معرفی و دانلود کتاب صوتی والکری‌ها

معرفی کتاب صوتی والکری‌ها

عاقبت صاحب دنیای کیمیاگر، خود پا به دنیای جادو می‌گذارد! پائولو کوئیلو در کتاب صوتی والکری‌ها، داستان سیر و سیاحتش در دنیای جادو را روایت می‌کند که با اشارتی از سوی استاد عزیزش آغاز شده و حالا او را به سمتی می‌برد که فرشته‌ی نگهبانش را ملاقات کند...

درباره‌ی کتاب صوتی والکری‌ها

نام پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) برای کتاب‌دوستان ایرانی، به دنیای جادو و عرفان و سیر و سلوک گره خورده است. همه می‌دانیم دنیایی که پائولو کوئلیو در آن زندگی می‌کند، چنان منحصربه‌فرد و یگانه است که او برای به تصویر کشیدن این دید و عقیده حتی بستری شدن (یا به عبارتی زندانی شدن) در بیمارستان روانی را هم می‌پذیرد. کوئیلو سن‌وسال زیادی نداشت که پدر و مادرش از بابت تفاوتی که با بقیه داشت، تصمیم گرفتند تا او را در یک بیمارستان روانی بستری کنند. شاید همین که این تفاوت - که سر باز زدن از مراسم مذهبی و تعلیم در مدارس مذهبی باشد - امروزه به تفکر غالب جامعه بدل شده، دلیل محبوبیت کوئیلو و آثارش را به خوبی توضیح دهد. در هنگام خواندن و یا شنیدن قصه‌های پائولو کوئیلو، مرز میان واقعیت و خیال و جادو را گم می‌کنید و عمیق‌ترین مفاهیم فلسفی و روان‌شناختی را در دنیای خیال‌انگیز قصه‌های این مرد پرتغالی پیدا می‌کنید.

کوئیلو این بار در کتاب صوتی والکری‌ها (The Valkyries: An Encounter with Angels)، تصمیم گرفته تا خود به شخصیت اصلی قصه‌اش بدل شود. برای همین هم با فرمول سحرآمیز مخصوص به خودش، بخشی از خاطراتش را با اتفاقات خیالی ترکیب کرده، تاریخ و زمان وقوع چند اتفاق را پس و پیش کرده و از دل آن، قصه‌ای را روایت کرده که به داستان‌های آخرالزمانی شباهت دارد.

قصه‌ی کتاب صوتی والکری‌ها از جایی شروع می‌شود که کوئیلو با ذوق فراوانی که تلاش می‌کند در رفتارش نمایان نشود، بسته‌ی روزنامه‌پیچ شده‌ای را در مقابل استادش «جی» قرار می‌دهد. با اینکه حالا در قامت یک مرد میانسال است، اما ذوق کودکانه‌اش از بابت به اتمام رساندن یک کار مهم را نمی‌تواند در چشمانش پنهان کند. عصر دلپذیری است و کوئیلو و جی، درحالی‌که برای باز کردن دومین بطری شراب آماده می‌شوند، با هم به گپ‌وگفت نشسته‌اند که بالاخره با قرار گرفتن آن بسته‌ی روزنامه‌پیچ‌شده روی میز، مکالماتشان رنگ و بویی از جدیت به خود می‌گرد.

پائولو کوئیلو که دیگر بیش از این طاقت انتظار را ندارد،‌ محتویات بسته را نشان استادش می‌دهد؛ اولین نسخه از کتاب کیمیاگر که نویسنده‌اش تصمیم گرفته تا قبل از فرستادن آن برای ناشر، آن را به کسی که در برگ اول کتاب از او قدردانی شده نشان دهد. و او کسی نیست جز جی، استاد عزیزش که در آموختن جادو به او کمک زیادی کرده.

جی با مطالعه‌ی کیمیاگر به او توضیح می‌دهد که گرچه با نوشتن این کتاب نشان داده که از رازهای زیادی - حتی رازهایی که استاد در رابطه با آن‌ها چیزی به او نگفته - باخبر است، اما هنوز هم راه زیادی در پیش دارد. گذشته برای او شبیه یک رویای موهوم است، خاطره‌ای خاکستری که در پس غبار سال‌ها مدفون شده است. او برای اینکه از رازهای گذشته باخبر شود، تنها یک راه دارد، راهی که در نگاه اول به جنون شباهت دارد؛ گرچه کوئیلو، با آن سابقه‌ی مخوفش از زندانی شدن در بیمارستان روانی، مردی نیست که از به دل جنون زدن واهمه‌ای داشته باشد.

استاد به او پیشنهاد می‌دهد که برای یافتن رازها، به دنبال فرشته‌ی نگهبانش بگردد و همه‌چیز را از او بپرسد. همین پیشنهاد، نقطه‌ی آغاز سفر پائولو و همسرش «کریس» به صحرایی داغ و تب‌دار به نام صحرای «موهاوی» می‌شود که در آنجا با موجودات افسانه‌ای به نام «والکری» ملاقات می‌کنند. والکری‌ها، که زنان زیبا و مبارزی هستند که از دل افسانه‌های اسکاندیناوی به قصه‌ی کوئیلو رسیده‌اند، او را از رازهایی باخبر می‌کنند که او تشنه‌ی شنیدنشان بوده...

کتاب صوتی والکری‌ها کاری از نشر صوتی نوین کتاب گویا و انتشارات مکتوب است. این کتاب را با ترجمه‌ی ایلیا حریری و روایت حمید محمدی می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب والکری‌ها

• نوشته‌های کوئیلو بسیار شاعرانه است اما پیام او مهم است... او به من امید می‌دهد و لبخندی بر لبانم می‌نشاند. (دیلی اکسپرس)
• یکی از معدود افرادی که شایسته‌ی اصطلاح «پدیده‌ی دنیای نشر» است. (ایندیپندنت آن ساندی)
• کتاب‌های او تأثیر مثبتی بر زندگی میلیون‌ها نفر داشته است. (نشریه‌ی تایمز)

کتاب صوتی والکری‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های فلسفی و روان‌شناختی علاقه دارید و از سبک گشت‌وگذار پائولو کوئیلو در مفاهیم جادویی لذت می‌برید، این کتاب مختص شماست.

در بخشی از کتاب صوتی والکری‌ها می‌شنویم

پائولو و کریس که هیچ دلشان نمی‌خواست با دمای پنجاه درجه‌ی نیم‌روز بیابان سروکله بزنند، خودشان را در اتاق تهویه‌دار هتلشان محبوس کردند. نه کتابی بود که بخوانند و نه کاری که انجام بدهند. سعی کردند چرتی بزنند، اما نتوانستند بخوابند. پائولو گفت: «بیا بریم تو بیابون بگردیم.»

- بیرون خیلی داغه، تو گفت خطرناکه. بذار برای فردا.

پائولو جواب نداد. مطمئن بود می‌تواند این موضوع را که داخل اتاق هتلش گیر افتاده بود، بدل کند به تجربه‌ای آموزنده. او سعی داشت به هر چیزی که در زندگی‌اش اتفاق می‌افتاد معنا بدهد، و صحبت برایش فقط راهی برای رفع فشار بود. اما زور زدن برای اینکه مدام در هر چیزی معنا و مفهومی پیدا کند غیرممکن بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی