معرفی و دانلود کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ ران

معرفی کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ ران

کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ ران به قلم راجر زلازنی چهارمین مجلد از مجموعه‌ی پرفروش و پرطرفدار افسانه‌ی امبر است. این‌بار منبع باستانی و مخفی قدرت خانواده‌ی سلطنتی فاش می‌شود و یک پیمان نامقدس بین یک شاهزاده‌ی امبر و نیروهای آشوب، تمام جهان‌های شناخته‌شده را به نابودی مطلق تهدید می‌کند. ساعت نبرد نزدیک است و حالا کروین و دیگر شاهزاده‌های امبر باید از تمام قدرت‌های مافوق بشری خود کمک بگیرند تا برادرشان را که خیانت کرده، شکست دهند! این جلد از مجموعه در سال 1977 میلادی عنوان نامزدی جایزه‌ی لوکاس را در بخش بهترین رمان به دست آورده است.

درباره‌ی کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ران

راجر جوزف زلازنی (Roger Zelazny) بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین و شناخته‌شده‌ترین چهره‌های ادبیات فانتزی‌ست که تأثیر او را می‌توان در نوشته‌های نویسندگان بزرگ دیگری چون امی تامپسون یا جان سی. رایت نیز مشاهده کرد. کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ران (The Chronicles of Amber 4: The Hand of Oberon) چهارمین مجلد از مجموعه‌ای‌ست که به روایت داستان شاهزاده‌ای قدرتمند به‌نام کروین می‌پردازد. زلازنی در این کتاب طرح داستان را با استفاده از سه جلد قبلی بازنمایی کرده است، به‌طوری‌که بازگویی وقایع از منظری جدید، عناصر رمزآلود بیشتری را به داستان اضافه می‌کند و در نتیجه باعث اتلاف وقت خواننده نمی‌شود. شخصیت‌ها در این مجلد کمی بیشتر توصیف شده و اعمال پیچیده‌تری را به نمایش می‌گذارند.

حالا داستان به جایی رسیده که مسائل زیادی در مورد توطئه علیه امبر فاش شده است و منبع قدرت جادویی خانواده‌ی سلطنتی نیز مشخص شده. همه‌ی شاهزاده‌ها معمار حقیقی شر را شناخته‌اند و نقشه‌های پنهان او یکی بعد از دیگری آشکار می‌شوند. پیمان نامقدسی بین یکی از شاهزاده‌های امبر و نیروهای آشوب بسته شده که تهدیدی برای تمام جهان‌های شناخته‌شده است، اما چه باید کرد؟ چه‌طور می‌توان این توطئه را نیز خنثی کرد و دنیاها را نجات داد؟ شاید وقت آن رسیده که کروین و دیگر شاهزاده‌های امبر متحد شوند و تمام قدرت‌های مافوق بشری خود را به‌کار گیرند تا برادر خائنشان را شکست دهند. زمان آن است که نبردی حقیقی دربگیرد، پیش از آنکه خائن بتواند الگوی جادویی خالق امبر را بفهمد و جهان را به اراده و خواست خودش بازسازی کند.

راجر زلازنی داستان چهارمین مجلد از مجموعه‌ی افسانه‌ی امبر را با توصیف مکانی که بنا به قانون تقدم تاریخی و پیکربندی، امبر واقعی محسوب می‌شود آغاز کرده است. شاهزاده کروین، رندوم و گنه‌لون در آنجا هستند و با یکدیگر صحبت می‌کنند. کروین شگفت‌زده است، اما چرا و از چه چیزی؟ بهتر است با آن‌ها همراه شوید. این کتاب در سیزده فصل به رشته‌ی تحریر درآمده و پیمان اسماعیلیان آن را به زبان فارسی برگردانده. نشر پیدایش نیز چاپ و انتشار آن را برعهده داشته است.

نکوداشت‌های کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ران

• چهارمین جلد این مجموعه عالی‌ست و داستان آن از کتاب‌های قبلی پیچیده‌تر است. تخیل نویسنده را خیلی دوست دارم. (استیپان کوبتس، نویسنده)
• فانتزی برتر! (واشنگتن پست)

• در دوره‌ای از زندگی به سر می‌برم که خواندن و لذت بردن از کتاب‌ها برایم دشوار است اما کتاب زلازنی از برجسته‌ترین‌ آثاری‌ست که توسط استاد ژانر فانتزی نوشته شده. حالا سراغ کتاب بعدی، یعنی بارگاه‌های آشوب بروید... . (گریم روداگان، نویسنده)

