معرفی و دانلود کتاب عشق در روزگار وبا

معرفی کتاب عشق در روزگار وبا

در کتاب عشق در روزگار وبا، شاهکار نابغه‌ی ادبیات جهان، گابریل گارسیا مارکز، ماجرای یک مثلث عشقی را می‌خوانید که یک طرف آن دختر جوانی به نام «فرمینا داثا» و دو سوی دیگر آن «فلورنتینو آریثا» و دکتر «اوربینو» هستند که دلباخته‌ی این دختر شده‌اند. باید دید کدام‌یک در این رقابت عاشقانه پیروز خواهند شد و آیا ممکن است سرنوشت، زندگی با هر دوی آن‌ها را برای فرمینا رقم بزند! اثر پیش‌رو جایزه‌ی Audio را در سال 1988 برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده است.

درباره‌ی کتاب عشق در روزگار وبا

فلورنتینوی جوان که در کودکی پدر خود را از دست داده و با مادرش زندگی می‌کند، برای امرار معاش در تلگراف‌خانه‌‌ی شهر مشغول به کار می‌شود. درست وقتی که قصد دارد تلگراف یکی از اهالی شهر را به منزلش ببرد، با دختر زیبای صاحب‌خانه روبه‌رو می‌شود که فرمینا نام دارد. از همین لحظه عشق او به فرمینا آغاز شده و تا سال‌ها بعد نیز، ذره‌ای از عشقش نسبت به او کاسته نمی‌شود. از سوی دیگر، فرمینا نیز که مادرش را از دست داده و همراه پدر و عمه‌ی خود زندگی می‌کند، عاشق این جوانک نحیف می‌شود و هر دو به‌اتفاق، نامه‌های عاشقانه‌ای را برای یک‌دیگر ارسال می‌کنند. به‌زودی راز نامه‌ها فاش می‌شود و فرمینا را از مدرسه اخراج می‌کنند. پدر فرمینا نیز که ماجرای عاشقانه‌ی او را از بیخ‌وبن غلط می‌داند او را به سفری طولانی می‌برد تا حال‌و‌هوای عشق از سرش بیافتد. بااین‌حال، حتی این سفر طولانی نیز نمی‌تواند مانع عشق فرمینا و فلورنتینو شود تا این‌که...

قلم جادویی گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez) در کتاب عشق در روزگار وبا (Love in the Time of Cholera) نیز با هنرمندی‌هایش خودنمایی می‌کند. این داستان عاشقانه از نگاه راوی‌های مختلف بیان می‌شود و قضایا و رخدادها را از نگاه هر یک از آن‌ها در برابر خواننده مجسم می‌کند. مخاطب این فرصت را خواهد داشت که یک رخداد را از دیدگاه سه شخصیت متفاوت ببیند و از زاویه‌ی دید هر کدام از آن‌ها، ماجرا را تحلیل کند. در این اثر از رئالیسم جادویی و تصاویر خیال‌انگیزی که به‌طور مثال، در کتاب صد سال تنهایی دیده‌ایم، خبری نیست، بلکه تمامی وقایع نمودی از جریان ساده و معمول زندگی هستند و درست همین ویژگی است که باعث می‌شود این داستان به دل مخاطب بنشیند و برایش کاملاً باورپذیر باشد.

سرانجام بعد از بازگشت فرمینا به شهر سابق خود، این دختر جوان که گویا دیگر عشق و علاقه‌ی سابق را نسبت به فلورنتینو ندارد، او را از خود می‌راند اما بااین‌وجود، فلورنتینو همچنان در عشق او می‌سوزد. با گذشت زمان دکتر اوربینو که پزشکی جوان و بااستعداد است و اتفاقاً توانسته توجه پدر فرمینا را نیز به خود جلب کند، به‌عنوان رقیب فلورنتینو در این مثلث عشقی پای به میدان می‌گذارد. فرمینا که در ابتدا علاقه‌ای به دکتر اوربینو ندارد، به‌صورت کاملاً ناگهانی به درخواست ازدواج او جواب مثبت می‌دهد. بااین‌حال، فلورنتینو که هرگز عشق خود را به فرمینا از دست نداده، به انتظار فرصتی می‌نشیند تا بتواند عشق خود را مجدداً به او ثابت کند. فرصتی که با گذشت بیش از پنجاه سال، نصیبش می‌شود.

این رمان احساسی و پرکشش را می‌توانید با ترجمه‌ی کاوه میرعباسی مطالعه کنید که به کوشش نشر کتاب‌سرای نیک راهی دنیای کتاب شده است.

جوایز و افتخارات کتاب عشق در روزگار وبا

• کتاب پرفروش بین‌المللی
• دریافت جایزه‌ی Audio از سوی لس‌آنجلس‌تایمز، در بخش ادبیات داستانی (1988)
• گابریل گارسیا مارکز پس از انتشار این اثر، جایزه‌ی نوبل ادبیات را در سال 1982 دریافت نمود.

نکوداشت‌های کتاب عشق در روزگار وبا

• ماجرایی که قدرت جادویی عشق را نشان می‌دهد. (نیوزویک)

• گیرا، شگفت‌انگیز و خیره‌کننده! در یک کلام می‌توان آن را فوق‌العاده دانست. (شیکاگو تریبون)

• داستان عشق در روزگار وبا، احتمالاً یکی از بهترین رمان‌های عاشقانه در جهان است. (نقد کتاب نیویورک تایمز)

• گابریل گارسیا مارکز با هنرمندی‌های خود در عرصه‌ی داستان‌نویسی نشان می‌دهد که عشق در زندگی معجزه می‌کند و به وجود شما ارزش بیشتری می‌بخشد. (نیوزدِی)

• کتابی شگفت‌انگیز با موضوع عشق، مرگ، خاطرات تکرارنشدنی و روزهای اجتناب‌ناپذیر پیری. (واشنگتن پست)

اقتباس‌ سینمایی از کتاب عشق در روزگار وبا

اگرچه مارکز همواره با ساخت فیلم‌های سینمایی بر اساس ماجرای کتاب‌هایشان مخالف بود، سرانجام بعد از تلاش سه‌ساله‌ی اسکات استیندورف، مجوز ساخت فیلمی با اقتباس از رمان عشق در روزگار وبا را به این تهیه‌کننده‌ی آمریکایی داد. این فیلم در سال 2007، به‌صورت رسمی منتشر شد و علی‌رغم فروش کم در گیشه‌ها، توانست مخاطبان خود را خشنود کرده و توجه ایشان را به خود جلب کند.

از ستارگان این فیلم سینمایی می‌توان خاویر باردم، جوانا متزوجورنو و بنجامین برت را نام برد که در نقش قهرمانان اصلی داستان حضور داشتند. جالب است بدانید که خود گابریل گارسیا مارکز نیز در مصاحبه‌ای که پس از نمایش فیلم، با مجله‌ی Revista Semana انجام داد، رضایت خود را از این اقتباس سینمایی ابراز داشت.

کتاب عشق در روزگار وبا برای چه کسانی مناسب است؟

چنانچه شما هم از دوستداران رمان‌ها و داستان‌های عاشقانه‌ی خارجی هستید و قلم خاص مارکز را نیز در داستان‌نویسی تحسین می‌کنید، دیگر حرفی نمی‌ماند جز این‌که از کتاب عشق در روزگار وبا نهایت لذت را ببرید.

با گابریل گارسیا مارکز بیشتر آشنا شویم

نویسنده‌ی بی‌بدیل ادبیات جهان که برخی از ماندگارترین آثار ادبی معاصر را به مخاطبان سراسر دنیا عرضه کرده! گابریل خوزه گارسیا مارکز در سال 1928، در دهکده‌ی آراکاتاکا، در سرزمین کلمبیا زاده شد. ابتدا به سفارش پدر و مادرش به تحصیل در رشته‌ی حقوق پرداخت اما به‌سرعت متوجه بی‌علاقگی خود نسبت به این رشته شد. همزمان با تحصیل، روزنامه‌نگاری را نیز آغاز کرد. بعدها به نویسندگی خلاق روی آورد و شاهکارهایی نظیر «صد سال تنهایی»، «عشق و شیاطین دیگر»، «کسی که به سرهنگ نامه می‌نویسند» و «پاییز پدر سالار» را به دنیای داستان و رمان پیشکش کرد. مارکز در کنار داستان‌نویسی به فعالیت‌های سیاسی نیز مشغول بود. این نویسنده‌ی کلمبیایی، از بزرگ‌ترین داستان‌نویسان ژانر رئالیسم جادویی به شمار می‌رفت.

مارکز که در سال 1982 جایزه‌ی نوبل ادبیات را از آن خود کرده بود، در سال‌های آخر عمر به بیماری فراموشی گرفتار شد و در سال 2014، هنگامی که 87 سال داشت، زندگی را بدرود گفت.

در بخشی از کتاب عشق در روزگار وبا می‌خوانیم

طی چند ماه و هرروز، بارها و بارها، ترانه‌های ایوت گیلبر و آریستید بروآن را، که مایه مسرت فرانسوی‌ها در سده گذشته بودند، می‌گذاشت تا طوطی بشنود، تا این که تمامشان را از حفظ شد. تصنیف‌های بانوی آواز را با صدای زنانه می‌خواند و مال خواننده مرد را با صدای تِنور، و هنرنمایی‌اش را با قهقهه‌ای وقیحانه پایان می‌بخشید که تقلید استادانه خنده‌هایی بود که خدمتکاران منزل سر می‌دادند وقتی می‌شنیدند به فرانسه آواز می‌خواند. شهرت شیرین‌کاری‌های ملیحش آن قدر فراگیر شده بود و تا دوردست‌ها رفته بود که گاهی بعضی مسافران متشخص، که از نواحی داخلی کشور با قایق‌های رودپیما آمده بودند، اجازه می‌خواستند تا ببینندش، و یک بار چند سیاح انگلیسی، از میان آن همه مسافری که در آن ایام با کشتی‌های حامل موز نیواورلئان گذرشان به آن جا می‌افتاد، سعی کردند به هرقیمت شده بخرندش.

لیکن اوج افتخارش روزی بود که رئیس‌جمهور، دون مارکو فیدل سوآرث، با تمام وزرای کابینه‌اش، به خانه‌شان آمد تا شخصاً صحت آوازه‌اش را بررسی کند. ساعت سه بعدازظهر از راه رسیدند، کلافه و گرفتار تنگی نفس از کلاه بلند و کت و شلوار مخملشان که طی سه روز بازدید رسمی زیر آسمانِ شعله‌ور ماه اوت از تن در نیاورده بودند، و ناچار شدند دست از پا درازتر برگردند زیرا در مدت دو ساعتِ عذاب‌آور و مأیوس‌کننده که آن جا ماندند طوطی حتی حاضر نشد بگوید این منقار من است؛ التماس‌ها و تهدید‌ها و سرافکندگی دکتر اوربینو، که برخلاف هشدارهای هوشمندانه همسرش بر این دعوت متهورانه پافشاری کرده بود، هیچ کدام مؤثر نبودند.