مهمان ناخوانده
فصل بیستویکم: درکت نمیکنم
فصل بیستودوم: شبگردی
فصل بیستوسوم: در محاصرهی خاطرات دردآور
فصل بیستوچهارم: رقص با غریبه
فصل بیستوپنجم: دلخوری
فصل بیستوششم: رک و راست، بدون با دست پس زدن با پا پیش کشیدن
فصل بیستوهفتم: دل حرف حالیش نمیشه
فصل بیستوهشتم: بازی شریرانه
فصل بیستونهم: هیچچیز مثل یک قلب نمیشکند
فصل سیام: خیلی دور از خانه
فصل سیویکم: خرگوش سفید
فصل سیودوم: نورسیده
فصل سیوسوم: عشق ابدی
فصل سیوچهارم: فرصت آخر
فصل سیوپنجم: دم غروب
فصل سیوششم: بازی با آتش
فصل سیوهفتم: زن خطرناک
فصل سیوهشتم: عشق پر درد
فصل سیونهم: سیل فریب
فصل چهلم: بزرگراهی به سوی جهنم
فصل چهلویکم: خودت باعث شدی
واژهنامه
فهرست آناکیم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نوظهور: کتاب ششم مجموعه نشان شده |
نویسنده | بیانکا اسکاردونی |
مترجم | نشاط رحمانی نژاد |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای تندیس |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 350 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-182-709-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |