معرفی و دانلود کتاب آرچر 2: مرد قمارباز

معرفی کتاب آرچر 2: مرد قمارباز

کتاب آرچر 2: مرد قمارباز رمانی جنایی از دیوید بالداچی است. مرد قمارباز کتاب دوم از مجموعه‌ی آرچر و اثر پرفروش نیویورک تایمز است که ادامه‌ی داستان آلوسیوس آرچر، پیش‌آهنگ ارتش در جنگ جهانی دوم را روایت می‌کند. آرچر که بعد از حبس، به‌خاطر کمک به یک دختر به شهر پوکا تبعید شده و ناچار بود تا با کمک شاو، رازهای وحشتناک این شهر تاریک را حل کند، حالا برای انجام ماموریتی جدید باید سفرش را به سمت کالیفرنیا آغاز کند.

درباره‌ی کتاب آرچر 2: مرد قمارباز

کتاب آرچر 2: مرد قمارباز (A Gambling Man) به قلم دیوید بالداچی (David Baldacci) نوشته شده؛ بالداچی نویسنده و وکیل آمریکایی است که همزمان با شغل وکالتش به نویسندگی هم مشغول شد. شاید اصلاً به‌خاطر همین روحیه باشد که او عموماً به داستان‌های پلیسی و جنایی روی ‌آورده است. نگارش کتاب اول بالداچی سه سال طول کشید، اما این داستان سرانجام در سال 1996 منتشر شد و موفقیت‌های زیادی را از آن خود کرد. دیوید بالداچی تا به امروز حدود پنجاه رمان منتشر کرده که عموم آن‌ها برای مخاطب بزرگ‌سال است است و برخی از آن‌ها هم برای نوجوانان. از رمان‌های او می‌توان به کاهیل‌ها علیه وسپر‌ها، یک کار خوب، آبی مطلق، تابستان آن سال، بازی آخر و فراموش‌شده اشاره کرد.

کتاب آرچر 2: مرد قمارباز دومین مجلد از مجموعه‌ی آرچر و دنباله‌ی کتاب یک کار خوب است. این رمان حول محور شخصیت آلوسیوس آرچر می‌چرخد و مثل کتاب قبلی این مجموعه، یعنی یک کار خوب، به فروش بالایی دست یافته و در چندین هفته‌ی پیاپی در جدول پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته است.

دیوید بالداچی در کتاب آرچر 2: مرد قمارباز ادامه‌ی داستان آلوسیوس آرچر، پرچم‌دار ارتش جنگ جهانی دوم، را روایت می‌کند که بعد از جنگ به‌علت کمک رساندن به یک دختر جوان به زندان افتاده و پس از گذراندن مدت حبس و آزادی موقت از زندان، ادامه‌ی محکومیت خود را به‌صورت تبعید در شهر پوکا می‌گذارند؛ شهری در حال پیشرفت که در آن فساد بیداد می‌کند و هر گوشه‌اش را که دست می‌گذاری یک جنایت آشکار می‌شود. آلوسیوس در شهر پوکا با جنایات فجیع و ترسناکی رو‌به‌رو می‌شود که پر است از رازهای وحشتناک و تاریک. او حالا در جلد دوم مجموعه، این شهر را ترک می‌کند و سفرش را به سمت غرب و کالیفرنیا آغاز می‌کند. این کتاب برای علاقه‌مندان به ادبیات پلیسی و جنایی تجربه‌ی جدید و تأثیرگذاری است؛ چراکه هم شخصیت آلوسیوس آرچر شخصیت کم‌نظیری است و هم نگارش این کتاب پر از تاریکی و خشونت و تنهایی است.

این کتاب به کوشش الهام یوسفی به فارسی برگردانده شده و توسط انتشارات کامک به انتشار رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب آرچر 2: مرد قمارباز

• دیوید بالداچی یکی از بهترین نویسندگان آثار هیجان‌انگیز تمام دوران است. (لیزا گاردنر، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
• دیوید بالداچی یک داستان‌نویس چیره‌دست است. (آسوشیتد پرس)
• کتاب آرچر 2: مرد قمارباز، یک داستان جنایی نوآر جذاب، با داده‌های تاریخی شگفت‌انگیزی است. آرچر یکی از شخصیت‌های تخیلی برجسته‌ی امروزی است. اگر وارد این مجموعه‌ی فوق‌العاده نشوید، چیز مهمی را از دست می‌دهید. (بوک‌ریپورتر)
• بالداچی در آرچر، زمان و مکان پس از جنگ را تضعیف کرده است. شخصیت داستانی او با دیالوگ های تند و مقدار مناسبی از تعلیق آمیخته شده تا شما را به روایت بچسباند. (Jersey's Best)
• آرچر شخصیتی است که به‌خوبی طراحی شده، مردی از زمان خود که سعی می‌کند بر گذشته‌اش غلبه کند و نگرش‌های جدید را در آغوش بگیرد. لیبرتی زنی در پریشانی نیست، بلکه زنی قوی است که می‌داند چگونه از خود محافظت کند و فریب هیچ مردی را نمی‌خورد و از کلیشه‌هایی که ممکن است دخترهای نمایشی را احاطه کرده باشد، فراتر می‌رود. (سان سنتینل)

کتاب آرچر 2: مرد قمارباز برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب آرچر 2: مرد قمارباز به علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی، نوآر و پرخشونت توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب آرچر 2: مرد قمارباز می‌خوانیم

آرچر پنجه‌های پایش را به زمین فشار داد و پا‌هایش از زمین جدا شد. کفش‌هایش ده سانتی از زمین بلند شد و خیزی به جلو برداشت. دست‌هایش را به حالت هفت باز کرد و به عقب کشید و وقتی داشت پایین می‌آمد، مشتش را گره کرد و تمام نیرویش را در مشتش جمع کرد تا ضرب مشت زیادتر شود. مشتش چنان محکم روی چانه‌ی مرد پایین آمد که فک بالایش به فک پایینش خورد. با این برخورد، دوتا از دندان‌هایش بیرون پرید و همراه جویی از خون، روی زمین افتاد. یک ثانیه بعد، صاحب دندان‌ها هم با صورت روی زمین افتاد و از هوش رفت.

پای آرچر که به زمین رسید، متوجه انگشتانش شد. روی مشتش خونریزی داشت. از سرشانه به پایین هم سوزش حس می‌کرد. می‌دانست که نمی‌شد به کسی آسیب بزنی و خودت آسیب نبینی، اما تحمل این درد راحت‌تر از تحمل دردی بود که فردا آن مرد بعد از بیدار شدن قرار بود حس کند.

مرد چاقوبه‌دست به‌طرف آرچر حمله کرد. آرچر چند لحظه صبر کرد تا مرد کاملاً نزدیک شد. بعد با شدت مچ دست مرد را گرفت و با پایش به مچ پای او کوبید و هم‌زمان هلش داد. مرد زمین افتاد، اما بدون چاقو چرا که آرچر با حرکتی چاقو را از دستش بیرون آورده بود.

آرچر چاقو را بست و پشت‌سرش انداخت. اصلاً مبارزه‌هایی را که چاقو در آن‌ها دخیل بود، دوست نداشت و ترجیح می‌داد کار را با مشت تمام کند. مرد تعادلش را به دست آورد و به‌سمت آرچر حمله کرد، اما درجا با مشتی که به دماغش خورد و دماغش را به صورتش چسباند، نقش زمین شد. دیگر نمی‌توانست خوب نفس بکشد، اما الان نفس کشیدن مشکل اصلی‌اش نبود. او هم مثل دوستش روی زمین پخش شد تا با مشتی که خورده بود، به خواب برود.

مرد سوم ریسک نکرد و کلت کالیبر ٣٢ دسته‌بلوطش را از جیب کتش بیرون آورد. اصلاً به خودش زحمت نداد که خوشحالی‌اش را از کاری که قصد انجامش را داشت، پنهان کند. کشتن آدم‌ها با دست خالی یک چیز است و فقط استفاده از یک انگشت برای کشیدن ماشه، چیز دیگر.

آرچر از صدای شلیک گلوله یکه خورد، مرد هم همین طور. گلوله از کلت مرد شلیک نشده بود.