معرفی و دانلود کتاب مدونای پوستین پوش
برای دانلود قانونی کتاب مدونای پوستین پوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مدونای پوستین پوش
کتاب مدونای پوستین پوش داستان عشق عجیب مردی خجالتی و درونگرا را به یک پرترهی نقاشی روایت میکند. صباحالدین علی در نشان دادن حسرتها، فقدانها و کمبودها بسیار موفق عمل میکند و به لایههای عمیقی از روان پیچیدهی آدمی سرک میکشد.
دربارهی کتاب مدونای پوستینپوش
راوی شخصیت رائف را مردی بیشازحد معمولی معرفی میکند که ظاهراً ویژگی شخصیتی خاصی ندارد؛ بهنحوی که میتوان او را دید و راحت از کنارش گذر کرد. اما این راوی که مردی جوان است و پس از بیکاری طولانی مدتی، بهتازگی به استخدام بانکی درآمده که آقای رائف در آن کار میکند، بهمرور درمییابد که رائف علیرغم آنکه بیاحساس به نظر میرسد، مردی است بسیار حساس، ظریف، لطیف و دقیق. کتاب مدونای پوستینپوش (Kürk Mantolu Madonna) پس از به تصویر کشیدن زندگی رائف، مردی که در میانسالی قرار دارد و با همسر و دو دخترش یک زندگی معمولی را سپری میکند، به جوانی وی و ماجرای مهاجرتش از روستایی آرام در ترکیه به برلین، شهری شلوغ و پرتبوتاب توجه نشان میدهد. او به دنبال این مهاجرت عاشق و دلباختهی زنی میشود که به دست یک نقاش تصویر شده و وجود واقعی ندارد.
«دیگر شک نداشتم که ماریا پودِر کسی است که من برای تداوم هستی و حیات خود بیهیچ قیدوشرطی به او محتاجم. البته این حس را هنوز هم بسیار غریب مییافتم، اما… وجود کسی که تاکنون از موجودیتش خبر نداشتم چگونه میتوانست بنیادیترین نیاز من باشد؟ اما… مگر نه اینکه تا بوده همین بوده است؟ مگر نه اینکه تا با چیزی مواجه شدیم تازه متوجه میشویم که سخت به او نیازمند بودهایم؟ من نیز در آن لحظه دلیل پوچی هستی و به دنبال این بیهدفی حیات خود را صرفاً در محرومیت از موجودیت چنان انسانی سراغ میگرفتم.»
این سطور، توصیف درونیات رائف است زمانیکه درمییابد بهسختی وابستهی پرترهی زن شده. این غلیان درونیِ فردی است که تا پیش از آن خجالتی و گوشهگیر مینموده. او از روستاهای ترکیه به برلین مهاجرت کرده تا به یادگیری حرفهای مشغول شود. این جابهجایی مکانی از زندگی خود صباحالدین علی (Sabahattin Ali)، برگرفته شده است؛ زمانی که از طرف وزارت عالی آموزش ترکیه مأمور شد تا تحصیلات عالیهی خود را در آلمان به انجام رساند. مهاجرت فرصتی برای شخصیت رمان مدونای پوستینپوش (Madonna in a Fur Coat) است تا خود را بسیار متفاوتتر از آن بشناسد که تاکنون بوده است!
آقای رائف هر روز به دیدن نقاشی میرود و ارتباطی عمیق با او برقرار میکند؛ اما درست زمانی که تصمیم میگیرد از این رویا بیرون بیاید و واقعیتِ تلخ نبودن چنین زنی را در دنیای واقعی بپذیرد، سروکلهی ماریای واقعی پیدا میشود. او نقاشی است که پرترهی خودش را کشیده بوده. کتاب مدونای پوستینپوش از اینجا به بعد به توصیف عشقی پرشور بین این زن و مرد میپردازد. صباحالدین علی در این رمان جنبههای نامرئی و کشفنشدهی وجود رائف را به نمایش میگذارد و احساسات عمیق این شخص درونگرا را جذبهی اصلی رمان خود قرار میدهد.
