معرفی و دانلود کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست
برای دانلود قانونی کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست
کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست به قلم لورانس تاردیو، داستانی اجتماعی و سرشار از حس زندگیست. این کتاب پر افتخار که مورد توجه بسیاری از منتقدین و مخاطبان قرار گرفته است، زندگی زوجی میانسال را روایت میکند که پس از حادثهای تلخ و غیرقابل باور زندگیشان با بحرانی جدی روبهرو میشود.
درباره کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست:
لورانس تاردیو (Laurence Tardieu) داستان را با جملۀ کوبنده و تکاندهندهای آغاز میکند که شما را حیرتزده میسازد. «دارم میمیرم؛ بیا برای آخرین بار ببینمت!» این یک جمله از نامهای غمانگیز و عاشقانه است که زنی به نام ونسان به همسر سابقش ژنویو مینویسد. عشق 15 سالۀ ونسان و ژنویو با حادثۀ ناگواری فرومیپاشد و برای هضم این غم بزرگ، هر یک راهی را در پیش میگیرند. ونسان که روزهای آخر عمرش را با افسردگی شدیدی سپری میکند؛ از همسرش ژنویو میخواهد کنارش باشد. ژنویو نیز به نوشتن پناه برده است تا اندوهش را در خطوط کاغذ به رشتۀ تحریر درآورد.
سالها از گم شدن ناگهانی دختر 8 سالۀ این زوج، میگذرد. کلارا یک عصر معمولی هنگام بازگشت از مسیر مدرسه ناپدید میشود! در فصل دوم رمان و هیچ چیز همیشگی نیست (Puisque rien ne dure) شاهد چالشها و مشکلات روحی ناشی از این اتفاق تلخ و برهم خوردن رابطۀ عاطفی این زوج پس از گم شدن دخترشان هستیم.
این کتاب در سه فصل تنظیم شده است؛ ونسان، ژنویو و باهم. فصل نخست به احوالات و چگونگی گذران روزگار ونسان پس از این اتفاق اختصاص دارد. فصل دوم به سال 1990 برمیگردیم و به جزئیات مفقود شدن مشکوک و عجیب کلارا پرداخته میشود. در فصل آخر شاهد پیوند دوبارۀ این زوج هستیم.
این داستان در ابتدا با طرح گم شدن کودکی 8 ساله ممکن است جنایی و معمایی به نظر آید در صورتی که این اثر عشق و روابط انسانی را به زیبایی توصیف میکند. و حادثه گم شدن کلارا تنها دستمایهای برای نمایش برخورد ما با بحرانهای زندگیست.
افتخارات کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست:
- دریافت جایزه شاهزاده موریس در سال 2007
- دریافت جایزه ادبی آلن فورنیه در سال 2007
خواندن کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
تمامی علاقمندان ادبیات داستانی فرانسوی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم.
با لورنس تاردیو بیشتر آشنا شویم:
داستاننویس خلاق و خوشذوق فرانسوی، لورنس تاردیو که مادر سه فرزند است، سال 1972 در مارسی متولد شد. او از همان کودکی شیفتۀ داستان و ادبیات بود و در همان سنین خردسالی بسیاری از آثار ادبی فاخر و عاشقانه را مطالعه کرد. همزمان با علاقۀ فراوان او به خواندن، رگههای نویسندگی در وجودش ریشه دواند و نویسندگی به جزئی انکارناپذیر در زندگیاش تبدیل شد. نخستین اثر او سال 2002 در حالی منتشر شد که نوید یک افتخارآفرینی ادبی را برای او میداد. رمان «مثل یک پدر» با استقبال چشمگیری روبهرو شد. سبک داستاننویسی منحصر به فرد تاردیو و موتیفهای اجتماعی و دردآشنایی که به آن میپرداخت سبب شد به زودی مخاطبان خاص خود را بیابد. وی تا کنون بیش از 8 اثر داستانی نوشته است که از جمله مشهورترین آنها میتوان به کتاب حاضر و قضاوت لئا اشاره کرد. کتاب اخیر برای او افتخار کسب جایزه رمان لیبرر لوکلر را به ارمغان آورد.
در بخشی از کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست میخوانیم:
شب وسیع و عمیق است. ماشین را در ورودی روستا پارک میکنم و پیاده میزنم به کوچههای سوتوکور. در میدان، از دو چراغ برق، نور نارنجیرنگی میتابد که با هالۀ لرزان خود نمای چند خانه را روشن میکند. باقی میدان در تاریکی فرو رفته است. این ترکیب آدم را یاد دکور تئاتر میاندازد. برای پیدا کردن منطقۀ میدی در کوچهها چرخ میزنم. سرم گیج میرود. شاید کافی است که چشمهایم را ببندم تا فکر کنم که همۀ اینها فقط یک رؤیا است و خیلی زود قرار است در تخت آپارتمانم در پاریس بیدار شوم، بیآنکه خوابهایی را به یاد داشته باشم که در طول شب مرا بهسوی زنی کشاندهاند که زمانی دوستش میداشتم.
از پنجرۀ نیمهباز بالای سرم، صدای دادوهواری مرا از خلسه درمیآورد. یک زن و شوهر با هم دعوا میکنند. زن زار میزند: «تو به من قول داده بودی، آنری.» مرد، با صدای خشک و خشن میگوید: «به هیچ عنوان.» سرعت راه رفتنم را زیاد میکنم.
ساعتم را نگاه میکنم: نیمهشب است. تا چند لحظۀ دیگر در کنار ژنویو خواهم بود. ژنویو دارد میمیرد. فرصتمان کم است.
خانه ته گذری باریک، انتهای یک کوچۀ کوتاه قرار دارد که دو طرفش پر از گلهای بلندی است که اسمشان را نمیدانم؛ بهجز گل رز و لاله، چیز زیادی دربارۀ گلها نمیدانم. آرام راه میروم. همهچیز به نظرم غیرواقعی و مبهم میآید. تقریباً اصلاً تماس پاهایم با زمین را حس نمیکنم: احساس میکنم معلقم. در ذهنم افکار نامنظم، ساده از هم سبقت میگیرند: این کوچه که پانزده سال است او هزاران بار از آن گذر کرده است. گلهایی که او بزرگ شدنشان را تماشا کرده است. این خانه که حتماً دوستش داشته است. ژنویو، انتخابش. زندگیاش بدون من.
جلوی خانه هستم. یک لحظه میایستم، سرم را بهآرامی میآورم بالا. چراغی نمای خانه را روشن کرده است. کرکرههای دو پنجرۀ طبقۀ اول بسته هستند. ژنویو پشت کدامشان خواب است؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست |
نویسنده | لورانس تاردیو |
مترجم | الهه کیمیایی |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 87 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6983-10-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |