معرفی و دانلود کتاب حقیقت

عکس جلد کتاب حقیقت
قیمت:
۴۹,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب حقیقت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب حقیقت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب حقیقت

کتاب حقیقت نوشته کالین هوور، ماجرای عاشقانه‌ای دارد اما چاشنی‌ معما و قتل نیز به آن اضافه شده است. شخصیت اصلی داستان، لوون اشلی نام دارد؛ لوون نویسنده‌ی جوانی است که با مردی به نام جرمی آشنا می‌شود و جرمی با ورود خود به زندگی لوون، او را به سوی اسرار پیچیده و خونینِ خود و همسرش می‌کشاند.

خلاصه‌ای از کتاب حقیقت:

کتاب حقیقت (Verity) با آشنایی دو شخصیت اصلی داستان یعنی لوون و جرمی آغاز می‌شود. جرمی همسر نویسنده‌ای معروف به نام وریتی کرافورد است و به لوون پیشنهاد کاری عجیبی می‌دهد؛ از او می‌خواهد تا یک سری از آثار ناتمام همسرش را بنویسد چرا که وریتی به دلیل آسیب جسمانی‌ای که دیده دیگر قادر به نویسندگی نیست. لوون در ابتدا تمایلی به قبول کردن این پیشنهاد ندارد اما مشکلات مالی او باعث می‌شود تا برای انجام این کار به منزل جرمی و وریتی نقل مکان کند تا از یادداشت‌های وریتی استفاده کند اما در میان یادداشت‌ها، دفترچه‌ی خاطرات وریتی را پیدا می‌کند. این دفترچه، او را با شخصیت حقیقی دوریتی آشنا می‌کند. لوون تصمیم می‌گیرد این دفترچه را پنهان کند چون آشکار شدن حقیقت منجر به ویرانی جرمی می‌شد اما به مرور زمان احساسات لوون نسبت به جرمی افزایش پیدا می‌کند...

اهمیت رمان حقیقت در چیست؟

این کتاب در سال 2018 منتشر شد و مانند سایر کتاب‌های کالین هوور (Colleen Hoover) با استقبال خوانندگان مواجه شد تاجایی که چندین هفته در صدر فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت. از طرف دیگر، رمان حقیقت در سال 2019 به عنوان یکی از 10 رمان برتر عاشقانه‌ توسط کاربران سایت گودریدز انتخاب شد. کتاب حقیقت، قبل از هر چیزی به عشق و اهمیت و جایگاه آن در خانه و خانواده می‌پردازد و در کنار این موضوع، ذهن مخاطب را در تشخیص میان واقعیت و خیال به چالش می‌کشاند.

کالین هوور را بیشتر بشناسیم

کالین هوور متولد سال 1979 در آمریکا است. او سال‌های نخست زندگی خود را در سالتیلو گذراند و برای تحصیل در رشته‌ی کار و امور اجتماعی به دانشگاه تگزاس رفت. هوور در 21 سالگی با هیت هوور ازدواج کرد و این زوج اکنون سه فرزند پسر دارند.

او در سال 2011 به نویسندگی روی آورد و رمان «بسته» را نوشت. هوور در ابتدای امر تمایلی به انتشار این رمان نداشت اما با توجه به نقدهای مثبتی که دریافت کرد تصمیم به انتشار آن گرفت و نتیجه‌ی چنین تصمیمی مسیر شغلی او را برای همیشه تغییر داد. رمان «بسته» در صدر فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت و همین اتفاق باعث شد تا کالین هوور چندین داستان و رمان دیگر نیز بنویسند که همگی با استقبال زیادی از سوی خوانندگان مواجه شدند.

این نویسنده در حال حاضر یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان در کشور آمریکا محسوب می‌شود. هوور در میان خوانندگان ایرانی نیز چهره‌ی شناخته‌ای است و پیش از این ما با نام او از طریق رمان‌هایی مانند «و کسی نماند جز ما» و «اعتراف» آشنا شده‌ایم.

جملات برگزیده‌ی کتاب حقیقت (وریتی):

- تصور من این ست که ایده‏‌هایم دوست داشتنى‌‏تر از خودم هستند!

- مادرم معتقد بود که هر خانه یک روح دارد. اگر این گفته صحت داشته باشد؛ روح خانه وریتى کرافورد نیز به اندازه ظاهرش تیره و افسرده خواهد بود.

- در واقع؛ شاید بهتر بود احساس مى‌کردم که پس از یک مهمانى با فردى آشنا شده و با هم شام خوردیم؛ همین و بس! اما صبح روز بعد من اینگونه فکر نکردم بلکه میزان دیوانگى من بیشتر و بیشتر شد. با گذشت هر روز؛ آشنایى خود را ارزشمندتر از قبل مى‌دیدم. عشق همین است... یعنى در واقع؛ عشق در اولین نگاه همین است! و اکنون من مى‌دانم که عشق در اولین نگاه غلط است.

- آن‏چه عاشقش هستید را بیابید و به آن فرصت دهید شما را بکشد!

- از همه زندگینامه‌ها که خود افراد مى‌نویسند متنفرم چون آکنده از دروغ هستند. مولف همه افکار متظاهرانه و نظرات ریاکارانه را براى خودنمایى بکار مى‌گیرد. یک نویسنده باید شهامت کافى داشته باشد تا خود را همانگونه که هست معرفى کند مگر این‌که بخواهد یک لایه حفاظتى بین روح نویسندگى و کتاب‌هایش ایجاد کند.

در بخشی از کتاب حقیقت می‌خوانیم:

گاهى اوقات به آن شب اول که با جرمى ملاقات کردم فکر مى‌کنم؛ آیا اگر چشمان ما با هم تلاقى نمى‌کردند، زندگى من باز هم این‌گونه بود؟ آیا تقدیر من از همان ابتدا این بود که یک چنین پایان غم‌انگیزى داشته باشم؟ یا شاید این پایان غم‌انگیز ناشى از انتخاب‌هاى اشتباه خودم است نه تقدیر؟

البته من هنوز به پایان غم‌انگیز نرسیده‌ام و احتمالاً زمانى که به آن برسم قادر به شرح جزئیات براى شما نخواهم بود. در هر حال؛ پایان غم‌انگیز از راه خواهد رسید... در راه است! مى‌توانم آن را احساس کنم همان‌طور که مرگ چستین را احساس کرده بودم؛ من در آن زمان تقدیر او را پذیرفتم بنابراین تقدیر خود را نیز با آغوش باز خواهم پذیرفت.

نمى‌گویم تا شبى که جرمى را ملاقات کردم گم شده بودم اما به جرأت مى‌گویم که همان لحظه که جرمى از آن سوى اتاق به من نگاه کرد پیدا شدم.

قبلاً از او نیز چندین نامزد داشتم؛ حتى افرادى بودند که فقط براى یک شب ذهن مرا به خود مشغول کرده بودند. تا قبل از آشنایى با جرمى؛ هرگز زندگى مشترک را در ذهن متصور نشده بودم اما همان شب که او را دیدم؛ روز ازدواج‌مان را تصور کردم، اولین شب در کنار او را تجسم کردم و سپس ماه عسل و فرزندانمان را در تخیلاتم دیدم.

تا آن زمان؛ ایده خاصى در مورد عشق نداشتم چون به نظرم بى‌معنى و بیش از حد مصنوعى بود. درواقع؛ عشق را دستاویز شرکت‌هاى تولیدکننده کارت تبریک مى‌دانستم که خواهان افزایش فروش کارت‌هاى تبریک هستند. حقیقتا تا آن زمان علاقه‌اى به عشق یا عاشق شدن نداشتم.

هدف من از حضور در آن مهمانى این بود که بتوانم یک مرد پولدار را به دام بیندازم. اما پس از آشنایى با جرمى کرافورد؛ آن مهمانى را با دستاورد بالاترى ترک کردم. زمانى که او وارد تالار شد دانستم که یک مرد ثروتمند اما خوش‌تیپ وارد شده است؛ هر چه باشد من در یک مهمانى خیریه شرکت کرده بودم. اصولاً افراد فقیر در این‌گونه مهمانى‌ها حضور ندارند مگر این‌که براى ارائه خدمات به افراد ثروتمند استخدام شده باشند.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب حقیقت
نویسنده
مترجمفروزنده دولت یاری
ناشر چاپیانتشارات جامی
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات356
زبانفارسی
شابک978-622-95069-9-8
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب حقیقت

مژگان پاک
۱۴۰۳/۰۳/۰۲
کتاب از نظر معمایی و ترسناک بودن جالب توجه بود، ولی من انتظار داشتم مثل دو کتاب قبلی که از کالین هوور خونده بودم خیلی جذابتر باشه. در حالیکه یک کتاب متفاوت و غیر واقعی بود. خود لوون نویسنده‌ای تازه کاره که قراره روی کتاب یک نویسنده‌ی مشهور کار کنه، یک شخص بیمار روانی و بسیار ترسو و پر از تنش‌های و روحی بود. زندگینامه‌ی ویرتی بسیار خشن و مریض ودور از واقعیت بود. مخصوصا آخر کتاب که تو نامه گفته بود سعی میکردم چند روز تو کما باشم! فقط یک بیسواد تو این دوره نمیدونه کسی که تو کما میره اولا بهش دستگاه وصله و ثانیا شماره‌ی کما رفتنش رو دستگاه نمایش داده میشه، مگه کسی میتونه چنین خودخواسته به کما بره. مورد بعدی چرا کسی که اینقدر در شغل خودش موفق بود و پول زیادی در میاورد ودر یک کاخ به اون بزرگی زندگی میکرد، دست کم ۳ تا پرستار نداشت؟ یک باغبون نداشت؟ که بچه هارو بسپاره بهشون. و مورد بعدی که انگار نویسنده آگاهی نداشت اگه زنی بخواد با چوب لباسی فلزی که داخل بدنش میکنه تا جنین‌های ۵ یا ۶ ماهه رو بکشه اول از همه کیسه‌ی آبش پاره میشه و چند روز خونریزی میکنه و محاله فلز چوب لباسی صورت بچه رو زخم عمیق کنه!! دکتر سونو کنه و اینو تشخیص نده! چون جای زخم حتما داخل رحم باقی میمونه که با سونو قابل تشخیصه... و چرا اگه بیگناه بوده در همون پیشگفتار دست نویس این مورد رو توضیح نداده که برای ارتقای نویسندگی یک داستان جنایی تخیلی از خودم مینویسم که واقعیت نداره تا کار به اینجا برسه؟ کتاب از نظر من نقد زیادی داشت و نمیدونم چطور اونهمه جایزه دریافت کرده. من کتابهای قبلیه این نویسنده رو خیلی دوست داشتم، ولی این کتابش ذهنمو خیلی به چالش کشید!! انتظار نداشتم.
M.s
۱۴۰۲/۰۵/۳۰
این چندمین کتاب بود که از کالین هوور میخوندم و این کتابش هم با وجود ایراداتی که ذهن من به نویسنده میگرفت خوب بود و ارزش خوندن داشت و همیشه اتفاقاتی میفتاد که من مشتاق تر میشدم برای ادامه دادن و اتفاقاتی که میفتاد گاهی هیجان انگیز بود گاهی قابل باور نبود و... ایراداتی که ذهن من میگرفت اول که نویسنده تا اواخر کتاب مادربچه‌ها ینی وریتی رو بیش از حد سنگ دل توصیف کرد که تا این حد قصاوت از یک مادر خیلی غیر قابل درک بود و درپایان کتاب نامه‌ای پیدا شد که مشخص شد لوو و همچنین تمام خواننده‌ها زود قضاوت کردن و وریتی اینقدر سنگ دل نبود و نویسنده نتیجه گیری رو به عهده خواننده گذاشت که آیا واقعا وریتی سنگ دل بود یا نامه‌ی آخر حقیقت داشت که باز این سوال پیش میاد اگر جرمی دست نوشته‌های وریتی رو خوند پس قطعا بجز قتل هارپر مابقی نوشته هارم خونده و اگر وریتی اونطور که درنوشته هاش گفته نبوده این تشخیصش برای جرمی کار سختی نبوده به این علت من نامه آخر رو برای گول زدن جرمی قلمداد کردم و دست نوشته هارو باوجود غلو زیاد در وجود یک مادر رو قابل قبول تر دیدم و اینکه وریتی جای دست نوشته هارو که خودش پنهان کرده بود رو یادش رفته بود درحالیکه لوو اولین چیزی که پیدا کرد دست نوشته هابود ینی جای خاص و دور از دسترسی نبودن
آرزو معماریان
۱۴۰۱/۱۲/۱۹
اول از همه یه انتقاد شدید در مورد ویراستاری دارم؛ جدای از اشتباهات فراوان تایپی، عبارت "بر روی" هجو هست که به کرات در متن استفاده شده است.
سبک نوشتاری و ترجمه کتاب رو خیلی دوست داشتم؛ نویسنده تصویر سازی‌های خیلی دقیق، شفاف و خوبی رو ارائه کرده.
شخصیت پردازی جرمی و وریتی کاملا منطقی و قابل باور
هستش اما در مورد لوون من تا آخر کتاب درکش نکردم! اخه آدمی که با خوندن زندگینامه‌ی یکی دیگه چنان تحت تاثیر قرار میگیره که دچار تهوع میشه هرگز به سادگی نمیتونه خیلی سریع حکم مرگ صادر کنه و فورا براش نقشه‌ی بی نقص هم ارائه کنه!! شاید اگه لو یه دختر خنده رو، مهربون و ساده‌ای بود که سعی میکرد با اپریل و کرو هم رابطه ایجاد کنه علاقه‌مند شدن جرمی بهش باور پذیرتر میشد! وگرنه که تو خیلی از جاها نه تنها رفتارهای لوون با هم همخوانی ندارن بلکه گستاخانه هم هستن! مثلا کدوم آدمی بعد ۲ هفته اقامت تو خونه‌ی یکی دیگه به شوهر طرف میگه ببر بذارش آسایشگاه راحت شی! چون عاشق جرمی شده؟ اگر عشق دلیل خوبیه پس چطور کارایی که وریتی برای داشتن جرمی از روی عشق زیاد انجام داده از نظر لو بدن؟
در مورد انتهای کتاب به نظر من نامه حقیقت داشت و لو بدون اینکه بدونه رفتارهای بیمارگونه ضد قهرمان (شخصیت فرضی) زندگینامه وریتی رو تکرار میکنه؛ مهمترینش هم اعتیاد و وابستگی شدید به جرمی که باعث شد حقیقت اصلی و نامه رو از جرمی مخفی کنه!
در مورد جرمی هم مطمئنا از همه چی اطلاع داشت و برای قتل احتیاج به یه همدست داشت که زندان نیفته! چه بسا لو رو تحقیق شده انتخاب کرده! در مورد اینکه وریتی فلج نیست هم آگاهی داشت وگرنه روز اول قفل رو نصب نمیکرد یا اون موقعی که تو اتاق گیر افتاده بودن فرداش نمیرفت در اتاق زنش رو قفل بزنه.
زهرا
۱۴۰۳/۰۶/۲۷
یکی از خاص‌ترین و جذاب‌ترین رمان‌های کالین هوور بود که خوندم و الان بعد از خوندن چند عنوان از این نویسنده, می‌تونم بگم که طرفدار پر و پا قرصش شدم. مهارت این نویسنده در قصه گویی فوق العاده س. تا به حال رمان‌هایی در ژانرهای مختلف نوشته و هر کدوم عالی از آب دراومده. از عاشقانه گرفته تا اجتماعی و و و و روانشناختی تریلر جنایی حتی فانتزی (کار مشترکش با تارین فیشر)
رمان وریتی هم مثل کارهای دیگه ش بسیار جذاب بود. شروعش که محشره! یهویی یه هیجان بزرگ رو به خواننده منتقل می‌کنه.
پایانش هم جذاب بود و نشون داد که نویسندگی در کنار تموم زیباییاش چه شغل وحشتناکی هم می‌تونه باشه و چه راحت می‌شه از طریق اون به افراد هویت‌های ترسناک بخشید!!! و البته به زیبایی نشون داد که سوتفاهمات تا کجا می‌تونن پیش برن...
خاطره
۱۴۰۳/۰۸/۱۵
یه تریلر روانشناختی عالی که تا مدتها در ذهن تون میمونه. داستان نویسنده زنی به نام وریتی که اسیب مغزی دیده و هیچ حرکتی نداره. شوهرش جرمی نویسنده زن دیگه‌ای رو به خونه میاره تا داستان‌های نیمه تمام وریتی رو تمام کنه. ماجرا از جایی شروع میشه که نویسنده جدید بین نوشته‌ها، زنذگینامه وریتی با دست خط خودش پیدا میکنه. یه زندگینامه هولناک وسزاسر ترس و دلهره. وریتی خوفناک‌ترین مادر دنیا. ترس نویسنده جدید زمانی بیشتر میشه که به تمارض وریتی برای ناتوانی جسمی حرکتی مشکوک میشه ویه شب وریتی رو تو راهرو سرپا وسالم میبینه... این داستلن سراسر تعلیق شما رو یاد کتاب خدمتکار واخرین بازمانده میندازه پایانی شگفت انگیز ومتفاوت داره
نسیم ق
۱۴۰۲/۰۸/۱۶
عالی بود و تکان دهنده!! توی توضیحاتش نوشته بود عاشقانه و معمایی ولی به نظرم بیشتر ترسناک و معمایی بود! بیشتر طول داستان نفسم رو حبس کرده بودم‌. به نظرم به اندازه کافی به شکل گیری رابطه عاشقانه بین جرمی و لوون پرداخته نشده بود. و فکر میکنم در نهایت بازم لوون آسایش و خوشبختیش ادامه دار نخواهد بود چون درگیر یه خوره ذهنی شدید میشه‌. جرمی هم حتی به نظرم آنچنان قابل اعتماد نیست، چون تاحالا ۳بار اقدام به قتل داشته. کتاب خیلی خوبی بود، مرسی کتابراه
رها کیانی
۱۳۹۸/۰۹/۲۰
بسیار زیبا و خواندنی.. حتما پیشنهاد میکنم اگه دنبال رمان‌های متفاوت هستید، بخونیدش.. احساس میکنم تلفیقی از خرده جنایت‌های زناشویی اشمیت و تضاد‌های درونی در کتابهای داستایوفسکی رو خوندم.. به هر حال واقعا منو درگیر خودش کرد و میخوام بقیه رمان‌های نویسنده رو هم بخونم☺درضمن من فکر میکنم زندگی نامه حقیقت بود و وریتی یه بار دیگه تبحر و شروربودن خودشو واسه نوشتن نامه به کار گرفت😬
فروغ حقیقی
۱۴۰۱/۱۰/۳۰
