معرفی و دانلود کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید: کتاب چهاردهم مجموعه ماجراهای تن تن

معرفی کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید: کتاب چهاردهم مجموعه ماجراهای تن تن

هرژه در کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید به سراغ داستان روزی می‌رود که رفیق شفیق تن‌تن و کاپیتان هادوک، یعنی پروفسور کلکلوس پیر، توسط سرخ‌پوستان ربوده شد. سرخ‌پوست‌ها اعتقاد داشتند که کلکلوس به اعتقادات آن‌ها بی‌احترامی کرده و حالا باید تاوان آن را با جانش پرداخت کند...

درباره‌ی کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید

قصه این بار در کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید (Prisoners of the Sun) نوشته‌ی هرژه (Herge)،‌ از کشور پرو آغاز می‌شود. تن‌تن به همراه کاپیتان هادوک و برفی، خودشان را به اداره‌ی پلیس می‌رسانند تا خبر بدهند که دوستشان پروفسور کلکلوس پیر گم شده و آن‌ها احتمال می‌دهند که او در کشتی سرخ‌پوستان حبس شده باشد، کشتی‌ای که تا روز بعد به پرو می‌رسد. کارآگاهان پلیس به آن‌ها قول بازرسی از کشتی را می‌دهند،‌ اما وقتی کشتی به بندرگاه می‌رسد،‌ چیز عجیبی در آن به چشم می‌خورد... کشتی پرچم زرد و آبی برافراشته است!

کاپیتان هادوک که خودش هم یک دریانورد است، توضیح می‌دهد که افراشتن پرچم زرد و آبی به معنای وجود بیماری واگیردار در کشتی است. در چنین مواقعی کشتی اجازه‌ی لنگر انداختن در بندر را پیدا نمی‌کند و باید در دریا منتظر بماند تا تیم پزشکی،‌ وضعیتش را بررسی کند. با آمدن تیم پزشکی،‌ همه‌چیز مشکوک‌تر می‌شود؛ زیرا که پزشک که خودش یک سرخ‌پوست است، دستور داده تا کشتی به علت شیوع تب زرد، در همان میانه‌ی دریا قرنطینه شود.

تن‌تن از اینکه پزشک خودش هم یک سرخ‌پوست است و چنین دستوری داده،‌ به شک می‌افتد. برای همین هم تصمیم می‌گیرد تا به تنهایی و پنهانی، وارد آن کشتی شود و ببیند که آنجا واقعاً چه خبر است. وقتی پاورچین‌پاورچین خودش را به عرشه‌ی کشتی می‌رساند، بسیار تعجب می‌کند؛ چون که در کشتی خبری از بیماری نیست و تنها صدای خروپف و هذیان گفتن پیرمردی شنیده می‌شود. این باید پروفسور کلکلوس باشد!

پروفسور کلکلوس در یکی از اتاق‌ها خوابیده، ولی هر چه تن‌تن تلاش می‌کند، نمی‌تواند او را از خواب بیدار کند. او متوجه می‌شود که به پروفسور کلکلوس داروی بیهوشی داده‌اند. در همین زمان یک سرخ‌پوست سر می‌رسد و در بحثی که بین او و تن‌تن شکل می‌گیرد،‌ مشخص می‌شود که آن‌ها قصد دارند کلکلوس پیر را به قتل برسانند!

دلیل خشم سرخ‌پوستان، درست روی مچ کلکلوس پیر که در خواب است دیده می‌شود؛ او یک دستبند قدیمی به دست کرده که متعلق به مومیایی‌های سرخ‌پوستان است و این‌ آن‌ها را به‌شدت به خشم آورده...

کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید کاری از نشر صوتی نیک و انتشارات سپاس است. این کتاب را با ترجمه‌ی شباهنگ دلشاد و روایت هوتن شاطری پور، فرهاد اتقیایی، شهره روحی، افشین اعتماد و کامبیز خلیلی می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب زندانی‌های معبد خورشید

• این قصه روایتی دارد که به‌طور شگفت‌آوری متعادل است و نشانه‌های اندکی از زندگی پرآشوب خود هرژه را در خود جای داده است. (مایکل فار، پژوهشگر کتاب‌های تن‌تن)
• «زندانی‌های معبد خورشید» یک سفر حماسی بود که با تعلیق ناشی از ندانستن آنچه در پایان رخ خواهد داد، شکل گرفته بود. (هری ویلیام تامسون، تهیه کننده و طنزپرداز)
• یک گام رو به جلوی دیگر در مهارت‌های گرافیکی و داستان‌سرایی هرژه. (ژان مارک لوفیسیه، نویسنده)
• کتاب زندانی‌های معبد خورشید نشان‌دهنده‌ی رویارویی میان تمدن‌ها و تقابل میان امر مقدس و دنیوی است. (ژان ماری اپوستولیدس، منتقد و نویسنده)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب زندانی‌های معبد خورشید

• در سال 1969، استودیوی انیمیشن بلویژن نخستین اثر بلند خود را به مخاطبان معرفی کرد، فیلمی که با عنوان «تن‌تن و معبد خورشید» شناخته شد.
• سال‌ها بعد، در 1991، اپیزود دوازدهم مجموعه‌ی انیمیشنی ساخته‌شده با همکاری استودیوی فرانسوی الیپس و شرکت کانادایی نلوانا، به روایت داستان «زندانی‌های معبد خورشید» اختصاص داده شد.
• در ادامه‌ی این اقتباس‌ها، استودیوی فرانسوی اینفوگرمز در سال 1997 یک بازی ویدیویی را طراحی و منتشر کرد که از ماجرای این داستان الهام گرفته بود.

کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از طرفداران کمیک‌های هیجانی و ماجراجویی هستید، این کتاب صوتی را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب صوتی زندانی‌های معبد خورشید: کتاب چهاردهم مجموعه ماجراهای تن تن می‌شنویم

- صبر کنید تا مسئولین بهداشت کارشون رو تموم کنن.

- هان؟ کاپیتان این مرغ دریایی چجور مرغیه؟

- خب مرغ دریایی... ام... ام... چجوری بگم... خب دیدی؟ این از این مرغ دریایی‌هاست. هه هه هه!

- اصلاً هم خنده نداره. ببین چه بلایی سر کلاه من اومد؟ نو بود. هه هه هه! از خنده نمیری!

- کاپیتان کشتی پرچم‌های بیشتری برافراشته.

- هزار لعنت به این شانس لعنتی! حتماً کشتی رو قرنطینه می‌کنن.

فهرست مطالب کتاب صوتی