معرفی و دانلود کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی

معرفی کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی

کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی، اثری شگفت‌انگیز، پرفروش و شنیدنی از گابریل گارسیا مارکز، نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل است که در آن، ماجرای واقعیِ ربوده شدنِ دوازده مرد و زن کلمبیایی توسط پابلو اسکوبار، ثروتمندترین قاچاقچی مواد مخدر و سلطان کوکائین جهان روایت شده است.

درباره‌ی کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی

گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez) در کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی (News of a Kidnapping) داستانِ گروگان‌گیری دوازده زن و مرد کلمبیایی در دهه‌ی 1990 توسط پابلو اسکوبار را شرح می‌دهد. از این دوازده نفری که گروگان گرفته شده بودند، یازده نفرِ آنان روزنامه‌نگار بودند. اسکوبار با این آدم‌ربایی که به‌دقت سازماندهی شده بود، تلاش کرد از دولتِ کلمبیا اخاذی کرده و این امتیاز را به دست بیاورد که اگر تسلیمِ دولت شود، به ایالاتِ متحده بازگردانده نخواهد شد.

پابلو اسکوبار را ثروتمندترین قاچاقچی تاریخ بشر می‌دانند. او با القابی مانند پدرخوانده، رئیس جادوگر، قاچاقچیِ افسانه‌ای و سلطان کوکائین جهان خوانده می‌شود. اسکوبار کلمبیایی، به آمریکا و اروپا کوکائین صادر می‌کرد اما با کارهایی که برای مردم کشورش انجام می‌داد، میانِ آن‌ها به چهره‌ای محبوب تبدیل شده بود تا اندازه‌ای که حتی به نمایندگی مجلس کنگره‌ی کلمبیا هم رسید اما در نهایت به دست پلیس و ارتش این کشور در یک درگیری کشته شد.

گابریل گارسیا مارکز در کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی، در درامی عجیب و متفاوت، که اِلمان‌های آثار مستند را به‌روشنی می‌توان در آن مشاهده کرد، به روایت این رویداد پرداخته است. گارسیا ما را از بزرگ‌ترین و مجلل‌ترین کریدورهای ساختمانِ دادگستریِ کلمبیا گرفته تا دخمه‌های تنگ و تاریکِ قاچاقچیانِ مواد مخدر، با اسکوبار همراه می‌کند تا از نزدیک شاهد ماجرا باشیم. اما داستان از چه قرار است و چرا اسکوبار که این اندازه در میانِ مردم خود محبوب است و از بلندپایه‌ترین مقامات تا فرودست‌ترین افراد جامعه، کسی توانِ نه گفتن به او را ندارد، برای رسیدن به خواسته‌ی خود، باید گروگان‌گیری کند؟

پابلو اسکوبار در اوایل دهه‌ی 1990 به کارتل مدلین، شهری که تحت نفوذ بلامنازعش بود، دستور می‌دهد تا دوازده نفر از ساکنانِ شهرهای مختلف کلمبیا را گروگان بگیرند و شرطِ آزادسازیِ آنان را لغو لایحه‌ی استرداد مجرمان به آمریکا می‌گذارد؛ لایحه‌ای که تحتِ آن این امکان وجود داشت که اسکوبار به عنوان مجرم به آمریکا مسترد شود. اسکوبار و همراهنش سعی کردند با دولت معامله کنند. از نگاهِ آنان، اندکی فشار غیرقانونی – بخوانید تروریسم! – نمی‌توانست مشکل چندانی ایجاد کند. به‌همین خاطر دست به گروگان‌گیری زد. او گروگان‌ها را از میان فرزندان و خویشاوندانِ درجه‌ی یک مسئولان عالی‌رتبه‌ و دیپلمات‌های کلمبیا انتخاب کرد؛ ماجرای عجیبی که با کشته‌شدنِ دو نفر از گروگان‌ها به پایان رسید. کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی، داستان ربوده شدن و گروگان‌گیری این افراد است.

گابریل گارسیا مارکز در کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی، مانند اغلب آثارش، بازتابی از زندگی و فرهنگ آمریکای لاتین را در مقابل مخاطبِ خود قرار می‌دهد. او که خود سبقه‌ی روزنامه‌نگاری دارد، جزئیات جالب‌توجهی را از دشواری‌های زندگی در این دنیای فراموش‌شده زیرِ سایه‌ی آمریکای شمالی می‌گوید و فجایع و زیبایی‌های آن را هم‌زمان به تصویر می‌کشد. او درباره‌ی ادبیات آمریکای لاتین چنین می‌گوید: «در آمریکای لاتین ما همچنان قربانیان چیزی هستیم که «انتقام رمان» نامیده می‌شود. هنوز در کشورهای خود برای تمایز قائل شدن میان افسانه و واقعیت، دشواری‌های زیادی داریم. از گذشته عادت‌مان بوده است که این دو را به هم بیامیزیم و شاید همین موضوع، یکی از دلایل درماندگیِ ما در اموری نظیر سیاست باشد. اما از تبدیل زندگی به رمان، سودهایی هم به ما رسیده است چرا که به‌جز آن، کتاب‌هایی مانند صد سال تنهایی هرگز به‌وجود نمی‌آمدند.»

کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی را انتشارات آتیسا با ترجمه‌ی علیرضا چگینی‌نژاد چاپ و منتشر کرده است. نسخه‌ی شنیداری این اثر را به همت نشر صوتی رمانو با خوانش امیررضا علی‌زاده می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی

• کتاب گزارش یک آدم ربایی، شگفت‌انگیز و حاوی تمام درام‌ها و طنین‌های احساسی قدرتمند‌ترینِ آثار گابریل گارسیا مارکز است. (نیویورک تایمز)
• گزارش یک آدم ربایی، درخشان و عمیقاً تأثیرگذار است؛ داستانی سرشار از شخصیت‌های قهرمان و ضدقهرمان. (روزنامه‌ی وال‌استریت)
• گزارش یک آدم ربایی آمیزه‌ای قوی از مستندی با جزئیات و رویکرد تراژیک یک رمان‌نویس است. (شیکاگو تریبون)
• یک داستان قدرتمند... گابریل گارسیا مارکز در کتاب گزارش یک آدم ربایی، به‌شیوه‌ی ماهرانه‌ای داستانی را از یک منظر به منظر دیگر روایت کرده و از زندانی‌شدن، گروگان‌گیری، ناامیدی، خشم، امید کاذب و... سخن می‌گوید. (سانفرانسیسکو کرونیل)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی

در بیست‌ودوم آگوست سال 2022 مینی‌سریالی شش قسمت از این کتاب منتشر شد. این سریال، محصول مشترک کلمبیا و شیلی است که توسط خولیو جورکرا آریاگادا و آندرس وود کارگردانی شده و بازیگرانی نظیر کریستیانا اومانا و خوان پابلو رابا در آن ایفای نقش می‌کنند. این سریال در دهمین دوره‌ی جوایز پلاتینو، چهار جایزه از جمله جایزه‌ی بهترین مینی‌سریال آمریکایی-اسپانیایی را به‌دست آورد.

کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی را به تمام طرفدارانِ آثار گابریل گارسیا مارکز، مخاطبان داستان‌های واقعی و گزارش‌گونه و همین‌طور علاقه‌مندان به ادبیاتِ معاصرِ آمریکای لاتین پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی گزارش یک آدم ربایی می‌شنویم

ماروخا قبل از اینکه سوار ماشین شود، به پشتِ سر خود نگاهی انداخت تا اطمینان یابد کسی در تعقیبش نیست. به وقت بوگوتا، ساعت هفت‌وپنج دقیقه‌ی شب بود. یک ساعتی می‌شد که هوا تاریک شده بود و پارک ملی خیلی روشن نبود. سایه‌ی درختان برهنه و عاری از برگ در آسمانِ گرفته و ابری و غم‌انگیز همچون اشباح به‌ نظر می‌رسیدند اما هیچ‌چیز در اینجا تهدیدآمیز نبود. با اینکه ماروخا از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار بود، روی صندلیِ پشتِ سرِ راننده نشست چون همیشه معتقد بود که این راحت‌ترین صندلی است. بئاتریس از درِ دیگر ماشین سوار شد و در سمتِ راستِ او قرار گرفت. آن‌ها برنامه‌ی روزانه‌ی خود را یک ساعت دیرتر شروع کردند و هر دوی این خانم‌ها بعد از پشتِ سر گذاشتنِ بعدازظهری کسل‌کننده و شرکت در سه جلسه‌ی متوالی مدیران بسیار خسته شده بودند؛ به‌خصوص ماروخا که شب گذشته مهمان داشت و فقط سه ساعت خوابیده بود. او پاهای خسته‌ی خود را دراز کرد، چشمانش را بست و به پشتیِ صندلی تکیه داد و مثل همیشه گفت: «لطفاً ما را به خانه ببر.»

مثل همیشه آن‌ها به دلایل امنیتی و همچنین راه‌بندانِ سنگین از مسیری دیگر به خانه برمی‌گشتند. ماشینِ آن‌ها یک رنوی 21 جدید و راحت بود و راننده‌ی آن با احتیاط و مهارتِ تمام رانندگی می‌کرد. بهترین مسیر در آن شب، بلوار سیرکانوالار بود که به سمت شمال می‌رفت. در سه تقاطعِ سر راهشان، هر سه چراغ سبز بود و نسبت به سایر روزها، ترافیکِ سبک‌تری وجود داشت. حتی در بدترین روزها، مسیر اداره تا خانه‌ی ماروخا، به شماره‌ی هشتادوچهار آ42 واقع در ترانسورسال ترسه فقط نیم‌ساعت طول می‌کشید و بعد از آن، راننده بئاتریس را به خانه‌اش می‌رساند که حدوداً هفت خیابان با خانه‌ی ماروخا فاصله داشت... با اینکه دلیلی نداشت هیچ‌کدام از آن‌ها بابت کارشان هراسی داشته باشند، اما از ماه اوت، زمانی که قاچاقچیانِ موادمخدر عملِ غیرمنتظره‌ی ربودنِ روزنامه‌نگاران را آغاز کردند، ماروخا ناخودآگاه عادتی پیدا کرده بود که همیشه به پشتِ سرش نگاه کرده و با احتیاط رفت‌وآمد می‌کرد.

فهرست مطالب کتاب صوتی