این کتاب یکی از پرمخاطبترین آثار ادبی ترکیه بهشمار میرود و تاکنون به زبانهای مختلفی ازجمله آلمانی، کرواتی، روسی، فرانسوی و... ترجمه شده. عینله غریب کتاب مدونای پوستینپوش را ترجمه کرده و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است.
نکوداشتهای کتاب مدونای پوستینپوش
- کوتاه، تکان دهنده و بهیادماندنی. خواندن کتاب مدونای پوستینپوش آن مانند یک استراحت کوتاه ادبی است. (تایمز)
- کتاب مدونای پوستینپوش بیش از هر چیز حکایتگر عشق، دلسردی و فرصتهای ازدسترفته است. (فایننشال تایمز)
- یک عاشقانهی فوقالعاده غمانگیز. (آیریش تایمز)
- شکافی ژرف میان امید و واقعیت، هنر و زندگی روزمره. (آرمسترانگ تایمز)
- صباحالدین علی دورانی فراموششده را بازآفرینی میکند و رابطهای محکوم به فنا را نمایش میدهد. او این کار را با شور، عمق و ظرافت تمام به انجام میرساند. (Malcolm Forbes The National)
کتاب مدونای پوستینپوش برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به داستانهای کلاسیک ترکی و رمانهای عاشقانه، کتاب مدونای پوستینپوش را دوست خواهند داشت.
در بخشی از کتاب مدونای پوستین پوش میخوانیم
یک روز داستان لبی که هرگز بوسیده نشد اثر جاکوب واشرمن را برایش به صدایی بلند میخواندم. داستان در مورد زندگی یک معلم سالخورده بود که در طول زندگیاش هرگز از طرف هیچکسی مورد مهرومحبت واقعی قرار نگرفته بود و درحالیکه حتی به خود نیز اعتراف نمیکرد در انتظار یک دوستی واقعی، یک عشق حقیقی و مهرومحبت انسانی سالیان سال سپری کرده بود و اکنون پیر شده بود. تنهایی روحی روانی پیرمرد بدبخت، امیدهای بربادرفتهی او که پنهان از دیگران درونش هنوز شکوفانشده پژمرده بودند درحالیکه هیچکسی حتی بویی از آنها نبرده بود، به لحن و بیان و قلمی بسیار دلنشین، به ماهرانهترین شکل ممکن توصیف شده بود. داستان که تمام شد، ماریا مدت زیادی چشمانش را بست و سکوت کرد، سپس چشمانش را گشود و رو به من کرد و در لاقیدی تمام به لحنی بسیار معمولی و حتی پیشپاافتاده گفت:
«هیچ از روزهایی که همدیگه رو ندیدیم، یعنی بعد از شب سال نو، چیزی تعریف نکردی برام. چیکار کردی؟ کجا رفتی؟ با کی…» «هیچی.» «چی؟» «هیچ کاری نکردم، هیچ جا نرفتم، با هیچکی…» «جدی میگی؟!» «اِ… نمیدونم!» بار دیگر سکوت کرد. پس از آن شب این نخستینبار بود که او به این موضوع میپرداخت و عجیب اینکه من از این کارش هیچ تعجب نکردم. حتی… احساس کردم از همان ابتدا منتظر بودم تا او روزی این پرسش را از من بکند و… پاسخ! چرا به پاسخ این پرسش هیچ نیندیشیده بودم؟! چرا آن هنگام به جای پاسخ دادن به او به غذایش پرداختم؟ آری، به پرسش او پاسخ ندادم، آرام، درست مثل روزهای قبل، غذایش را دادم و رویش را پوشاندم و سپس بر بالینش نشستم و پرسیدم «میخوای چیزی برات بخونم؟» جالب اینکه او هم با همان لحن و بیان پاسخ داد «نمیدونم، اگه میخوای… خود دانی.».
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مدونای پوستین پوش |
نویسنده | صباح الدین علی |
مترجم | عین له غریب |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 204 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0907-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |