معرفی و دانلود کتاب صوتی بیمار خاموش

معرفی کتاب صوتی بیمار خاموش

کتاب صوتی بیمار خاموش نوشتهٔ الکس مایکلیدیس، یک رمان معمایی، روان‌شناختی و مهیج است که موفق شد جایزه گودریدز را دریافت کند. این کتاب که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز در سال 2019 بود، ماجرای نقاشی مشهور را روایت می‌کند که به شکل مرموزی همسرش را به قتل می‌رساند.

درباره کتاب صوتی بیمار خاموش:

«آلیشیا برنسن» یک نقاش برجسته است که زندگی آرامی دارد. او با همسرش «گابریل» که عکاس مجلات مختلف است در خانه‌ای شیک و مجلل در یکی از بهترین محله‌های شهر لندن زندگی می‌کنند. تا اینکه یکی از شب‌های تابستانی، آلیشیا همسرش را با شلیک گلوله به قتل می‌رساند و از آن پس دیگر هیچ حرفی نمی‌زند و وضعیت نامعلوم او موجب می‌شود تا قاضی حکم بستری او در یک مرکز درمانی را صادر کند...

آلیشیا تا پایان کتاب هیچ سخنی نمی‌گوید و سکوت او در تمام فضای داستان پخش شده و آن را به معمایی پیچیده تبدیل کرده است. «تئو فابر»، روان‌درمانگر آلیشیا، راوی این داستان است. او در تلاش است تا آلیشیا را از شر داروهای قوی روانی نجات دهد و سر از رازهای نهفته دربیاورد و به نحوی او را تبرئه کند. تئو تمام تلاش خود را می‌کند تا این معما را حل و حقیقت را پیدا کند. تا اینکه به نتایج عجیبی می‌رسد...

الکس مایکلیدیس در رمان بیمار خاموش (The Silent Patient) درمورد بخشی از روان انسان سخن می‌گوید که مرتب احساسات ناگفته درونی را سرکوب می‌کند. از نظر فروید این احساسات سرکوب شده هیچ زمان از بین نمی‌روند. بلکه به شکلی زنده مدفون می‌شوند و روزی سر برمی‌آورند. در بخش‌هایی از داستان، با نوشته‌های آلیشیا در دفترچه خاطراتش آشنا می‌شوید که درمورد پیچیدگی‌ها و تنش‌های درونی‌اش سخن می‌گوید. همچنین در خلال گفت‌وگوهای بین آلیشیا و تئو متوجه زوایای پنهان شخصیت همسر او می‌شوید.

نویسنده داستان را به پنج بخش اصلی تقسیم کرده است. بخش‌هایی از آن را تئو فابر روایت می‌کند و بخش‌های دیگر آن در قالب خاطرات آلیشیا در دفترش نوشته شده است. رمان بیمار خاموش کمی بعد از انتشار در اوایل سال 2019 در صدر پرفروش‌های نیویورک‌تایمز و سایر فهرست‌ها و سایت‌های معتبر جای گرفت و زمانی طولانی در این لیست باقی ماند.

نکوداشت‌های کتاب صوتی بیمار خاموش:

- شاید بیمار خاموش نخستین رمان نویسنده‌اش باشد اما دقت و ظرافت یک نویسنده حرفه‌ای را دارد. (BBC)
- نخستین رمان تأثیرگذار... با پایانی رمزآلود و شایسته شبیه به کارهای آگاتا کریستی. (The Wall Street Journal)
- تأثیرگذار... بیمار خاموش هوشمندانه، خیال برانگیز و فوق‌العاده برای خواندن است. (The Times)
- داستان‌پردازی هوشمندانه که با تعلیق واقعی همراه است... رمانی که هر جهت استانداردها را رعایت کرده است. (Lee Child)
- عالی... این اثر روان‌شناختی، هیجان‌انگیز و پیچیده، مایکلیدیس را به‌عنوان یک نویسنده اصلی در این زمینه معرفی می‌کند. (Publisher's Weekly)
- یک رمان روان‌شناختی و جنایی دلهره‌آور که تعلیق هیچکاک، طرح‌ریزی آگاتا کریستی و تراژدی یونان باستان را درهم‌آمیخته است. (Entertainment Weekly)

جوایز و افتخارات کتاب بیمار خاموش:

- برندهٔ جایزهٔ بهترین کتاب معمایی گودریدز سال 2019
- جزء پرفروش‌ترین رمان‌های نیویورک‌تایمز در سال 2019
- یکی از بهترین کتاب‌های منتخب آمازون در فوریه 2019

شنیدن کتاب صوتی بیمار خاموش به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی، معمایی و مهیج از خواندن این اثر فوق‌العاده لذت خواهند برد.

الکس مایکلیدیس را بیشتر بشناسیم:

این نویسنده در سال 1977 و در قبرس به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشته ادبیات انگلیسی و در دانشگاه کمبریج ادامه داد و پس از آن در رشته فیلمنامه‌نویسی فارغ‌التحصیل شد. وی در سال‌های 2013 و 2018 دو فیلم‌نامهٔ سینمایی نوشت و از همین طریق موفق شد در بین مردم به‌عنوان فیلمنامه‌نویس موفقی شناخته شود.

نخستین رمان الکس مایکلیدیس (Alex Michaelides) بیمار خاموش بود که در سال 2019 آن را منتشر کرد. این اثر پس از مدتی با استقبال زیادی از جانب مخاطبان مواجه شد و موفقیت زیادی به دست آورد.

در بخشی از کتاب صوتی بیمار خاموش می‌شنویم:

- «یه اعترافی باید بکنم.»

آلیشیا نگاهم هم نکرد. من که با دقت زیر نظر گرفته بودمش ادامه دادم: «چند روز پیش تصادفی از جلوی گالری قدیمیت رد می‌شدم که توی محلهٔ سها بود. رفتم داخل. مدیرش لطف کرد و چند تا از آثارتو نشونم داد. دوست قدیمیته؟ ژان فیلیس مارتن.»

منتظر جواب ماندم. خبری نشد.

- «امیدوارم خیال نکنی به خلوتت توجه نکردم. شاید بهتر بود اول با خودت مشورت می‌کردم. امیدوارم از نظر تو عیبی نداشته باشه.»

جوابی نداد.

- «چند تا از نقاشی‌هاتو تا حالا ندیده بودم. یکیشون از مادرت، اون یکی هم از عمت لیدیا رز.»

آلیشیا آهسته‌آهسته سرش را بالا گرفت و نگاهم کرد. چیزی، حرفی در چشم‌هایش بود که تا آن زمان ندیده بودم. نمی‌توانستم درست درکش کنم. یعنی توجهش جلب شده بود. مایهٔ سرگرمی و تفریحش بودم؟

- «سوای جذابیت آشکارشون برای من، یعنی به‌عنوان درمانگرت، روی خودمم تأثیر مستقیم گذاشتن. جدا آثار قدرتمندی بودن.»

آلیشیا سرش را پایین انداخت. به این بخش از حرف‌هایم علاقه نداشت و داشت حوصله‌اش سر می‌رفت. بلافاصله ادامه دادم: «ولی چند نکته توجهم رو جلب کرد. توی نقاشی تصادف مادرت یه چیزی در تصویر غایبه. تو. خودتو توی ماشین نکشیدی. هرچند توی تصادف بودی.»

واکنشی در کار نبود...

فهرست مطالب کتاب صوتی