معرفی و دانلود کتاب سرآغاز: کتاب اول مجموعه نشان شده
برای دانلود قانونی کتاب سرآغاز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سرآغاز: کتاب اول مجموعه نشان شده
در جهانی قدم میزنید که همه چیز دروغ است؛ جایی که دشمنانتان لبخند میزنند و دستتان را میگیرند، درست همان لحظهای که پرتگاه در یکقدمی شماست. کتاب سرآغاز، اولین جلد از مجموعهی نشانشده اثر بیانکا اسکاردونی شما را به چنین دنیایی میبرد؛ جایی که هر گام میتواند آخرین باشد و هر انتخاب، بذر فریبی تازه را در جانتان بکارد. داستان سرآغاز دربارهی دختری به نام جما بلکبورن است که پس از شاهد بودن قتل وحشتناک پدرش به دست خونآشامها، با حقایق تلخی از جهان زیرین روبهرو میشود.
دربارهی کتاب سرآغاز
هرگز قادر نخواهید بود دشمنان حقیقی خود را بشناسید، مگر اینکه به جز سایهها، دوروبرِ کسانی که به آنها اعتماد دارید نیز دنبالشان بگردید. آنها رگ خواب شما را بلندند و درست وقتی حواستان نیست زیر خروارها فریب و نیرنگ دفنتان میکنند. شاید هیچوقت موفق نشوید حقیقت درونشان را بشناسید، چراکه هرلحظه در حال رنگعوضکردناند و مثل یک افعیِ بدذات پوست میاندازند. کتاب سرآغاز (Inception) جلد اول از مجموعهی نشانشده نوشتهی بیانکا اسکاردونی (Bianca Scardoni)، داستان دختری به نام جما بلکبورن را روایت میکند. جما کسی است که اقرار دارد دست در دست دشمنش قدم زده و بدون آنکه بداند با او به سیاهترین روزگاری که برای خودش تصور میکرد، پا نهاده و با بوسههای بیامانِ مرگآفرینش در کابوسی ابدی چشم گشوده؛ جایی وسط سرنوشتی نکبتبار و شوم که هیچ راهی برای فرارکردن جز آغوش سردِ این افعی نیست.
جما از یک کابوس برخواسته، کابوسی دنبالهدار که در بیداری نیز گریبانش را گرفته و به حقیقت تلخی بدل شده که دردش یکلحظه هم رهایش نمیکند. او ششماه گذشته را برای اینکه بتواند با اوضاع کنار بیاید، در کلینیک رواندرمانی بستری بود و دوران شکست روانی ناشی از یک حادثهی آسیبزا را میگذراند. اما چه حادثهای اینچنین میتواند مرگبار یا به عبارتی آسیبزا باشد؟ این دختر جوان شاهد قتلِ زجرآور و وحشتناک پدرش بود. آنهم نه یک قتل معمولی... جما دیده بود که پدرش توسط خونآشامها کشته شده است و حالا در بحبوحهی این کابوس دنبالهدار، چه انتظاری میشود از اطرافیان داشت؟ از آدمهایی که هرگز پا را فراتر از چارچوبهای ساختگی منسوب به واقعیتِ زندگی یا مسخرهتر از آن زندگیِ واقعی نمیگذارند؟ جز اینکه گوششان بدهکار این حرفها نباشد و جما یک دیوانهی رنجورِ تنها خطاب شود...
جما مجبور میشود به شهر زادگاهش بازگردد تا با عمویش زندگی جدیدی را شروع کند. اما بهمحض بازگشت، متوجه میشود که این شهر پر از اسرار و موجودات فراطبیعی است و درحالیکه هنوز با درد و غم ازدستدادن پدرش دستوپنجه نرم میکند، بهزودی درمییابد که خودش هم دارای تواناییهای فراطبیعی است. او با موجودات مختلفی از جمله خونآشامها، شکارچیان فراطبیعی و موجودات دیگر روبهرو میشود و در همین حین جما درگیر روابط عاشقانهی سخت و پیچیدهای هم میشود و درمییابد که خودش بخشی از یک سرنوشت بزرگتر و پیچیدهتر است که به گذشتهی اسرارآمیز خانوادگیاش مربوط میشود.
کتاب سرآغاز شما را به مواجهه با ترسهایتان دعوت میکند و داستان حول محوری میچرخد که در عین سادگی، پیچیدگی بیپایانی دارد: اعتماد. اما نه اعتماد معمولی، اعتمادی که از هر سو در محاصرهی تردید است. شخصیت اصلی داستان، درگیر در جهانی پر از تناقض، تلاش میکند از مسیری عبور کند که سرشار از نقابها و تلههاست. نویسنده شما را به جایی میکشاند که هیچکس همانطور که به نظر میرسد نیست و این تعلیق مرموز در هر صفحه بیشتر به درون داستان میکشاندتان. کتاب سرآغاز را با ترجمهی نشاط رحمانینژاد در انتشارات کتابسرای تندیس بخوانید.
کتاب سرآغاز برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران رمانهای فانتزی تاریک و داستانهای فراطبیعی و علاقهمندان به داستانهای عاشقانه با شخصیتپردازیهای چندبعدی و قوی میتوانند این کتاب را بخوانند و از روابط پیچیده و ماجراجوییهای نفسگیرش بینهایت لذت ببرند.
در بخشی از کتاب سرآغاز: کتاب اول مجموعه نشان شده میخوانیم
«مطمئن هستم که تا حالا متوجه شدی که خونآشامها فقط موجودات تخیلی درون داستانها نیستند.» نگاه زغالیرنگش را برای تأیید به من دوخت.
دهانم باز ماند.
«این را بهعنوان یک بله در نظر میگیرم.» نگاهش را به پنجره دوخت. «و مطمئن هستم که آن روز صبح مکالمه تلفنی من را که در آن اسم تو هم گفته شد را شنیدی و آتش کنجکاویات شعلهور شد.» دوباره به من نگاه کرد.
دادوبیداد را کنار گذاشتم و این بار سر تکان دادم.
«چقدر از این کتاب را خواندی؟»
با ناامیدی گفتم: «فقط اسمش.» اگر میتوانستم آن را در طی کلاس میخواندم.
«چه خبره عمو کارل؟ دقیقاً چی در مورد خونآشامها میدونی؟ و همهی اون کتابها را از کجا آوردی؟ یکجور تاریخدان خونآشامها هستی؟ خونآشامشناس یا همچین چیزی؟» چشمانم با این فکر درشت شد.
گفت: «مسخره نباش.» و نگاه تند و تیزی به من انداخت و ادامه داد: «چیزهای زیادی در مورد دنیایی که توش زندگی میکنیم هست که تو نمیدانی، جما. چیزی که هرگز در موردش در کتابها نخواندهای، یا نمیتوانی در کتابخانهها پیدا کنی نه حتی در این کتاب.» به کتابی که حالا در کیفش گذاشته بود، اشاره کرد. «دانش، قدرته، اما در دستان اشتباهی... خطرناک هم هست.»
بدنم را به طرفش چرخاندم.
گفت: «آن بیرون چیزهایی هست.» طوری به بیرون از پنجره خیره شده بود که انگار همان بیرون از پنجره هستند. «اغلب مردم هیچوقت در موردش چیزی نمیفهمند نمیتوانند در موردش بدانند. آنها تمام طول زندگی خود کتابهای تاریخ متفاوتی را میخوانند، هرگز تمام حقیقت را نخواهند فهمید، آنقدر خوشبخت خواهند بود که برای همیشه از همهی این جریانات دور و در امنیت بمانند. تو جمای عزیز من، دیگر قرار نیست برای تو اینطور باشد، چون این زندگی لوکس هیچوقت به تو تعلق نداشته.»
«در مورد چی دارید حرف میزنید؟» این گفتگو به راهی غیرمنتظره و عجیب کشیده شده بود.
«دارم در مورد حقیقت وجود تو حرف میزنم جما. در مورد اینکه واقعاً کی هستی و از کجا آمدهای.»
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
فصل اول: هالوهیل
فصل دوم: به مبارزه خوشآمدی
فصل سوم: دوستها و حریفها
فصل چهارم: روابط خطرناک
فصل پنجم: پسر خوب
فصل ششم: ناخواسته
فصل هفتم: نزدیک و شخصی
فصل هشتم: بیمار روانی
فصل نهم: آشکارسازی
فصل دهم: فداکاری
فصل یازدهم: چیزهایی که منفجر شده
فصل دوازدهم: نیت بیرحمانه
فصل سیزدهم: دروغهای شب جمعه
فصل چهاردهم: کسبوکار سختگیرانه
فصل پانزدهم: تغییر چهره
فصل شانزدهم: گازهای حقیقی
فصل هفدهم: بازجویی هانتینگتون
فصل هجدهم: غافلگیری
فصل نوزدهم: روز تمرین
فصل بیستم: شب ترس
فصل بیستویکم: کتاب شیمی
فصل بیستودوم: چرخ سوم
فصل بیستوسوم: ماشینسواری با پسرها
فصل بیستوچهارم: کارناوال
فصل بیستوپنجم: رازها
فصل بیستوششم: قرار شام
فصل بیستوهفتم: نبش قبر
فصل بیستوهشتم: رویارویی به بدترین شکل ممکن
فصل بیستونهم: طلسم جاودانگی
فصل سیام: داستانهای وقت خواب
فصل سیویکم: جریمه
فصل سیودوم: جابهجایی
فصل سیوسوم: جبران
فصل سیوچهارم: پیشرفت غیرمنتظرانه
فصل سیوپنجم: برگشتن به گذشته
فصل سیوششم: یک روز آفتابی
فصل سیوهفتم: برخورد
فصل سیوهشتم: شب مقدس
فصل سیونهم: مراسم رقص
فصل چهلم: مرکز میدان
فصل چهلویکم: مهمان ناخوانده
فصل چهلودوم: حقیقت ناخوشایند
فصل چهلوسوم: قاتل غیرذاتی
فصل چهلوچهارم: پایان بازی
فهرست آناکیم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سرآغاز: کتاب اول مجموعه نشان شده |
نویسنده | بیانکا اسکاردونی |
مترجم | نشاط رحمانی نژاد |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای تندیس |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 462 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-182-258-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |