معرفی و دانلود کتاب صوتی مسخ

عکس جلد کتاب صوتی مسخ
قیمت:
۷۰,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مسخ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مسخ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی مسخ

اگر روزی به خود بیایید و ببینید که از شدت تنهایی، تبدیل به موجودی بی‌ارزش و ناتوان شده‌اید چه می‌کنید؟ فرانتس کافکا در کتاب صوتی مسخ که یکی از مهم‌ترین و البته خلاقانه‌ترین آثار او به شمار می‌رود،‌ داستان مردی را روایت می‌کند که ناگهان،‌ تبدیل به یک سوسک می‌شود...

درباره‌ی کتاب صوتی مسخ

تاچه حد به این باور دارید که خودتان ارزش خودتان را معین می‌کنید؟ آیا حاضرید برای خوشبختی دیگران، خوشبختی خودتان را فراموش کنید؟ اگر چنین کردید، می‌پذیرید که موجودی بی‌ارزش هستید و باید تا آخر عمر با همین تفکر زندگی کنید؟

فرانتس کافکا (Franz Kafka) در کتاب صوتی مسخ (The Metamorphosis) که یکی از پیچیده‌ترین داستان‌های فلسفی و روان‌شناسی ادبیات آلمان به شمار می‌رود، همین موضوع را به بحث می‌گذارد. او در این کتاب،‌ داستان گرگور سامسا را روایت می‌کند؛ مرد جوانی که زندگی محنت‌باری دارد و قرار هم نیست که زندگی به او روی خوشی نشان بدهد...

معرفی و دانلود کتاب صوتی مسخ

گرگور سامسا یک فروشنده‌ی دوره‌گرد است که پارچه می‌فروشد. او هیچ علاقه‌ای به شغلش ندارد و داشتن رئیسی زورگو و قلدر هم، این کار را برایش بیش از پیش غیرقابل‌تحمل و منفور می‌کند. هر روز که می‌گذرد،‌ با خود فکر می‌کند که کاش می‌توانست استعفا بدهد، تمام خشمش را بر سر رئیس نادانش خالی کند و حرف‌هایی را که سال‌ها بود بر قلبش سنگینی می‌کردند را به او بزند. افسوس که بار حمایت از خانواده و پرداخت بدهی‌های پدر بی‌مسئولیتشان، به او اجازه‌ی رها کردن این شغل طاقت‌فرسا را نمی‌داد.

او عادت کرده بود غم دیگران را به جان بکشد و هیچ نگوید. عادت کرده بود هیچ‌وقت از ناراحتی‌های خودش حرفی نزند و به روی خانواده‌اش نیاورد که تا چه حد برای آنان فداکاری می‌کند. زندگی مثل یک گور تاریک او را در برگرفته بود و فشار مشکلات از هر طرف استخوان‌هایش را خرد می‌کرد، اما هیچ‌وقت به فکر نجات خودش از این شرایط نمی‌افتاد،‌ چون همواره بقیه برایش مهم‌تر بودند و خواسته‌هایشان اولویت بیشتری نسبت به خواسته‌های خودش داشت.

شب بود. تنهایی و انزوا، بیش از همیشه سامسا را آزار می‌داد. شاید اگر به نشستن در کنج تنهایی‌اش ادامه می‌داد،‌ در نهایت غبار گذر زمان چنان سر و رویش را می‌پوشاند که خودش نیز تبدیل به تکه سنگی بی‌ارزش می‌شد؛ تکه سنگی که هیچ‌کس، وجودش را به خاطر نمی‌آورد...

صبح که از خواب بیدار شد، تبدیل به تکه سنگ نشده بود، اما زندگی نیز مثل همیشه نبود. همه‌چیز به نظرش بزرگ‌تر از همیشه می‌آمد؛ اتاقش، وسایلش،‌ حتی تکه‌پارچه‌هایش، همگی به شکلی اغراق‌آمیز بزرگ‌تر از همیشه بودند. نمی‌فهمید چه اتفاقی افتاده. سرش را که بالا گرفت، چیزی وحشتناک نظرش را جلب کرد؛ بدنش! بدنش تغییر کرده بود. شکم پهن قهوه‌ای و چند پای باریکی که در اطرافش تکان می‌خوردند او را با واقعیت دلهره‌آوری مواجه می‌کردند... او تبدیل به یک سوسک کوچک قهوه‌ای شده بود!

سامسا نمی‌توانست بفهمد که چه اتفاقی افتاده. هنوز خودش بود،‌ یادش بود که کیست و کجاست،‌ اما نمی‌فهمید که چرا تبدیل به یک سوسک شده است. اولین چیزی که به ذهنش آمد شغلش بود؛ دیگر نمی‌توانست با این سر و شکل به سر کار برود! احساساتی متناقض به سراغش آمد. اول ناراحت و نگران شد که حالا چطور باید پول دربیاورد، و بعد به اندازه‌ی لحظه‌ای، از اینکه دیگر مجبور نیست رئیس خرفتش را تحمل کند احساس خوشحالی کرد.

باید به سراغ خانواده‌اش می‌رفت. باید به آن‌ها می‌گفت که چه بلایی سرش آمده. آن‌ها، که تابه‌حال به لطف فداکاری‌های او زندگی کرده بودند، حتماً حالا با او همدردی می‌کردند و کمکش می‌کردند تا راهی برای حل مشکلش پیدا کند. حتماً همین می‌شد. سامسا با اضطراب فراوان به سراغ خواهر و مادر و پدرش رفت؛ اما برخوردی که آن‌ها نسبت به او نشان دادند، چیزی نبود که او تصور می‌کرد...

کتاب صوتی مسخ کاری از نشر صوتی نیک و انتشارات سپاس است. این کتاب را با ترجمه‌ی ناهید شیرزاد و روایت اشکان فتولی می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب مسخ

  • این اثر از فرانتس کافکا از جمله اندک آثار داستانی است که خلاقیتی جادویی دارد. (الیاس کانتی)
  • شگفت‌انگیز است که چطور کافکا در صد سال پیش چنین اثر حیرت‌انگیزی را به رشته‌ی تحریر درآورده است. (The Guardian)
  • تنها مخاطبان رده‌بالا درک می‌کنند که این قصه،‌ چیزی بیش از یک داستان فانتزی است و ابعاد و لایه‌های پنهان بسیاری دارد. (ولادیمیر ناباکوف)
  • با وجود داشتن ابعاد فلسفی و روان‌شناسی، این قصه نیاز به هیچ تحلیل روشنگرانه‌ای ندارد. (راینر استاچ)

اقتباس‌های سینمایی از کتاب مسخ

کریس سوانتون در سال 2012 فیلمی با اقتباس از این رمان ساخت که رابرت پیو به‌عنوان گرگور سامسا در آن ایفای نقش می‌کرد.

کتاب مسخ مناسب چه کسانی است؟

اگر به داستان‌های فلسفی از ادبیات آلمان علاقه دارید، این کتاب مناسب شماست.

در بخشی از کتاب صوتی مسخ می‌شنویم

اما خواهرش فوری متوجه شد که کاسه همچنان پر است و فقط دوروبرش چند قطره شیر ریخته. بی‌درنگ کاسه را برداشت (البته نه با دستِ‌ خالی بلکه با یک ‌تکه پارچه‌ی کهنه) و از اتاق بیرون رفت. گرگور حسابی کنجکاو شده بود ببیند خواهرش به‌جای شیر چه غذایی می‌آورد و در خیالش به غذاهای جورواجور فکر کرد؛ اما کاری که خواهرش از روی مهربانی کرد را حتی به خواب هم نمی‌دید. خواهرش برای اینکه ذائقه‌اش را امتحان کند، مجموعه‌ی کاملی از خوراکی‌ها را آورده و همه را روی یک روزنامه‌ی کهنه چیده بود: سبزی‌های پلاسیده و نیمه‌گندیده، استخوان‌های مانده از شام دیشب که رویشان سس سفیدی مالیده بودند و کم‌وبیش سفت شده بود، کمی کشمش و بادام، مقداری پنیر که گرگور پریروز آن را غیرقابل‌خوردن اعلام کرده بود، برشی از نان ساندویچی بیات و برشی از نان نمکی که به آن کره مالیده بودند.

از همه‌ی این‌ها گذشته، خواهرش یک‌ کاسه آب روی زمین گذاشت (احتمالاً این ظرف را صرفاً به گرگور اختصاص داده بود.) و به‌خاطر طبع لطیفش، او که می‌دانست گرگور در حضورش غذا نخواهد خورد، در یک‌ چشم به‌هم‌زدن از اتاق بیرون رفت و حتی در را هم قفل کرد که گرگور آن‌طور که دلش می‌خواهد راحت باشد. زمان خوردن که فرارسید، پاهای کوچک گرگور وزوزکنان به حرکت درآمدند. حتما زخم‌هایش تا آن زمان کاملاً التیام یافته بود چون دردی احساس نمی‌کرد و مشکلی در حرکت نداشت. پاک غافل‌گیر شده و ذهنش درگیر بود. ماه پیش مختصری انگشتش را با چاقو بریده بود و تا همین پریروز جایش درد می‌کرد!

با خودش گفت: «آیا از آسیب‌پذیری‌ بدنم کم شده است؟» حالا داشت با ولع پنیر را لیس می‌زد که در نگاه اول بیشتر از هر غذای دیگری دهانش را آب انداخت. با چشم‌هایی که از رضایت نمناک شده بودند به‌تندی و پشت‌هم پنیر، سبزی‌ها و سس را خورد؛ غذاهای تازه به‌نظرش مزه‌ی خوبی نمی‌دادند. نمی‌توانست بوی آن‌ها را تحمل کند و حتی غذاهایی را که می‌خواست بخورد کمی آن‌طرف‌تر کشید. وقتی خواهرش برای علامت‌دادن به او که از آنجا دور شود، به‌آرامی کلید را در قفل چرخاند، مدت‌ها می‌شد که او غذایش را تمام کرده و حالا با آسودگی همان ‌جا دراز کشیده بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
2 دقیقه
معرفی
3 دقیقه
سخن مترجم
23 دقیقه
فصل اول - قسمت اول
29 دقیقه
فصل اول - قسمت دوم
28 دقیقه
فصل دوم - قسمت اول
29 دقیقه
فصل دوم - قسمت دوم
17 دقیقه
فصل سوم - قسمت اول
26 دقیقه
فصل سوم - قسمت دوم
16 دقیقه
فصل سوم - قسمت سوم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی مسخ
نویسنده
مترجمناهید شیرزاد
راویاشکان فتولی
ناشر چاپیانتشارات سپاس
ناشر صوتی نشر صوتی نیک
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۲ ساعت و ۵۲ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های صوتی داستان و رمان فلسفی خارجی، کتاب‌های صوتی ادبیات کلاسیک
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مسخ

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب صوتی مسخ

برای دریافت کتاب صوتی مسخ و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.