معرفی و دانلود کتاب صوتی مسافرخانه‌ سرخ

معرفی کتاب صوتی مسافرخانه‌ سرخ

کتاب صوتی مسافرخانه‌ سرخ اثر انوره دوبالزاک، درباره‌ی پسر جوانی است که در یک مهمانی اشرافی، شیفته دختری زیبا می‌شود و پیوسته به دنبال او می‌رود تا با این دختر جوان بیشتر آشنا شود. در روزهایی که با دختر جوان معاشرت می‌کند متوجه داستانی در گذشته‌ی خانواده دختر می‌شود که در او ایجاد تردید و دودلی می‌کند.

داستان مسافرخانه‌ سرخ (The Red Inn) از آنجا شروع می‌شود که بانکداری پاریسی جشنی بزرگ برپا می‌کند و دوست آلمانی‌اش نیز دعوت است. دختر آقای بانکدار از مرد آلمانی می‌خواهد برای‌شان قصه‌ای تعریف کند. قصه‌ای که به سال تولد بالزاک یعنی 1799 برمی‌گردد. او داستانی از دو جوان روایت می‌کند که از بن، شهری آلمانی به حوالی شهر آندرناخ عزیمت می‌کنند و شب در مسافرخانه‌ای به نام سرخ می‌مانند. روایت‌گر این قصه نیز همچون بالزاک به توصیف خیلی اهمیت می‌دهد.

انوره دوبالزاک (Honore de Balzac) پیش از آغاز قصه‌ی مرد آلمانی که در گیومه قرار می‌گیرد به مخاطب توضیح زیرکانه‌ای می‌دهد مبنی بر اینکه از آنجا که قرار نیست به صورت مداوم داستان مرد آلمانی را قطع کند و قرار است تقریبا به صورت یکسره مخاطب داستان او باشیم، خود بالزاک تا حدودی در قصه دست برده و به داستان جذابیت و شاعرانگی داده است.

نویسنده در کتاب مسافرخانه‌ سرخ معمولا در صحنه‌پردازی و توصیف موقعیت‌ آدم‌های داستان با ظرافت و با جزئیات می‌نویسد. او از توصیف کردن هیچ کدام از حالات افراد در مکان‌های مختلف نمی‌گذرد. معمولا از بالزاک به عنوان نویسنده‌ی رئالیست یاد می‌کنند که در صحنه‌پردازی، طرز نوشتاری استادانه را انتخاب می‌کند.

زمانیکه مرد آلمانی داستانش را روایت می‌کند، در سراسر کتاب، بالزاک بیش از همه به یکی از مهمانان با نام تایفر که گویا مامور تهیه‌ی آذوقه ارتش امپراتوری بوده، ثروت و مکنتی به هم زده و اکنون چندی است در غم از دست دادن تک پسرش فرو رفته، توجه می‌کند. این مرد در تمام طول داستان انگار از چیزی در عذاب است. با این حال تمامی گزاره‌های مربوط به او بسیار کوتاه است و ما تنها در لابه‌لای داستان آلمانی از زبان بالزاک که یکی از مهمانان آن محفل است از او می‌شنویم.

داستان مرد آلمانی کم‌کم شکل پیچیده‌ای به خود می‌گیرد. قصه‌ی دو انسانی را روایت می‌کند که برای هم بهترین دوست‌های عالم هستند و به یکدیگر اعتماد کامل دارند اما در شبی یکی از آن‌ها اعتراف می‌کند توشه‌ای پر از پول و طلا دارد. دوست دیگر نیمه‌های شب فکر کثیفی به سرش می‌زند. او گمان می‌کند که اگر بتواند قتل تر و تمیزی انجام دهد و کسی نفهمد می‌تواند صاحب پول و ثروت زیادی شود. در اینجا، موضوع داستان مرد آلمانی بیش از همه درباره‌ی جنایت است و از آن مهم‌تر حدیث نفس‌های کاراکتر اصلی داستان که هنوز نمی‌داند باید مرتکب قتل بشود یا نه. او با دوئالیته‌ی معروف و همیشگی بشری روبه‌رو می‌شود: جنایت و متعاقب آن به دست آوردن ثروت، یا مراقبت از اخلاق انسانی.

مرد آلمانی، یا به عبارت دیگر اونوره دو بالزاک داستان را طوری روایت می‌کند که مخاطب فکر می‌کند قوه‌ی پیش‌بینی بالایی دارد، اما ظرفیت پیش‌بینی‌پذیری این قصه به این معنا نیست که مخاطب پیش از فرجامِ داستان می‌تواند سرنوشت آدم‌ها را حدس بزند.

مسافرخانه‌ی سرخ تا پایان شما را در تعلیق نگه می‎‌دارد. نویسنده به خوبی مخاطب را بازی می‌دهد تا پیش‌بینی‌هایش را نقش برآب کند، با این حال تمامی این ماجرا خیلی زود تمام می‌شود.

اونوره دو بالزاک در شهر تور فرانسه در سال 1799 دیده به جهان گشود. وی در تکرار حضور شخصیت‌های داستان و گسترش روانشناسی شخصیت‌های منفرد در آثارش بسیار توانا بوده است. وی به دلیل ویژگی‌های نوشتاری خاص خود در نوشتار پیشگام و زمینه‌ساز سبک واقع‌گرایی بود. بالزاک بعد از انتشار کتاب «چرم ساغری» معروف شد و از آن پس کتاب‌هایش مورد استقبال مردم قرار گرفت. آثار بالزاک آینه‌ی تمام عیار زندگی طبقات اجتماعی عصر اوست. وی در مجموعه آثارش که خود نام «کمدی انسانی» بر آن نهاده بود افراد اجتماع زمان خود، اشراف، فرهیختگان، دهقانان و... را در معرض دید مخاطبان قرار می‌دهد.

بالزاک در طول زندگی نسبتاً کوتاهش بیش از 100 مقاله، رمان و نمایشنامه به رشته تحریر در آورد که حدود 28 کتاب آن به فارسی ترجمه شده است که از آثار او می‌توان به «آرزوهای بربادرفته»، «کشیش دهکده»، «مادام دولاشانتری»، «شوان‌ها»، «چرم ساغری»، «باباگوریو» و... اشاره کرد. وی در سال 1850 در سن 51 سالگی دارفانی را وداع گفت.

در قسمت‌هایی از کتاب صوتی مسافرخانه سرخ می‌شنویم:

«در آن دوران، به دلیل قانون جدید سربازگیری که ژنرال ژوردان مصوب کرده بود، فرزندان بسیاری از خانواده‌ها از ادامه دوره کارآموزی پزشکی‌شان محروم شده بودند و بدون شک ترجیح می‌دادند درس‌شان را در جبهه‌ی جنگ از سر بگیرند تا به خدمت سربازی اعزام شوند که با درس‌هایی که از پیش گرفته بودند و خلق‌وخوی آرامشان هیچ هماهنگی نداشت...»

«در آن لحظات مهمانان در رخوت و سکوت لذت‌بخشی فرو رفته بودند که پس از صرف غذایی لذیذ و اعتماد بیش از حد به قو‌ی هاضمه دست می‌دهد. همه به صندلی‌هایشان تکیه داده و بی حال دست‌هایشان را روی میز گذاشته بودند و بی‌حوصله با تیغه‌ی طلایی چاقویشان بازی می‌کردند. وقتی مراسم شام به این لحظات کلافگی می‌رسد، عده‌ای با هسته‌های گلابی بازی می‌کنند، عده‌ای دیگر خمیر نان را بین انگشت شست و سبابه‎شان می‌چرخانند، عاشق‌ها با ته مانده‌ی میوه حروفی نامشخص می‌کشند، افراد مال اندوز هسته‌ی میوه‌ها را می‌شمارند...»

فهرست مطالب کتاب صوتی