معرفی و دانلود کتاب با هم بودن
برای دانلود قانونی کتاب با هم بودن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب با هم بودن
کتاب با هم بودن اثر آنا گاوالدا، رمانی فرانسوی و بیانگر روابط انسانی و داشتن زندگی محبتآمیزتر در کنار یکدیگر است.
رمان با هم بودن (Ensemble cest tout)، دربارهی پسری از یک خانوادهی اشرافی است که در خانهای بزرگ و قدیمی زندگی میکند. طرف دیگر ماجرا دختر جوانی به نام کامیل است که به کارهای نظافت و خدمتکاری اشتغال دارد. او به دنبال همخانه نیست ولی از سر تصادف همخانهای مییابد و به تدریج آدمهای دیگری نیز در زندگیاش وارد میشوند.
لحن بیان آنا گاوالدا (Anna Gavalda)، در این کتاب شاعرانه، رمانتیک و احساساتی است. منظور او از با هم بودن در این رمان تنها رابطهی عاشقانه نیست بلکه رابطهای انسانی را مدنظر دارد و دلیل محبوبیتش هم همین است. کمک کردن به هم، با هم بودن و ارتباطی مثل یک خانواده داشتن در این رمان بازگو میشود. در کل روابط جالبی در رمان با هم بودن وجود دارد که در کتابهای حال حاضر کمتر دیده میشود. امروزه بیشتر روابط به صورت خشونتآمیز، خیلی عاشقانه یا جدایی محض به تحریر درمیآیند، اما در این رمان آدمها زمانی که احساس میکنند کسی به کمک نیاز داشته باشد به او نزدیک میشوند و او را کمک میکنند.
ظاهر این کتاب نسبتاً حجیم به نظر میرسد، اما نوشتار گفتوگو محور آن را بسیار خواندنی کرده است و به سرعت پیش میرود. زمانی خواننده به خودش میآید و میبیند که رمان رو به پایان است. از روی این کتاب فیلمی فرانسوی نیز با همین نام ساخته شده که مورد استقبال قرار گرفته است.
در بخشی از کتاب با هم بودن میخوانیم:
اضطرابی که مادرش در او بر انگیخته بود رفتهرفته برطرف میشد. به صدای ریزش آب و شستن ظروف که از آشپزخانه میآمد گوش میداد. صدای رادیو و ترجیعبند نامفهوم و پرطنینی که دختر جوان همراهی میکرد. کامیل پیرمرد را تماشا کرد که رشتهها را با چوبهای غذاخوری بلند میکرد و سوپ روی چانهاش میریخت و ناگهان احساس کرد در ناهارخوری منزلی است.
به جز یک فنجان قهوه و قوطی سیگار چیز دیگری روی میزش نبود. آنها را روی میز همسایه گذاشت و شروع به صاف کردن دستمال سفره کرد. کف دست را به کندی بسیار روی کاغذی بیکیفیت که بعضی جاهایش لک داشت میکشید. این حرکت را در دقایقی طولانی تکرار کرد. ذهنش آرام گرفت و ضربان قلبش سریعتر شد اما، واهمه داشت.
باید سعیاش را میکرد. آره، اما خیلی وقته که من... زمزمه کرد: هیس، من اینجام. همهچیز درست میشه دخترم. نگاه کن، حالا وقتشه... شروع کن، نترس.
دست را چند سانتیمتر بالا برد و صبر کرد تا لرزشش بر طرف شد. خوبه، میبینی... کولهپشتیاش را برداشت و شروع به گشتن کرد. چیزی که میخواست آنجا بود. جعبۀ چوبی را بیرون آورد و گذاشت روی میز. بازش کرد، سنگ مستطیل شکل کوچکی را در دست گرفت و به گونهاش مالید، نرم و ولرم بود. بعد تکه پارچۀ آبی رنگی را باز کرد و تکههای مرکب خشک را بیرون آورد، بوی صندل بلند شد بعد قطعه پارچۀ لوله شدهای را باز کرد و دو قلممو بیرون آورد. بزرگترین قلممو از موی بز بود و دیگری از جنس ابریشم.
برخاست، از پیشخوان یک تنگ آب و دفتر تلفن را برداشت و به پیرمرد تعظیم کوچکی کرد. دفتر تلفن ضخیم را روی صندلیاش گذاشت و نشست. حالا با دراز کردن دستش میز را لمس نمیکرد، چند قطره آب روی سنگ لوح ریخت و شروع به شکستن تکههای مرکب کرد. صدای استاد به گوشش بازگشت: «سنگ رو آروم بگردون، خیلی آروم، کامیل کوچولو... آه! بازهم کندتر! و طولانیتر! شاید دویست بار... چون میدونی، با این کار مچت رو نرم میکنی و ذهنت رو برای کارهای بزرگ آماده میکنی... دیگه به هیچچیز فکر نکن، به من هم نگاه نکن! فقط روی مچ دستت تمرکز کن، اون اولین خط رو به تو دیکته میکنه و فقط خط اوله که به حساب مییاد، همونه که به طرحت زندگی و نفس میبخشه.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب با هم بودن |
نویسنده | آنا گاوالدا |
مترجم | خجسته کیهان |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 596 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-253-252-7 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات مدرن |