معرفی و دانلود کتاب چه دیر...
برای دانلود قانونی کتاب چه دیر... و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چه دیر...
داستان یک شهر و شلوغیهای آن؛ داستان یک عشق ممنوعه! کتاب چه دیر... نوشتهی مهکامه رحیمزاده، روایتی انسانی و اجتماعی است. در این داستان دو شخصیت وجود دارند که در دو نقطهی دور از هم و با دغدغههای متفاوتی به سر میبرند و تقدیر آنها را در مسیر یکدیگر قرار میدهد. آشنایی این دو نفر چندان ساده نیست و قرار نیست با یک رابطهی انسانی ساده روبهرو باشیم؛ بلکه با پیشروی داستان، چالشهایی پیش روی شخصیتها قرار میگیرد که دلبستگی بین آنها را تهدید میکند.
دربارهی کتاب چه دیر...
کتاب چه دیر... یک رمان عاشقانه و اجتماعی است که در آن دغدغهها و مشکلات زنان در جامعهی امروزی ایران مورد بررسی قرار میگیرد. مهکامه رحیمزاده در تالیف کتاب چه دیر... تلاش کرده است روایت داستانی ملموسی را ارائه دهد که مطالعهی آن برای تمامی افراد آسان باشد. نثر ساده و روان این کتاب، جنبههای احساسی و عاشقانهی آن را پررنگتر میکند. توضیح بیش از حد درمورد خط روایی داستان و شخصیتهای آن، لذت مطالعه را از شما میگیرد؛ بنابراین به یک معرفی اجمالی درمورد شخصیتها بسنده میکنیم.
شخصیت اصلی کتاب چه دیر... یک زن جوان است که در تلاش برای یافتن معنای زندگی و آرامش با مشکلات و چالشهای بسیاری مواجه میشود. نحوهی مواجههی این زن با مشکلات و رفتار او در جامعه، روایتی اجتماعی را ایجاد میکند که مطالعهی آن برای افراد دغدغهمند میتواند لذتبخش باشد. شخصیت دیگری در داستان وجود دارد. یک مرد میانسال که او نیز با چالشهای مربوط به زندگی خود روبهروست. این مرد در سالهای میانی زندگی خود به چالشهای جدیدی برمیخورد که یکی از آنها عشق است. عشقی ممنوعه که زندگی او را به یکباره متحول میکند!
عشق ممنوع دو فرد از دو نسل و دنیای متفاوت، نقطهی عطف داستان است. زن جوان و مرد میانسال در شهری شلوغ با هم آشنا میشوند و مسیر عشقی ممنوعه را تجربه میکنند تا در نهایت به یک آرامش نسبی دست پیدا کنند. مهکامه رحیمزاده در کتاب چه دیر... دغدغههای انسانی زنان در زندگی مدرن را مورد بررسی قرار داده و سعی داشته است با به تصویر کشیدن مشکلات زنان در جامعهی امروزی، صدای آنان را به مخاطبان برساند. این کتاب خوشخوان به همت انتشارات ققنوس منتشر شده و در دسترس شما عزیزان قرار گرفته است.
کتاب چه دیر... برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب چه دیر... به تمامی علاقهمندان به ادبیات داستانی مدرن زنانه پیشنهاد میشود. علاقهمندان به مسائل اجتماعی و دغدغههای زنان در جامعهی امروزی نیز از مطالعهی این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب چه دیر... میخوانیم
واى! امروز چقدر خوب بود. از آن روزهاى استثنایى زندگیم بود. به نسترن که گفتم ابروهاش رو برد بالا. حرکتى که مرادى عادت داره بکنه! پلکهاى افتادهاش صاف شدن، با تعجب نگام کرد و بعد سرش رو مثل پاندول ساعت تکان داد. فهمیدم منظورش چیه. با دو انگشتم دماغش رو سفت گرفتم که نتونه نفس بکشه. گفتم: «خب، مگه چیه؟ نریمان واسه استادش گل برد دیگه. » کلهاش رو کشید عقب و دوباره سرش رو ریزریز تکان داد و عاقل اندر سفیه نگام کرد. گفتم: «واى! ولم کن تو رو خدا. » گفت: «باشه ولت کردم. » رفت رو تراس پیش مامان که داشت به گلها آب مىداد. امروز یه دسته گل خریدم. همش رز قرمز. هفت تا شاخه. خیلى هم خوب تزیین کرد. با زرورق نقرهاى و روبان قرمز. دادم دست نریمان. چقدر شیک شده بود امروز. بلوز یقه سه دگمه طلایى پوشیده بود با شلوار قهوهاى، کفش قهوهاى.
عسلش هم شده بود طلایى، برق مىزد از شفافیت! موهاش رو فرق وسط باز کرده بود. شبیه موهاى حضرت عیسى شده بود! تا ما رو دید با خوشحالى از جاش بلند شد و با دو تا شلنگ خودش رو رساند دم در سالن و با من دست داد و سر نریمان رو بوسید. بوى ادکلنش هم که تمام سالن رو پر کرده بود. گفت: «به به، خانم کریمى! نریمان جان! دلم تنگ شده بود برات!» یه کار جالبى هم کرد که قلبم مالش رفت. سر نریمان رو بوسید، هیچ، گلها رو هم بغل کرد و ماچ کرد. رفت از اون یکى اتاق یه گلدان سرامیک سبز آورد و گلها رو گذاشت توش و گذاشت روى میز کارش. ساعت هشت و نیم هم آمد بیرون و خوش و خندان نشست روبروم و پا رو پا گذاشت و تکیه به مبل داد و پرسید: «عید چه کردین؟» حدس مىزدم این سؤال رو بپرسه، خودم رو آماده کرده بودم. از رفتن مامان و بچهها به شمال گفتم، ولى سفر دو روزه خودم رو سانسور کردم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چه دیر... |
نویسنده | مه کامه رحیم زاده |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 216 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-756-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |