معرفی و دانلود کتاب فریک تهمتن

معرفی کتاب فریک تهمتن

رادمن فیلبریک در کتاب فریک تهمتن برای کودکان و نوجوانان از یک دوستی غیرمنتظره و عجیب می‌گوید. مکس و کوین که از نظر ظاهری و فکری تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر دارند دوستی شگفت‌انگیزی را با هم تجربه می‌کنند و طی ماجراهایی که پشت سر می‌گذارند، معنای واقعی شجاعت و دوستی را کشف می‌کنند.

درباره‌ی کتاب فریک تهمتن

کتاب فریک تهمتن (Freak the Mighty) نوشته‌ی رادمن فیلبریک (Rodman Philbrick) با مکس شروع می‌شود؛ پسری دوازده‌ساله که راوی داستان است و مشکلات ذهنی دارد. مادر مکس فوت کرده و پدرش به جرم قتل در زندان است، به همین خاطر با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند. مکس که از نظر ظاهری بسیار درشت‌تر از سنش است و در یادگیری درس‌هایش کند عمل می‌کند، با پسری بسیار متفاوت آشنا می‌شود.

یک روز پسری به اسم کوین به همراه مادرش به خانه‌ای در همسایگی مکس نقل مکان می‌کنند. کوین که همه او را فریک صدا می‌زنند، برخلاف مکس بسیار ریزاندام و باهوش است. بااین‌حال از یک مشکل مادرزادی رنج می‌برد و ناچار است به کمک بریس‌های فلزی راه برود. بر اثر یک اتفاق فریک و مکس با یکدیگر دوست می‌شوند. آن‌ها که هر کدام به دلایلی مورد آزار بچه‌های دیگر قرار می‌گیرند با هم یک تیم تشکیل می‌دهند. مکس پاهای فریک می‌شود و فریک هم به‌عنوان مغز متفکر تیم عمل می‌کند. آن‌ها به کمک نیروی این دوستی عجیب تلاش می‌کنند تا زندگی و دشواری‌هایش را تاب بیاورند و به‌این‌ترتیب به معنای تازه‌ای درباره‌ی مفهوم رفاقت دست پیدا می‌کنند.

رادمن فیلبریک کتاب فریک تهمتن را در سال 1993 و به‌عنوان اولین رمان خود به چاپ رساند. او در این کتاب با شرح ماجراهای مختلفی، شادی‌ها، غم‌ها و چالش‌های رابطه‌ی دوستانه‌ی مکس و کوین را به تصویر می‌کشد و روایتی منحصربه‌فرد را پیش روی مخاطبان نوجوان خود می‌گذارد. اثری خواندنی که با ترجمه‌ی فریده خرمی به فارسی برگردانده شده و نشر پیدایش آن را در اختیار خوانندگان قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب فریک تهمتن

• انتخاب به‌عنوان یکی از بهترین کتاب‌های جوانان از سوی انجمن کتابخانه‌های آمریکا؛
• برنده‌ی افتخاری جایزه‌ی یادبود جودی لوپز (Judy Lopez Memorial Award)؛
• برنده‌ی جایزه‌ی شارلوت (Charlotte Award)؛
• برنده‌ی جایزه‌ی گلدن ساور (Golden Sower Award)؛
• دریافت مدال خوانندگان جوان کالیفرنیا؛
• کتاب برگزیده‌ی نشریه‌ی اسکول لایبرری ژورنال؛
• و ...

نکوداشت‌های کتاب فریک تهمتن

• داستانی خنده‌دار و درعین‌حال غم‌انگیز، گیرا و به‌یادماندنی. شخصیت‌های نامتعارف این داستان به‌طور شگفت‌انگیزی باورپذیرند. این کتاب شما را به گوشه‌های تاریک زندگی می‌برد و با زبانی ساده و طنزآمیز، از وفاداری و تخیل می‌نویسد و در نهایت لبخندی به لب‌هایتان می‌نشاند. (ساندی تایمز)
• به همان اندازه که بامزه و خنده‌دار است، تأثیرگذار و باورپذیر است. (گاردین)
• تأثیرگذار و الهام‌بخش. (فاندی تایمز)
• توصیف مکس از دوستی‌شان، بی‌پرده و بدون احساسات‌گرایی است که با شوخ‌طبعی‌های متفاوت آن‌ها باعث خلق داستانی تأثیرگذار شده است. یک کتاب ساده اما پرکشش با داستانی جذاب و غیرمعمول. (Kirkus Reviews)
• داستانی هیجان‌انگیز، گرم، سرشار از لطافت و پر از لحظات خنده‌آور که به شکل هوشمندانه‌ای با صحنه‌های غم‌انگیز و ترسناک تلفیق شده‌اند. (پرایمری تایمز)

اقتباس سینمایی از کتاب فریک تهمتن

• در سال 1998 با اقتباس از این رمان نوجوان، فیلم سینمایی توانا (The Mighty) به کارگردانی پیتر چلسوم (Peter Chelsom) تولید شد.

کتاب فریک تهمتن برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان 14 سال به بالا، به‌عنوان مخاطبان اصلی این رمان، با مطالعه‌ی این اثر با روایت منحصربه‌فرد و پرکششی درباره‌ی دوستی و رفاقت مواجه خواهند شد.

در بخشی از کتاب فریک تهمتن می‌خوانیم

یک جایی توی کله‌ام هست که گاهی می‌روم آنجا. آنجا خنک و کم‌نور است و آدم مثل ابر شناور می‌شود، نه، آدم ابر می‌شود، از آن جور ابرهایی که وقتی باد می‌آید می‌بینیم و ابرها هی شکل عوض می‌کنند؛ اما آدم واقعاً نمی‌بیند که شکل عوض می‌کنند. اتفاقی است که می‌افتد و آدم یکهو می‌فهمد ابری که شکل یک دست بزرگ است و انگشت‌های چاقالو دارد حالا شبیه دستکش بیسبال یا یک تلویزیونِ تختِ گنده شده. یک همچین چیزهایی.

حالا هرچی، رفتم آنجا. درست بعد از اینکه گوئن زیبارو بدو بدو فرار کرد و قیافه‌اش یک‌جوری بود که انگار می‌خواست بگوید، با پسر کوچولوی بیچاره‌ی من داشت چه‌کار می‌کرد؟ چرا از توی واگن دزدیده بودش؟

کاری که می‌کنم این است که زیر تختم کف زمین دراز می‌کشم، جایی که به‌خاطر تاریکی خیلی زور بزنی فقط می‌توانی فنرهای تخت و این جور چیزها را ببینی. و هنوز هیچی نشده می‌روم یک جای دیگر، یک‌جور شناور شدن در جایی که خالی و خنک است، لازم نیست آدم به چیزی فکر کند. آدم آنجا هیچی نیست، هیچ‌کس نیست، هیچی اهمیت ندارد، آدم حتی آنجا نیست. زنگِ بی‌خیالی.

اما این بار نمی‌توانم آن‌قدر که دلم می‌خواهد آنجا بمانم؛ چون ماجون دارد در می‌زند. می‌گوید: «مکسول، تو اونجایی؟ لطفاً جواب بده، عزیزم، موضوع مهمیه.»

برو بابا. به هزار زور از زیر تخت می‌آیم بیرون. آن زیر هی برایم کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود. خاک و خلم را می‌تکانم و در را باز می‌کنم. در قفل نیست؛ اما ماجون عادت دارد منتظر بماند تا من بگویم بیا تو. به مزاحم‌نشدن خیلی اهمیت می‌دهد.

می‌گوید: «مکسول!» قدم کوچکی به داخل اتاق برمی‌دارد و قشنگ معلوم است دلش نمی‌خواهد اینجا باشد. قیافه‌اش را این‌جوری کرده؛ چون اتاقم تاریک و درهم‌برهم است و احتمالاً بوی جوراب و از این جور چیزها می‌دهد. «مکس، عزیزم، ببخشید که مزاحمت شدم، می‌دونی که هیچ‌وقت نمی‌یام توی زیرزمین. اما گوئن ایوری الان زنگ زد و فکر کنم کارش مهم بود.»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
1. حقیقتِ انکارناپذیر
2. بالا آمدن از زیرِ پایین
3. قطار اسباب بازی
4. گوئن زیبارو از چی ترسید
5. کپی برابر اصل
6. برخورد نزدیک از نوع سوم با کثافت
7. راه رفتن روی ابرها
8. مغز دایناسوری
9. زندگی خطرناک است
10. موش یا بدتر
11. دوشیزه ی دردسرساز
12. کِنی قاتله، کِنی قاتله
13. چاپ سویِ امریکایی
14. قول می دهم، به جان خودم
15. چیزی که از دودکش پایین آمد
16. کپی برابر اصل
17. به همه ی مقدسات
18. هرگز به یک چلاق اعتماد نکن
19. در تاریکی آن زیرِ پایین
20. فریک تهمتن دوباره حمله می کند
21. اشتباه طبیعت
22. به یاد آوردن اختراع ذهن است
23. کتاب خالی
24. بازگشت جفتک پران
25. حرف هایی که لورتا زد
لغت‌نامه ی فریک
مصاحبه‌ای کوتاه با نویسنده