معرفی و دانلود کتاب صوتی پزشک دهکده: چند داستان کوچک

معرفی کتاب صوتی پزشک دهکده: چند داستان کوچک

کتاب صوتی پزشک دهکده نوشته‌ی فرانتس کافکا، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه این نویسنده است که اغلب قالبی اجتماعی دارند. کافکا در این داستان‌های دراماتیک، به ترسیم احساسات مختلف پرداخته و وقایع و اتفاقات گوناگون را بدون تاکید بر آغاز و پایانی مشخص، به شکلی هنرمندانه به مخاطب ارائه کرده است.

درباره‌ی کتاب صوتی پزشک دهکده

اگر به دنبال اسامی برجسته در ادبیات مدرن اروپا بگردید، بی‌تردید با نام فرانتس کافکا (Franz Kafka) روبه‌رو خواهید شد. این نویسنده‌ی آلمانی‌تبار که بیش از هر چیز با سبک نوشتاری منحصربه‌فرد و اصطلاحاً «دوزخی‌»اش شناخته می‌شود، یکی از مفاخر ادبی اروپا به شمار می‌رود. در هنگام خواندن آثار کافکا شاید این‌طور به نظر برسد که عینکی با لنز تیره به چشم زده‌اید و همه‌ی دنیا را جایی تیره و تاریک می‌بینید، ولی این بدبینی و تاریکی چیزی از هنرمندانه بودن آنچه در مقابل خود دارید نمی‌کاهد.

کتاب صوتی پزشک دهکده (Ein Landarzt) مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه فرانتس کافکاست که هرکدام، سیر و سرانجام منحصربه‌فرد خود را دارند، ولی شاید بتوان با اطمینان این را گفت که همگی در لحن دراماتیک و کشمکش‌های هنرمندانه با هم مشترکند. آن دیدگاه عبوس و ناامیدی که مختص به آثار کافکاست نیز در این قصه‌ها دیده می‌شود تا شنونده را هرچه بیشتر، به این «میدان جنگ» مشتاق کند. کافکا با هوشمندی مثال‌زدنی جمله‌ها را در هم تنیده و گاه تیرگی واقعیت را به سخره گرفته تا از پس آن، روایتی به‌ظاهر معمولی را به تصویر بکشد.

در داستان «پزشک دهکده (A Country Doctor)» که یکی از قصه‌های این مجموعه است، داستان شبی سرد و زمستانی را می‌شنویم که به پزشک دهکده خبر می‌رسد مریضی در بستر مرگ است. هوای سرد زمستان بخت بد را نیز به همراه سپیدی برف بر سر مردم کشانده، چون اسب پزشک از پا درآمده و او وسیله‌ای ندارد که خودش را به بالین بیمار نگون‌بختش برساند. «رزا»، خدمتکار جوان و زیبای پزشک پابه‌پای او به در خانه‌ی همسایه‌ها می‌رود تا اسبی قرض بگیرند. ولی خبری نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند کمکشان کند. تا اینکه معجزه، خودش را از پس خشم پزشک نشان می‌دهد؛ زمانی که او با خشم لگدی به در طویله‌ی خوک‌ها می‌کوبد، دو اسب جوان و تازه‌نفس به همراه مهترشان در آستانه‌ی طویله ظاهر می‌شوند...

در قصه‌ی «نوشته‌‌ای قدیمی» ماجرا را از زبان کفش‌فروش بی‌نوایی می‌شنویم که از هجوم بیگانگان به سرزمینش می‌گوید. او که در مجاورت کاخ امپراتوری یک کارآگاه کفاشی دارد، روزش را با دیدن فوجی از سربازان مسلحی شروع می‌کند که در جای‌جای شهر به چشم می‌خورند. این‌ها سربازان خودی نیستند، بلکه چادرنشینانی از سرزمین شمال هستند که با وجود مسافت زیاد میان پایتخت و سرزمینشان، خود را به اینجا رسانده‌اند. او با قدم زدن در شهر با چنان فضای رعب‌آوری روبه‌رو می‌شود که با خود گمان می‌کند دیگر هیچ مردی از سربازان ارتش باقی نمانده که دشمن این‌طور آزادانه در شهر می‌چرخد و جولان می‌دهد. کسبه تمام تلاششان را می‌کنند که با این نیروهای وحشی و بدوی کوچک‌ترین برخوردی پیدا نکنند. تنها کسی که چاره‌ای جز رویارویی با آن‌ها ندارد، قصاب بیچاره‌ی شهر است که آن هم از ترس به باد دادن سرش، پولی بابت فروش گوشت نمی‌گیرد. کسبه هرروز در میان خود پول جمع می‌کنند و به قصاب برای فراهم کردن گوشت کمک می‌کنند، ولی مگر تا کی و کجا می‌توان با ترس و باج دادن به زندگی ادامه داد؟

کتاب صوتی پزشک دهکده مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با تم اجتماعی است. این کتاب کاری از نشر صوتی ماه آوا و انتشارات خوارزمی است. فرامرز بهزاد و مجید آقاکریمی به ترتیب مترجم و گوینده‌ی این اثر هستند.

اقتباس سینمایی و فرهنگی از کتاب پزشک دهکده

تک داستان پزشک دهکده از این مجموعه منبع الهام خلق آثار متفاوتی بوده است. من‌جمله‌ی آن‌ها یک انیمیشن با همین نام به کارگردانی Kōji Yamamura، اپرایی از Hans Werner Henze، و یک قسمت از مجموعه‌ی رادیویی «The Black Mass» به کارگردانی Erik Bauersfeld بوده است.

کتاب صوتی پزشک دهکده برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به سبک کافکا و ادبیات آلمان علاقه داشته باشید، از مخاطبان اصلی این کتاب به شمار می‌روید.

در بخشی از کتاب صوتی پزشک دهکده: چند داستان کوچک می‌شنویم

این است که به نظر می‌آید حتی موطنش هم با او بیشتر در رازونیاز است تا با خانه‌نشین‌ها. با وصف این مطمئنم که این مزیت را نباید فقط یا حتی به‌طور عمده مدیون سفرهایش، بلکه یکی از صفات روحیه‌ی تقلیدناپذیر خود او دانست که بی‌چون‌وچرا مورد قبول هر کسی است که بخواهد فی‌المثل از پرش هنرمندانه‌ی او به آب تقلید کند. پرشی که با چندین پشتک و وارو اما در عین حال با تسلطی کم‌وبیش بدوی در تمام اندامش همراه است. جرئت و میل حریف تا لب تخته‌ی پرش می‌رسد، اما در آنجا هر حریفی به جای پریدن ناگهان می‌نشیند و دست‌ها را از سر عذر بالا می‌برد و با تمام این‌ها... خب من در اصل می‌بایست از وجود چنین فرزندی خوشبخت باشم، رابطه‌ام با او خالی از کدورت نیست.

فهرست مطالب کتاب صوتی