یک کتاب جذاب و متفاوت معمایی که شما رو کاملا با خودش همراه می‌کنه و در حین خواندنش ترس، دلهره و عشق رو با تمام وجود حس می‌کنید، اما پاسخ سوال پایانی کتاب: مسلما زندگینامه حقیقت داشت، وریتی تنها با نوشتن اون نامه خواست که عذاب وجدان، زندگی و عشق اونها رو نابود کنه...
خواندنش رو حتما توصیه می‌کنم، ممنون از کتابراه
زهره ابازری
۱۴۰۱/۰۹/۱۳
خوب بود ازین نظر که اصلا دلت نمیخواد کتاب رو کنار بگذاری
متن داستان در ابتدا تا آخر همچنان نقطه‌ی اوج خودش رو حفظ میکنه و فقط گاهی دچار خستگی و کسالت میشین
به نظرم اگر دوست دارین یک روز تعطیل رو صرفا مطالعه کنید و چای و قهوه بنوشید و اصلا حوصله تون سر نره گزینه‌ی مناسبی هست درست مثل فیلم‌های گیشه ای
سیما عراقی
۱۴۰۰/۱۱/۱۵
رمانی که هر لحظه شما را غافلگیر میکند با اینکه احتمالا داستان باز است و نتیجه به خواننده بستگی دارد. به زعم من نویسنده به شکل اقرارآمیز قصد داشته سوء تفاهمات و قضاوتها را در آدمی یاد آور شود که ممکن است منجر به وقایع هولناکی شود. رمانی که خسته نمیشوید و تا آخرین کلمه مشتاقانه دنبال میکنید و در انتها بووووم
Sam Nik
۱۳۹۸/۰۹/۲۸
لطفا دوستانی که خوندن جواب بدن، ممکنه اسپویل باشه پس لطفا اگر کتاب رو نخوندید این نظرم نخونیدبه نظرتون با یه سوال ساده از جری نمیتونست بفهمه اون به درخت کوبیدتش یا خودش خورده؟؟ اگه خودش خورده ته روزنگارشم نوشته رفتن تو درختاگه جری زده نامه حقیقت داره. یعنی لو با یه سوال میتونه بفهمه حقیقت چیه
Ma.Esmaeily
۱۴۰۳/۰۳/۱۲
تا دو فصل باقی مانده تا آخر، روندی معمولی داشت ولی در فصل‌های پایانی، با اتفاقی غافلگیر کننده روبرو شدیم که جریان کتاب را از این رو به آن رو کرد و در آخر با پایانی باز روبرو شدیم که قضاوت را به عهده خود خواننده گذاشت و در آخر حقیقت ماجرا معلوم نشد ولی به نظر من حقیقت در نامه بود، نه زندگینامه
Ziba Abu
۱۴۰۲/۰۷/۱۹
با سلام وعرض خسته نباشید این کتاب هم مانند دیگر کتابهای نویسنده محترم خانم کالین هوور بسیار عاِلی، جذاب و، دلنشین بود واقعا از خوندنش لذت بردم ممنون از نویسنده، محترم و همچنین از مترجم دانا و خلاق و توانا و کتابراه عزیز
دیانا دیانتی
۱۴۰۱/۰۸/۲۹
این کتاب با نام اگر حقیقت این باشد هم چاپ شده. موضوع آن در مورد یک نویسنده نوپاست که دعوت می‌شود برای نوشتن داستان‌های یک نویسنده معروف که در بستر بیماری است و در این بین پرده از رازهایی برداشته می‌شود که جالب است.
Nazanin zahra
۱۴۰۱/۰۵/۳۰
کتاب خوبی بود. اگرچه در پایان داستان مشخص نشد واقعا حقیقت و اصل ماجرا چه بوده ولی همین پایانش رو جذاب تر می‌کرد. برای علاقه مندان ژانر معمایی، داستان جالبیه با چاشنی عاشقانه. خوندنش رو توصیه می‌کنم. ارزشش رو داره
مشاهده همه نظرات 76

راهنمای مطالعه کتاب حقیقت

برای دریافت کتاب حقیقت و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.