معرفی و دانلود کتاب دختری که آینده را میدانست
برای دانلود قانونی کتاب دختری که آینده را میدانست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دختری که آینده را میدانست
کتاب دختری که آینده را میدانست به قلم روت رندل، داستان کشف یک جعبه فلزی بیسکویت توسط پلیس است که دستهای بریده یک زن و یک مرد در آن قرار دارد.
یافتههای پلیس نشان میدهد که این جعبهی ترسناک و محتویات آن 70 سال پیش در زیرزمین خانهای دفن شده است. کشف آن در حومه لندن در منطقهای به نام لاتن اتفاق میافتد و باعث میشود تا عدهای از مردم که چندین سال پیش در آن مکان زندگی میکردند، کنار هم جمع شوند و خاطرات گذشته مشترکشان را با هم مرور کنند. این کار باعث میشود تا با یکدیگر روابط جدیدی برقرار کنند، روابطی که بر زندگی آنها تاثیر بسیاری دارد.
روت رندل (Ruth Rendell) در کتاب دختری که آینده را میدانست (The girl next door)، همچون دیگر آثارش لایههای پنهان روان و ذهن بشر را مورد توجه قرار داده و با یک داستان جنایی به اعماق روح و روان انسانها نفوذ میکند. او در این داستان نشان میدهد که حتی اگر بتوان تکههای بدن دو نفر را در جعبه فلزی در زمین دفن کرد، عشق و احساسات سرکوب شده آنها را هرگز نمیتوان برای همیشه از چشم دور نگه داشت.
روت رندل متولد سال 1930 در لندن بود. او مادری سوئدی و پدری انگلیسی داشته و علاوه بر زبان انگلیسی به زبانهای سوئدی و دانمارکی نیز مسلط بود. وی موفق به دریافت جوایز ادبی متعددی مثل خنجر طلا و نقره از انجمن نویسندگان جنایی بریتانیا و نیز جایزه ادگار از انجمن نویسندگان آمریکایی داستانهای اسرارآمیز شده است. همچنین تعدادی از کتابهای او به فیلمهای سینمایی و تلویزیونی تبدیل شدهاند. کتاب دختری که آینده را میدانست آخرین کتابی است که او یک سال پیش از مرگ به رشته تحریر درآورده است.
در بخشی از کتاب دختری که آینده را میدانست میخوانیم:
شاید لوئیس نیومن به طور کامل، موضوع دستهای داخل جعبه را فراموش نکرده بود، اما ماجرا به پس ذهنش رانده شده بود. زمان زیادی از آن میگذشت. شاید برای فردی جوان یا میانسال زمان زیادی نبود، اما جعبه حاوی اسکلت دستها کمابیش در پستوی ذهن او مخفی شده بود، یعنی جایی که اسرار حل نشده و نه چندان جالبِ دوران اولیۀ زندگی یک فرد از نظر پنهان میشود، مثل اتفاقی که برای دایی جیمز افتاده بود، یا این واقعیت که مادر لوئیس، که آن روزها به او میگفتند پرستار بچه، عروس مردی بود که نمیتوانست بخواند یا بنویسد. دایی جیمز هنوز هم در خاطرات لوئیس زنده و فعال بود. با خودش فکر کرد مسئلۀ ناپدید شدن جیمز اگر در دوران حاضر رخ میداد، چقدر متفاوت میشد، چون تقریباً میشود گفت اصلاً ناپدید شدنی در کار نبود.
احتمالاً جیمز تلفن همراه داشت، به احتمال زیاد آدرس ایمیل هم داشت، کارتهای اعتباری و اطلاعاتش هم در پروندهای در مطب یک پزشک - مثل بیماران خودِ لوئیس - ثبت میشد. پس همانطور که پلیسِ آن روزها زیاد دنبالش نگشته بود، پلیسِ این دوران نیز لازم نبود زیاد برای پیدا کردنش تلاش کند. یادش میآمد که وسط کشتزارها، همراه دایی جوانش راه میرفت و سکوت و آرامش آن دشتها را نیز در بحبوحۀ جنگ بهخاطر میآورد.
در خانه رادیو داشتند، اما تلویزیونی در کار نبود، نمیتوانستید وقتی بیرون میروید، موسیقی گوش کنید، اینترنت هم نبود و آنتیبیوتیک اگر چه کشف شده بود، اما کاربرد امروزش را نداشت و صد البته دیانای هم در کار نبود. به کشف دیانای فکر کرد و به آن مارپیچهای دوگانه.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دختری که آینده را میدانست |
نویسنده | روت رندل |
مترجم | مهسا خراسانی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوچه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 360 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6974-41-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |