معرفی و دانلود کتاب میرای نامیرا
برای دانلود قانونی کتاب میرای نامیرا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب میرای نامیرا
کتاب میرای نامیرا به قلم مری شلی داستانِ مردی را روایت میکند که در آرزوی مرگ است، اما مرگ به سراغش نمیآید. شاید وینزی، شخصیت اصلی داستان، اولین کسی باشد که از نامیرایی خود رنج میبرد. او با خوردن اکسیر جاودانگی، به سن 323 سالگی رسیده و سرشار از طراوت و جوانی است. اما مشکل بزرگی وجود دارد؛ تمام آدمها و چیزهایی که دوست داشته نابود شده و از بین رفتهاند و او محکوم به رنجی ابدی است.
دربارهی کتاب میرای نامیرا
جاودانگی یکی از مسائلِ پرتکرار در داستانها و افسانههای کهن جهان است. هیچ انسانی بر روی کرهی زمین نیامده، بدون آنکه از فکر به فانی بودن خود بهراسد. تلاشهای بسیاری چه در عالم داستان و چه در عالم واقعیت برای گریز از میرایی و حرکت بهسوی نامیرایی صورت گرفته است. اگر به خواندن داستانهای گوتیک یا علمی-تخیلی علاقهمند باشید، احتمال بسیار زیاد با این مفهوم زیاد مواجه شدهاید؛ چراکه نامیرایی یکی از مضامین موردعلاقهی این ژانر ادبی است. داستانهای گوتیک با ترکیب مفاهیم رازآلود و ترسناک با مسائل عاشقانه، خواننده را در طول روایت با ابهام و سردرگمی زیادی مواجه میکنند و سپس اطلاعات را بهصورت قطرهای به خورد او میدهند. کتاب میرای نامیرا (The Mortal Immortal) به قلمِ مری شلی (Mary Shelley)، در ژانر گوتیک، مضامینی همچون کیمیاگری و عشق بیسرانجام را به تصویر میکشد.
کتاب میرای نامیرا داستان مردی به نام وینزی را روایت میکند که در جوانی به دستیاریِ یک کیمیاگر مشغول بوده است تا سرمایهای اندک برای ازدواج با برتا، به دست آورد. وینزی به وصال برتا میرسد، اما خوردنِ نیمی از جامِ اکسیر جاودانگی، او را در سنِ جوانی متوقف میکند. شاید در ابتدا این امر بسیار نیکو پنداشته شود، اما میبینیم که وینزی چگونه پیر شدنِ همسرِ خود را شاهد است، بدون آنکه چین و چروکی بر پیشانی خودش ظاهر شود. حالا او در روز تولد 323 سالگیاش است، همسرش مُرده و نمیداند چند سال دیگر از عمرش باقی مانده.
برای یک لحظه تصور کنید شما تنها امرِ بدون تغییر و ثابت در دنیا هستید و همهچیز در پیرامونتان به حرکت خود ادامه میدهند. گویی شما محکوم به تماشای پیر شدن و سرانجام، از دست رفتن تمام عزیزانتان هستید. نویسنده با چنین نگاهی به مسئلهی نامیرایی، رنج شخصیتش را روایت میکند. شخصیتی که پس از به خاک سپردنِ همسرش با تمام وجود خواستارِ مرگ است، اما مرگ نصیبش نمیشود. اکسیر در این داستان بهمثابهی نفرینی است که وینزی را تا ابد محکوم به تحمل شکنجهای روانی میکند. وینزی با مرگ برتا تمام پیوندهای انسانیای که برایش باقی مانده بود را از دست میدهد.
داستان میرای نامیرا از جهتی دیگر، به رنج و محنت زنان اشاره دارد. بدنِ زنانهای که پس از فشارهای فیزیکی همچون وضع حمل، روزبهروز فرسودهتر میشود و طراوتش را از دست میدهد. گویی زنان با تغییر شکل بدنشان چیزهای بیشتری نسبت به مردان از دست میدهند. این نگاه انتقادی در دیگر داستانهای مری شلی نیز دیده میشود. بدنِ تحلیلرفته، فروپاشی عاطفیای را برای زنان بهدنبال دارد که شاید مردان کمتر درکی از آن داشته باشند. اما همیشه جوان ماندن برای مردِ داستان میرای نامیرا چیزی جز درد و رنج عمیق ندارد. او از زندگی بیزار است و مرگ را مشتاقانه طلب میکند. به همین علت است که این امید را در دل خود زنده نگه داشته که خوردن نیمی از جامِ اکسیر، شاید به معنای نیمهجاودانگی باشد، اما چهکسی میتواند بگوید نیمی از ابدیت چند سال محسوب میشود؟
این کتاب به کوشش انتشارات لگا و با ترجمهی مریم خدادادی منتشر شده است.
