معرفی و دانلود کتاب صوتی حوض فیروزه

معرفی کتاب صوتی حوض فیروزه

تکین حمزه لو در کتاب صوتی حوض فیروزه، داستان دختر جوانی به نام فیروزه را روایت می‌کند که از شهرستان به تهران آمده تا درس بخواند و به‌عنوان پرستار کار کند، اما از بخت بدش با مردی به نام پژمان آشنا می‌شود که با ادعای عاشقی جلو می‌آید و اعتمادش را جلب می‌کند...

درباره‌ی کتاب صوتی حوض فیروزه

از بچگی با سختی و مشکل در زندگی خو گرفته بود. وقتی پدرش از فشار نگرانی و ترس از آبرویش پیش طلبکاران، سکته کرد و مرد، فهمید زندگی شباهتی به آن تصویر رنگینی که در برنامه‌های کودک نشان می‌دهند ندارد. بعد از آن تمام بار و مسئولیت زندگی بر دوش مادرش افتاد تا سه دخترش را به‌تنهایی بزرگ کند و به ثمر برساند. او هم از همان سن کم این سختی را درک کرده بود؛ چون تمام تلاشش را کرد تا درسش را خوب بخواند و در رشته‌ی پرستاری قبول شود.

تکین حمزه لو در کتاب صوتی حوض فیروزه داستان دختر جوانی به نام فیروزه را روایت می‌کند. مادرش همان وقتی که تازه به دنیا آمده بود و چشمش به چشمان آبی تیره‌اش افتاده بود، این نام را برایش انتخاب کرده بود. فیروزه از همان بچگی معنی سختی و نداری را درک کرده بود، برای همین هم تمام تلاشش را کرد تا در یک دانشگاه دولتی خوب در تهران پرستاری بخواند و بعد هم دور از خانواده که در شهرستان زندگی می‌کردند، زندگی و کار کند. در همان دوران دانشگاه بود که با بهترین دوستش یعنی ساناز آشنا شده بود؛ دختر مهربان و خوش‌قلبی که البته بر خلاف او، خانواده‌ای ثروتمند داشت. آن‌ها با هم در بیمارستان مفید تهران مشغول کار بودند، تا اینکه سروکله‌ی پسر جوانی به نام پژمان در زندگی فیروزه پیدا شد.

پژمان دانشجوی سال آخر داروسازی بود. خوش‌سروزبان و خوش‌قیافه بود و اندک توجهش به دختری که در تمام عمر توجهی از سوی جنس مخالف ندیده، می‌توانست به‌راحتی او را عاشق و گرفتار خود کند. همین هم شد. فیروزه در چشم‌برهم‌زدنی خود را در شرایطی دید که پژمان به همراه پدرش برای خواستگاری به خانه‌شان آمده بودند. حس می‌کرد تمام رؤیاهایش به واقعیت پیوسته و دیگر آرزویی در این زندگی ندارد که برآورده نشده باشد...

چند سال بعد اوضاع دگرگونه شد. فیروزه خود را در شرایطی می‌دید که مجبور شده بود برای فرار از پژمان و آزارهایش به‌صورت مخفیانه خانه را ترک کند و با اندک پس‌اندازش جای جدیدی را برای خودش اجاره کند. خانه‌اش لخت و خالی بود؛ چون پولی برایش نمانده بود که بتواند اسباب و اثاثیه‌ای برای خودش جور کند. در استرس و اضطراب مدام از اینکه نکند پژمان جای جدیدش را پیدا کند زندگی می‌کرد و در تلاش بود تا هر چه سریع‌تر این وضع را پایان دهد، اما پژمان و ماجراهایش به این راحتی دست از سر زندگی‌اش برنمی‌داشتند. آمدن پژمان به محل کار فیروزه و درست کردن دردسری بزرگ،‌ او را به فکر این انداخت که شغلش را عوض کند. برای همین هم تصمیم گرفت تا به عنوان پرستار در خانه‌ی زنی به نام سارا که معلولیت داشت شروع به کار کند...

کتاب صوتی حوض فیروزه کاری از نشر صوتی ماه آوا و انتشارات برکه‌ی خورشید است. این کتاب را با صدای مریم اسماعیلی می‌شنوید.

کتاب صوتی حوض فیروزه برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به دوستداران رمان‌های اجتماعی فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی حوض فیروزه می‌شنویم

وقتی مرکز بهداشت اسم من و ساناز را برای خدمت در بخش نوزادان بیمارستان مفید اعلام کرد، هر دو بال در آورده بودیم. در طول سال‌های تحصیل با هم دوست شده بودیم. من در خوابگاه زندگی می‌کردم آن هم با هزار بدبختی و سختی ولی ساناز در آپارتمانی بزرگ و اعیانی در زعفرانیه با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. هیچ ربطی به هم نداشتیم اما هر دو در همان برخورد اول جذب یکدیگر شده بودیم. انگار که بعضی‌ها در همان اولین لبخند کم‌رنگ آشنایی خوشامد می‌گویند به حضورت در زندگیشان. بعضی‌ها وجودشان محبت و دوستی است. به دنیا آمده‌اند که دوست باشند. ساناز برای من یکی از این آدم‌ها بود. از همان ترم اول با هم دوست شدیم و بعد جوری انتخاب واحد می‌کردیم که کلاس‌ها و ساعت‌هایمان با هم باشد.

فهرست مطالب کتاب صوتی