درباره‌ی مجموعه‌ی افسانه‌ی امبر

زمین تنها سایه‌ای از جهانی دیگر است، جهانی واقعی به‌نام اَمبر. و دنیاهای دیگر هم سایه‌هایی از همین جهان هستند. راجر زلازنی در مجموعه‌ی افسانه‌ی اَمبر، که از محبوب‌ترین و معروف‌ترین مجموعه‌های فانتزی و حماسی در ادبیات جهان است، مانند دیگر آثار خود، باز هم تخیل را با حماسه پیوند زده. او بی‌شک از تجربی‌ترین و متبحرترین نویسندگان دنیاهای فانتزی‌ست که جایگاه ویژه‌ای برای مضامین اساطیری در آثار خود قائل است. افسانه‌ی اَمبر را خوانندگان همه‌ی سنین، پیر تا جوان دوست دارند و با شاهزاده کروین همراه خواهند شد تا تاج و تخت خود را پس بگیرد و به چیزی که حق مسلّم خود می‌داند، برسد. اما راه کروین دشوار است، پیچیده‌تر و صعب‌العبورتر از چیزی که بتوان تصور کرد!

این مجموعه‌ی جذاب و پرهیجان ده جلد دارد که از دو قسمت پنج‌گانه تشکیل شده. پنج کتاب اول به سرگذشت شاهزاده کروین جنگجو اختصاص دارد و کتاب‌های سری دوم درباره‌ی پسر او هستند: شاهزاده مرلین جادوگر.

کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ران برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به ادبیات فانتزی با درونمایه‌ی حماسی علاقه‌ دارید، پیشنهاد می‌کنیم فذصت خواندن مجموعه‌ی افسانه‌ی امبر اثر راجر زلازنی را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب افسانه‌ی امبر 4: دست آبه‌ ران می‌خوانیم

همان‌طور که کنار انگاره‌ی تخریب‌شده ایستاده بودم و به تصویر مردی نگاه می‌کردم که شاید پسر رندوم بود، شاید هم نبود، کسی که شاید با دَم تیز خنجری که درون انگاره خورده بود مرده بود، شاید هم نمرده بود، در ذهنم گامی بزرگ به عقب برداشتم و همان‌دم رویدادهایی را که مرا به آن نقطه‌ی مکاشفه رسانده بود نزد خودم مرور کردم. این اواخر به چنان اطلاعات تازه‌ای دست یافته بودم که اتفاقات دو سه سال اخیر انگار مربوط به داستان دیگری بود که در دلش زندگی می‌کردم. اکنون این امکان جدید و پیامدهای متعدد احتمالی‌اش دوباره چشم‌انداز حیاتم را دگرگون می‌کرد.

در گرین‌وود که به هوش آمدم، حتی اسم خودم را هم نمی‌دانستم؛ گرین‌وود بیمارستانی کوچک و خصوصی در نیویورک بود که دو هفته‌ای را بی‌خبر از همه‌جا در پی تصادفی که کرده بودم، در آنجا گذراندم. همین تازگی هم فهمیده بودم که تصادف را برادرم بلیز ترتیب داده بود، یعنی درست بعد از فرارم از آسایشگاه پورتر در البنی. این داستان را برادرم برند برایم آشکار کرد، کسی که در وهله‌ی اول خودش مرا به آسایشگاه پورتر برده و براساس شواهد کاذب روان‌شناختی در آنجا بستری‌ام کرده بود. در آسایشگاه پورتر چند روز متوالی مرا زیر شوک درمانی الکتریکی گذاشتند که با وجود مشکوک بودن نتایجش، احتمالاً موجب بازگشتن بخشی از خاطراتم شده بود. ظاهراً همین امر بود که بلیز را ترسانده و موجب شده بود بعد از فرارم با شلیک به دو تا از لاستیک‌های خودرواَم، در گذشتن از پیچی مشرف به دریاچه، به جانم سوءقصد کند. این مسئله به طور قطع منجر به مرگم می‌شد، به‌جز اینکه برند بلافاصله وارد صحنه شده و بیمه‌ی عمرش، یعنی من، را نجات داده بود. او گفت که پلیس را خبر کرده و مرا از دریاچه بیرون کشیده بود و تا رسیدن آمبولانس، کمک‌های اولیه را برایم انجام داده بود. کمی بعد از این ماجرا، همدست‌های قدیمی‌اش، بلیز و خواهرمان فیونا، اسیرش کرده و در برجی تحت مراقبت، جایی در دوردست‌های سایه، زندانی‌اش کرده بودند.