دربارهی مجموعهی داستانهای کوتاه نشر لگا
مجموعهی داستانهای کوتاه با طراحی مریم خدادادی و یاسر پوراسماعیل، به هدفِ معرفیِ نظاممند داستان کوتاههای انگلیسی زبان، فارغ از خاستگاهشان، شکل گرفته است. این مجموعه به همت انتشارات لگا، داستانهای پنج تا بیستهزار کلمهای را هدف قرار داده است. کتابهای «ماجرای پال» نوشتهی ویلا سیبرت کاتر، «ریپ وان وینکل» نوشتهی واشنگتن ایرونیگ، «آن زن دیگر» نوشتهی شروود اندرسن، «شیطان و تام واکر» اثر واشنگتن ایروینگ و «کارین: یک خاطره» به قلمِ جوزف کُنراد جلدهای دیگر این مجموعه هستند.
کتاب میرای نامیرا برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به طرفداران ادبیات انگلستان و داستان کوتاه پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب میرای نامیرا میخوانیم
کنار تنها آتشمان نشستیم_ جوان دلمرده و همسر پیرش. برتا بازهم به دانستن حقیقت پافشاری کرد؛ همهی حرف و حدیثهایی را که دربارهی من از دیگران شنیده بود جمعبندی کرد و نظرات خودش را هم به آن افزود؛ التماسم کرد که این سحر و جادو را رها کنم؛ گفت موی سفید در مقایسه با این موهای بلوطی من بسیار برازندهتر است؛ در مورد حرمت و احترام ناشی از سنوسال توضیح داد _ چگونه این چیزهای بیاهمیتی که فقط برای بچهها اهمیت دارند را ترجیح میدهم: آیا میتوان تصور کرد این مواهب منفور جوانی و ظاهر خوب بر بدنامی، بیزاری و تحقیر میچربند؟ و حتی عاقبت من را باید بهعنوان یک معاملهگر در سحر و جادو سوزاند درحالیکه او، یعنی کسی که من او را لایق نداسته بودم که قسمتی از اقبال بلندم را به او منتقل کنم، به عنوان همدست من سنگسار خواهد شد. درنهایت او تلویحاً گفت باید رازم را با او در میان بگذارم و از آن منافعی که خودم از آنها بهرهمندم به او هم ارزانی کنم یا اینکه او مرا لو خواهد داد _ و بعد هم گریه سر داد.
کلافه شدم و فکر کردم بهترین راه گفتن حقیقت است. رازم را تا آنجا که میتوانستم با ملایمت برای او فاش کردم و فقط گفتم خیلی طولانی عمر خواهم کرد و حرفی از جاودانگی نزدم _ که در واقع با تصورات خودم بهتر مطابق بود. وقتی حرفهایم تمام شد بلند شدم و گفتم:
«حالا برتای من تو مرا، عاشق روزهای جوانیات را، لو خواهی داد؟_ میدانم تو چنین نخواهی کرد. اما همسر بیچارهی من خیلی سخت است که باید بهخاطر بخت بد من و سحر و جادوی نفرینشدهی کورنلیوس عذاب بکشی. تو را ترک میکنم _ پول کافی داری و دوستانت هم در غیاب من نزد تو بازمیگردند. من خواهم رفت؛ همانطور که به نظر میآیم جوان هستم و قدرت دارم، میتوانم کار کنم و از غریبههایی که به من بدگمان نیستند و مرا نمیشناسند لقمهای نان برای خودم درآورم. وقتی جوان بودی عاشقت بودم و خدا خود شاهد است که نمیخواهم تو را در پیری رها کنم اما امنیت و خوشبختی تو این را اقتضا میکند.»
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار مجموعه
مری شلی
«میرای نامیرا»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب میرای نامیرا |
نویسنده | مری شلی |
مترجم | مریم خدادادی |
ناشر چاپی | نشر لگا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 46 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8987-90-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان گوتیک خارجی |