معرفی و دانلود کتاب صوتی وزارت ترس

عکس جلد کتاب صوتی وزارت ترس
قیمت:
۱۶۵,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی وزارت ترس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی وزارت ترس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی وزارت ترس

زمانی که میل به خون‌ریزی بالا بگیرد، وزارت ترس کنترل مردم را به دست می‌گیرد... گراهام گرین در کتاب صوتی وزارت ترس که یکی از آثار محبوب در ژانر جنایی است، داستان مردی را روایت می‌کند که با بردن یک جایزه در یک مهمانی خیریه، خود را به دردسر بزرگی می‌اندازد...

درباره‌ی کتاب صوتی وزارت ترس

در طول سال‌هایی که جنگ جهانی دوم بر زندگی مردم سایه انداخته بود و رژیم نازی برای نیل به اهدافش دست به هر کاری می‌زد، عبارت «وزارت ترس» میان مردم رایج شد. رژیم نازی در کشورهای تحت سلطه‌اش یا کشورهایی که در آن قصد براندازی و به دست گرفتن قدرت را داشت، برای کنترل مردم، اطلاعات آن‌ها را جمع‌آوری می‌کرد بعد با تهدید به سوءاستفاده از این اطلاعات، آن‌ها را مجبور می‌کرد تا کارهایی را که مد نظرش بود انجام دهند. این باج‌گیری همان چیزی بود که از سوی مردم، وزارت ترس لقب گرفت.

داستان کتاب صوتی وزارت ترس (The Ministry of Fear) نوشته‌ی گراهام گرین (Graham Greene) از یک روز دلپذیر در انگلستان، آغاز می‌شود. گرچه کشور درگیر جنگ جهانی دوم است و مدت زیادی است که آلمانی‌ها گاه‌وبی‌گاه بر سرشان بمب می‌ریزند، اما این مانع ادامه یافتن زندگی نشده است؛ بالعکس، مردم بیشتر به فعالیت‌های جمعی می‌پردازند تا از این طریق، هم روحیه‌شان را بالا نگه دارند و هم کمکی به سربازانشان در میدان نبرد بکنند. یکی از همین فعالیت‌های جمعی، مهمانی خیریه‌ای بود که در کلیسا برپا شده بود. غرفه‌های مختلفی در این مهمانی حضور داشتند که با برگزاری مسابقات متنوع، هم کمک‌های مالی جمع می‌کردند، و هم مردم را به چالش می‌کشیدند تا در صورت برنده شدن جایزه‌ای بگیرند. چنین سرگرمی‌های کوچکی در روزهای جنگ و بمب‌باران، می‌توانست اندکی مردم را سرحال بیاورد.

معرفی و دانلود کتاب صوتی وزارت ترس

مرد جوانی در حال گذر از روبه‌روی کلیسا بود که این مهمانی نظرش را جلب کرد. آرتور رو، مرد جوان و مهربانی بود که در زندگی سختی‌های فراوانی کشیده بود. او پیش از این متأهل بود، اما مجبور شد تا دست به قتل همسر خود بزند و از این بابت سال‌های زیادی را در آسایشگاه روانی بستری، یا شاید بهتر باشد بگوییم زندانی بود. حالا بعد از سال‌ها دراز کشیدن در آن اتاق سفید و بی‌روح، فرصت این را داشت که دوباره در خیابان قدم بزند. دیدن مهمانی کلیسا و شوروشوق مردم، او را به یاد خاطرات کودکی‌اش انداخت و چیزی در ذهنش او را وادار کرد که در این مهمانی شرکت کند.

او پا به محوطه‌ی کلیسا گذاشت و یکی‌یکی از غرفه‌های مختلف دیدن کرد. ابتدا به سراغ غرفه‌ی کتاب‌فروشی رفت و یک کتاب از آن خرید. بعد به سراغ غرفه‌ی کف‌بینی و فال‌گیری مرموزی رفت که مردم از آن حسابی تعریف می‌کردند. زن فالگیر به او گفت که نمی‌تواند آینده را به او بگوید، ولی می‌تواند از خصوصیاتش برایش بگوید و خاطرات گذشته را برایش مرور کند. ازآنجاکه آرتور رو گذشته‌ی سختی را پشت سر گذاشته بود و میلی به شنیدن دوباره‌ی آن نداشت، از شنیدن فالش منصرف شد. اما ناگهان زن فالگیر، درخواستی از او کرد؛ درخواستی که در ابتدا بی‌ضرر و بی‌اهمیت به نظر می‌رسید.

زن فالگیر از آرتور رو، شخصیت اصلی کتاب صوتی وزارت ترس خواست تا به غرفه‌ی مسابقه‌ی حدس وزن کیک برود و وزن کیک را یک من و نیم مثقال اعلام کند. در این غرفه مردم شانس این را داشتند تا با حدس درست وزن کیک، آن کیک را جایزه ببرند.

آرتور رو به آن غرفه رفت و همان‌طور که فالگیر به او گفته بود، وزن کیک را حدس زد. حدسش درست بود، اما هیچ خبری از تشویق و شادی حضار نبود. سکوتی مبهم همه‌جا را فرا گرفته بود و غرفه‌داران خیره به او نگاه می‌کردند. او به این نگاه‌ها اهمیت نداد و کیک را گرفت. ازآنجاکه شب شده بود، به سمت در خروجی رفت تا به خانه برود. اما پدر روحانی جلویش را گرفت و به اصرار از او خواست تا کیک را به آن‌ها پس بدهد.

نمی‌دانست شوق کودکانه‌اش از بردن چیزی پس از مدتی طولانی بود یا حس ناخوشایندی که از درخواست پدر روحانی به او دست داده بود، هر چه بود، دلش نمی‌خواست کیک را پس بدهد و به هر ترفندی که بود آنجا را ترک کرد. روز بعد، مردی مقابل در خانه‌اش انتظارش را می‌کشید. مرد از او خواست تا در قبال دریافت مبلغی، کیک را به او بدهد. اصرار آن‌ها برای پس گرفتن کیک، او را هر لحظه بیشتر مشکوک می‌کرد و این حسابی سر لجش انداخته بود. او از دادن کیک سر باز زد، و در آن لحظه مرد تصمیم گرفت تا با کشتنش، کیک را به‌زور از او پس بگیرد.

بخت با او یار بود که در همان لحظه اخطار بمب‌باران شنیده شد و لحظاتی بعد برخورد بمب با خانه‌اش، به او فرصتی برای فرار از دست آن مرد را داد. او حسابی گیج شده بود، نمی‌دانست که مگر این کیک چه دارد که این همه آدم به دنبال آن هستند و حاضرند در قبالش آدم بکشند. زمانی که فهمید درون کیک، پیامی سِری خطاب به افسران نازی قرار داده شده، به امید اینکه شخص موردنظر خودشان کیک را بگیرد، متوجه شد که پایش به دردسر بزرگی باز شده است...

کتاب صوتی وزارت ترس کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات علمی و فرهنگی است. این کتاب را با ترجمه‌ی پرویز داریوش و روایت مهدی صفری در اختیار دارید.

در نکوداشت کتاب وزارت ترس

  • تعداد کمی از نویسندگان هستند که توانایی خلق درامی به مهارت گراهام گرین را دارند. چه کسی شجاعتش را دارد عناصری را که او در کتاب وزارت ترس به‌کار برده، با هم ترکیب کند؟ این کتاب داستانی متوازن از احساسات و زمان‌بندی درست است. (نیویورک تایمز)

اقتباس سینمایی از کتاب وزارت ترس

در سال 1944 فیلم سینمایی وزارت ترس به کارگردانی فیتز لانگ ساخته شد که ری میلند نیز در آن نقش آفرینی می‌کرد.

کتاب صوتی وزارت ترس برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به طرفداران رمان‌های جنایی و پلیسی با چاشنی ترس، پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی وزارت ترس می‌شنویم

آقای رنیت گفت: «ببخشید، یک دقیقه صبر کنید. مثل این‌که صدای کارمند من از آن اتاق...» به یک خیز از پشت میزش بیرون آمد و با چستی و چالاکی حیرت‌آوری از پشت صندلی رو به اتاق مجاور رفت. رو دست‌هایش را میان زانوان گرفته نشسته بود و می‌کوشید زمام مغز و زبانش را مجدداً به‌دست گیرد: «خدایا نگهبانی بر دهان من بگمار و دری بر گرد لبان من بگذار.» صدای زندگی از اتاق مجاور آمد و رو صدا را دنبال کرد. آقای رنیت داشت تلفن می‌کرد. نگاهی ترحم‌انگیز به رو و بعد به ساندویچ نیم‌خورده افکند؛ گویی آن ساندویچ تنها سلاحی بود که در دسترس قرار داشت.

رو پرسید: «به پلیس تلفن می‌کنید یا به دکتر؟»

آقای رنیت نومیدانه گفت: «به سینما. الآن یادم آمد که زنم...»

- زن هم داری؟ آن هم با وجود همۀ این تجربه‌ها؟

- «بله» عدم تمایل وحشتناکی به حرف زدن گونه‌های آقای رنیت را می‌لرزاند، چون صدای ضعیفی از گوشی تلفن شنیده می‌شد. آقای رنیت در گوشی تلفن گفت: «دو صندلی ردیف اوّل.» و گوشی را گذاشت.

- سینما بود؟

- بله. سینما بود.

- و حتّی اسم شما را هم لازم نبود بپرسند؟ چرا بی‌عقلی می‌کنید؟ آخر من باید به شما می‌گفتم شما باید همۀ اطلاعات در اختیارتان باشد اگر غیر از این باشد درست نیست. شما حاضر شوید برای من کار کنید همین نکته هم ممکن است به‌کار بیاید. مگر این‌طور نیست؟

- به کار بیاید؟

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه‌ی یک
نمونه‌ی دو
61 دقیقه
کتاب اول: فصل اول
25 دقیقه
کتاب اول: فصل دوم
40 دقیقه
کتاب اول: فصل سوم
37 دقیقه
کتاب اول: فصل چهارم
19 دقیقه
کتاب اول: فصل پنجم
56 دقیقه
کتاب اول: فصل ششم
62 دقیقه
کتاب اول: فصل هفتم
83 دقیقه
کتاب دوم: فصل اول
44 دقیقه
کتاب دوم: فصل دوم
66 دقیقه
کتاب سوم: فصل اول
50 دقیقه
کتاب سوم: فصل دوم
17 دقیقه
کتاب سوم: فصل سوم
87 دقیقه
کتاب چهارم: پایان سفر

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی وزارت ترس
نویسنده
مترجمپرویز داریوش
راویمهدی صفری
ناشر چاپیانتشارات علمی و فرهنگی
ناشر صوتی آوانامه
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۱۰ ساعت و ۴۶ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های صوتی داستان و رمان سیاسی خارجی، کتاب‌های صوتی داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی وزارت ترس

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب صوتی وزارت ترس

برای دریافت کتاب صوتی وزارت ترس و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.