معرفی و دانلود کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه

معرفی کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه

یک شب گرم، گاودزدها وارد مزرعه‌ی غربی شده و تمام دوهزاروپانصد گاو آن‌جا را دزدیده‌اند. ماجرای کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه، اثر شهرام شفیعی، با این دزدی بزرگ آغاز می‌شود. اما به نظر نمی‌رسد کلانتر نان‌سفید از عهده‌ی پیدا کردن گاوهای مزرعه‌دار و دستگیر کردن مجرمان بربیاید. این داستان خنده‌دار، مخصوص نوجوانانی است که به ماجراهای طنز علاقه دارند.

درباره‌ی کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه

کلانتر نان‌سفید و دستیارش معاون سقف‌دودی، دو نفر از بی‌عرضه‌ترین و دست‌وپاچلفتی‌ترین آدم‌هایی هستند که می‌توانید به کل عمرتان ببینید. از بخت بد، باز کردن گره یک مشکل بزرگ به دست این دو آدم افتاده. اما به نظر می‌رسد این دو نفر بیشتر به درد خرابکاری کردن می‌خورند، تا پیدا کردن دزدها و دستگیر کردنشان! شهرام شفیعی با همان زبان طنز همیشگی خود، این‌بار داستانی با حال‌وهوای وسترنی و غرب وحشی برای مخاطبان نوجوانش آماده کرده است. کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه، از آن داستان‌هایی است که با شنیدنشان می‌توانید یک دل سیر بخندید.

در این داستان از دست کارهای عجیب و اشتباه کل آدم‌های این شهر، مدام به خنده میفتید. بیشتر از همه نیز از دست خود کلانتر نان‌سفید و معاون سقف‌دودی. شهرام شفیعی، ماجراهای کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه را مانند یک جوک بلند و دنباله‌دار پیش برده است. برای مثال در یک قسمت از کتاب، مزرعه‌داری که گاوهایش را دزدیده‌اند و برای شکایت پیش کلانتر آمده، دارد می‌گوید که دزدها کارشان را خیلی تمیز و بی‌سروصدا انجام دادند، چون او شب‌ها حتی صدای آب خوردن همسرش را هم می‌شنود، اما از دزدها کوچک‌ترین صدایی نشنیده. اول از همه نظر درخشان معاون سقف‌دودی را می‌شنویم که می‌گوید: «معلوم می‌شود دزدها موقع بردن گاوها آب نخورده‌اند!» بعد از آن هم ایده‌ی درخشان‌تر خود کلانتر نان‌سفید را می‌شنویم که می‌گوید: « به همسرتان بگویید از این به بعد، هروقت دزدها می‌آیند، یک لیوان آب بخورد.» با این وضع، واقعاً عجیب است اگر تا انتهای داستان این دو نفر موفق به پیدا کردن گاوها بشوند!

اگر دوست دارید شنونده‌ی یک داستان خنده‌دار و جذاب باشید، برای چند دقیقه از ته دل بخندید و حسابی کیف کنید، با کلانتر نان‌سفید و معاون سقف‌دودی به غرب وحشی بروید!

کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه را نشر صوتی لحن دیگر با صدای پوریا نوش مهر منتشر کرده و نسخه‌ی متنی آن را نیز انتشارات هوپا به چاپ رسانده است.

درباره مجموعه کتاب‌های رفیق بی‌کلک اسب

مجموعه کتاب‌های رفیق بی‌کلک اسب، داستان‌هایی طنز از یک شهر در غرب وحشی است. از آدم‌های این شهر کارهای عجیب‌وغریبی سرمی‌زند؛ اما بدتر از همه کلانتر و معاون او هستند. کلانتر نان‌سفید و معاون سقف‌دودی که از شخصیت‌های اصلی این مجموعه هستند، دو کاراکتری‌اند که در طول داستان دائماً با کارها و ایده‌هایشان شما را به خنده می‌اندازند. شهرام شفیعی که از طنزنویسان مشهور کودک و نوجوان است، نویسندگی این مجموعه را برعهده داشته و سام سلماسی تصویرگری آن را انجام داده است. مجموعه کتاب‌های رفیق بی‌کلک اسب را انتشارات هوپا برای نوجوانان 10 تا 14ساله منتشر کرده است.

کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه برای چه کسانی مناسب است؟

رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه، برای نوجوانانی که به خواندن داستان‌های طنز علاقه دارند مناسب است؛ خصوصاً آن‌هایی که با قلم شهرام شفیعی آشنا هستند و کارهایش را دوست دارند.

در بخشی از کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه می‌شنویم

کلانتر نان‌سفید گزارش می‌دهد. یعنی معاون سقف‌دودی کجا رفته بود؟ حدود یک ساعت دیگر پشت میزم منتظر ماندم؛ اما هیچ خبری از معاون سقف‌دودی نبود. بلند شدم و رفتم روی سکوی چوبی تا ببینم او در استفاده‌ی درست از در ورودی چه مشکلی پیدا کرده است. معمولاً برای استفاده‌ی درست از در ورودی به یک در ورودی احتیاج داریم. خب این یکی را بررسی کردم و دیدم خوشبختانه ما هنوز یک در ورودی داریم. بعد چندبار در را بازوبسته کردم تا ببینم خوب کار می‌کند یا نه. به نظرم آن در خیلی خوب کار می‌کرد و برای استفاده از آن لازم نبود که آدم حتماً بخورد به ستون یا آنکه خوراک لاشخورها شود. به‌هرحال مدتی روی سکوی چوبی قدم زدم و وقت گذراندم تا شاید سروکله‌ی معاون پیدا شود. برای اینکه حوصله‌ام سر نرود تصمیم گرفتم خودم یک‌بار مثل آقاها وارد دفتر شوم. بنابراین شستم را گذاشتم توی جیب جلیقه‌ام، آرام قدم زدم، جلو رفتم، دو ضربه‌ی آرام به در زدم و وارد دفتر شدم. چند بار این کار را تکرار کردم تا پایه‌ام قوی شود، اما دفعه‌ی آخر با دماغ خوردم به ستون.

فهرست مطالب کتاب صوتی