معرفی و دانلود کتاب صوتی کشتی گیری که چاق نمیشد
برای دانلود قانونی کتاب صوتی کشتی گیری که چاق نمیشد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی کشتی گیری که چاق نمیشد
اریک امانوئل اشمیت در کتاب صوتی کشتی گیری که چاق نمیشد، داستان پسرکی نوجوان را روایت میکند که پس از بریدن از خانه و خانواده، در کوچهها و خیابانهای ژاپن آواره میشود و با دستفروشی امرار معاش میکند، تا زمانی که با پیرمردی عجیب ملاقات میکند و زندگیاش زیرورو میشود...
دربارهی کتاب صوتی کشتی گیری که چاق نمیشد
برای یون، پسرک نوجوانی که حالا در خیابان زندگی میکند، زندگی بدتر از چیزی که هست نمیشود. او خانوادهای ندارد؛ البته توضیح دقیقترش این است که پدرش خودکشی کرده و مادرش هم مادر چندان خوبی برایش نبوده. برای همین هم او تصمیم گرفته تا با اندکی پول از خانه فرار کند و با بساط دستفروشی در کنار خیابان، خرج زندگیاش را در بیاورد.
اریک امانوئل اشمیت (Eric Emmanuel Schmitt) در کتاب صوتی کشتیگیری که چاق نمیشد (Le Sumo qui ne pouvait pas grossir) داستانی از تلاقی امید و ناامیدی را روایت میکند. یون، شخصیت اصلی این داستان، مدتی است که آواره و بیخانمان شده. او هر شب را در یک خیابان به صبح میرساند و هیچ دوست و آشنایی هم ندارد. البته این برای او که به نوعی حساسیت ذهنی بسیار بالا نسبت به آدمها و حالتی از جامعهگریزی مبتلاست، وضعیت چندان ناخوشایندی محسوب نمیشود. او از هر نوع ارتباطی فراری است، لمس شدن و حرف زدن با دیگران او را کلافه و عصبی میکند. بیشترین تعاملی که با دیگر آدمها دارد هنگام فروش خرتوپرتهایی است که بساط میکند؛ که البته این کار هم بیش از یکی دو جمله نیاز به حرف زدن ندارد.
پدر یون خود را از طبقهی دهم ساختمانی به پایین پرت کرد و مرد. مادرش هم اغلب اوقات توجهی به او نداشت و طوری رفتار میکرد که گویی فرزندش یک شبح نامرئی است. اما بعد از فرار یون از خانه، مادرش هر چندوقت یکبار برای او نامهای میفرستاد، نامهای که همیشه در کنار دیگر نامههایش در کولهپشتی یون تلنبار میشد و هیچوقت خوانده نمیشد. مادرش بیسواد بود و در حاشیهی شهر زندگی میکرد. یون که فکر میکرد حتماً مادر از غریبهای خواسته تا متن نامه را برایش بنویسد، هیچوقت نامهها را نمیخواند، چون بههرحال یک نفر پیش از او نامه را خوانده بود. پس دیگر محتوای نامهها برایش اهمیت نداشت.
زندگی از جایی برای یون شروع به تغییر کرد که با پیرمردی عجیب روبهرو شد. پیرمرد هرروز به او سر میزد و بیآنکه چیزی بخرد، او را «چاق» خطاب میکرد و میرفت. یون از شنیدن چنین لقبی تعجب میکرد و فکر میکرد پیرمرد میخواهد او را دست بیندازد؛ چون او نه تنها چاق نبود بلکه هیکلی لاغر و استخوانی هم داشت. چندباری سعی کرد تا جواب متلکهای پیرمرد را ندهد، چندبار هم با توهین و ناسزا، جوابش را داد. پیرمرد هیچ نمیگفت و فقط میخندید و دوباره سروکلهاش از روز بعد پیدا میشد. بعد از تکرار شدن این ملاقاتهای عجیب، پیرمرد که شومینتسو نام داشت بلیط یک مسابقهی کشتی سنتی ژاپن که به آن «سومو» میگویند را به یون داد و از او خواست تا به تماشای مسابقه برود. یون با کلهشقی تمام پیشنهادش را رد کرد. کار به جایی رسید که حتی برای راضی کردن یون، پیرمردی مقدار قابل توجهی هم پول به او داد و از آنجا رفت. یون هنوز هم مصر بود که پایش را به آن مسابقات مسخره و بیمعنی نخواهد گذاشت.
یک روز، بعد از یک ساعت دویدن در شهر و فرار کردن از دست پلیسان مبارزه با قاچاق، چیزی برای یون تغییر کرد. البته که این تعقیب و گریزها بخش تکراری زندگیاش شده بود؛ ماموران مبارزه با قاچاق همیشه او را به دلیل فروختن جنس قاچاق دستگیر و پس از مدتی آزاد میکردند. ولی حس تنهایی و بیپناهی، باعث شد تا برای اولین بار نامههای مادرش را باز کند. هیچ دستنوشتهای در پاکتها نبود، در عوض جای قطرات اشک و رد بوسهی مادر بر کاغذ، چند خرده سنگ از محلهای که در آن زندگی میکردند و یک پر پرنده، نشان میداد که مادر به شدت دلتنگ اوست و از او میخواهد که به خانه برگردد. یون تصمیمی برای رفتن به خانه نداشت، ولی چون ماموران تمام اجناسش را مصادره کرده بودند و او حالا بیپول و بیکار شده بود، تصمیم گرفت تا به تماشای مسابقات سومو برود. حالا که به بنبست رسیده بود، شاید این کار میتوانست راه جدیدی پیش پایش بگذارد.
رفتن به مسابقات سومو و ملاقات دوبارهی شومینتسو، بهانهای شد تا یون تحت آموزش قرار بگیرد و با آیین ذن و بودا آشنایی پیدا کند. او دیگر یک دستفروش آواره نبود، حالا یک کشتیگیر سومو بود که تلاش میکرد درست مانند متلکهای شومینتسو، تبدیل به آدمی چاق و تنومند شود...
کتاب صوتی کشتیگیری که چاق نمیشد با تلاش شهرزاد سلحشور به فارسی ترجمه شده و پریسا دهنوی، آرش کاتوزیان و حورا طالبی گویندگان آن هستند. نشر صوتی واوخوان و انتشارات قطره، وظیفهی نشر این کتاب را به عهده داشتند.
کتاب صوتی کشتیگیری که چاق نمیشد برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به علاقهمندان رمانهای فلسفی دربارهی آیین ذن و بودا پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب صوتی کشتی گیری که چاق نمیشد میشنویم
روزهای بعد اتفاقاتی افتاد که همگی به ضرر من بود. برای کاسبی بهتر تصمیم گرفتم جام رو تغییر بدم و این باعث مصیبتهایی شد که پشت هم به سرم اومد. البته این بعد حالیم شد. بهانههایی آوردم که جام رو تغییر بدم اما دلیل اصلیش این بود که نمیخواستم چشمم به چشم شومینتسو بیفته. به بهانهی اینکه دلم گرفته جام رو عوض کردم. فردای اون روز، به منطقهی نه رفتم و خرتوپرتامو تو منطقهی خیلی شلوغی پهن کردم. هنوز یک ساعت نگذشته بود که متوجه شدم تا پنجاه متر اینطرف و اونطرفم دستفروشها اجناس یکشکلی رو رو زمین میچینن. با دیدن من، مودبانه خواهش کردن که اونجا رو ترک کنم. پرخاشکنان گفتم: «چرا؟ مگه خیابون رو خریدین؟»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی کشتی گیری که چاق نمیشد |
نویسنده | اریک امانوئل اشمیت |
مترجم | شهرزاد سلحشور |
راوی | پریسا دهنوی، آرش کاتوزیان، حورا طالبی |
ناشر چاپی | نشر قطره |
ناشر صوتی | واوخوان |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱ ساعت و ۳۶ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات مدرن |