معرفی و دانلود کتاب صوتی سرگذشت کندوها
برای دانلود قانونی کتاب صوتی سرگذشت کندوها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی سرگذشت کندوها
کتاب صوتی سرگذشت کندوها اثری از جلال آل احمد، نویسندهی معاصر ایرانی است. آل احمد در این کتاب راوی ماجراهای مربوط به یک مرد روستایی و دوازده کندوی عسل اوست. زنبورها او را بلا مینامد چرا که پاییز هر سال، به آرامی و مخفیانه از راه میرسد و هر چه را که زنبورها در طول سال تلاش کرده و ذخیره کردهاند، با خود میبرد. این داستان همیشگی آن زنبورهاست تا آنکه روزی بالاخره تصمیم میگیرند در برابر ظلم و تعدی بلا ایستادگی کنند.
دربارهی کتاب صوتی سرگذشت کندوها
جلال آل احمد (Jalal Al Ahmad) در کتاب صوتی سرگذشت کندوها راوی داستان «کمند علی بک» صاحب دوازده کندوی عسل است. داستان از سه بخش اصلی تشکیل شده است: در بخش اول، از کمند علی بک و زندگی و روستایش میشنویم. بخش دوم به زنبورهای عسل و دشواری کار و بیثمری آن همه تلاش و در نهایت، نافرجامی عاقبت و کوچ آنها اختصاص دارد و در بخش پایانی، از کمند علی بک و روزگار کنونیاش بیشتر خواهیم دانست. زنبورها با تمام وجود برای پر کردن انبارهای کندو تلاش میکردند. کمند علی بک کندوها را وسط سبزهها و میان گلها، زیر درختهای سیب و زردآلود، روی سکوها و زیر سینهکش آفتاب قرار داده بود. او سالی پنجاه من عسل میفروخت و دیگر غمی و غصهای در دل نداشت. کمند علی بک همه چیز داشت، هم از قنات بالاآسیاب سهم میبرد و هم باغی پربار و پر از محصول داشت. سالی هفتاد خروار گندم و جو میفروخت و صیفیکاریاش هم از همان اول تابستان بار میداد اما این همه برایش کافی نبود. پاییز به پاییز هر چه زنبورهای عسل در کندو انباشته بودند را به غارت میبرد و چیزی برای آنها باقی نمیگذاشت که هیچ، از ترفندهایی موذیانه استفاده میکرد تا بهزور آنها را وادار کند عسل بیشتری تولید نمایند. این ظلم و تعدی او ادامه داشت تا آنکه روزی زنبورها به ستوه آمدند و شد آنچه نباید میشد...
باورها و نوشتههای جلال آل احمد باعث شده تا از وی به عنوان یکی از شخصیتهای مهم ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی در دههی چهل شمسی نام برده شود. آل احمد چه در زمان حیاتش و چه پس از آن، بر نویسندگان و متفکرانِ بسیاری تأثیر گذاشته است که از میانِ آنان میتوان به اشخاصی نظیر غلامحسین ساعدی و نادر ابراهیمی اشاره کرد. از نگاه آل احمد، داستان و روایت ابزارهایی بودند که میتوانست به یاری آنها، شرایط جامعهی پیرامون خود و مردمی که با آنها میزیست را بهخوبی و با دقت بسیاری توصیف کند. جلال آل احمد همچنین بهواسطهی افکار و باورهای متغیر و گاه متضاد خود نیز شناخته شده است؛ نگرشها و افکاری که از تمایلات عمیق مذهبی تا همراهی با حزب توده و بازگشت دوبارهاش به معنویت در نوسان بود و باعث شده بود از وی با تعابیر مختلف و گاه متضاد یاد میشود: گروهی او را نماد و مبلغ لمپنیسم ادبیِ آن دوران میدانستند، گروهی دیگر از او به عنوان روشنگرِ مسیر نویسندگان و بزرگانِ پس از خود تعبیر میکردند و به زعم گروهی دیگر او فقط یک نویسنده بود؛ نویسندهای که از خلاقیت ادبی و نگارشی خاصی برخوردار بود و بس!
به پاس خدمات جلال آل احمد، یکی از مهمترین جوایز ادبی ایران به نام او ثبت شده است. از آل احمد داستانها و ترجمههای متعددی به جا مانده است که از میان شنیدنیترین و جالبتوجهترینِ آنها میتوان به داستان سرگذشت کندوها اشاره کرد.
سرگذشت کندوها نخستین بار در سال 1333 به انتشار رسید. داستان از زاویهی دید سوم شخص و در دو فضای جداگانه شرح داده میشود. گاهی تعدد توصیفات و طولانی بودن و تکراری بودنِ آنها از حوصلهی مخاطب فراتر میرود و انتها و اوج روایت را میتوان از اواسط داستان به تخمینِ بالایی حدس زد.
کتاب سرگذشت کندوها را کتابنشر نیکا به چاپ رسانده است. نسخهی صوتی این کتاب را به همت انتشارات جیحون و با صدای محمد ولیان میشنوید.
کتاب صوتی سرگذشت کندوها برای چه کسانی مناسب است؟
شنیدنِ کتاب صوتی سرگذشت کندوها را به تمامی علاقهمندانِ داستانهای معاصر ایرانی و همینطور طرفداران آثار جلال آل احمد پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب صوتی سرگذشت کندوها میشنویم
اما زنبورهای عسل برای خودشان برو و بیایی داشتند که نگو. ولایتشان دوازده تا شهر داشت و شهرها هم نزدیک به هم بود و شکوفهها تازه باز شده بود و تا دلت بخواهد، گل و گیاه زیر بالشان بود و خلاصه، خدا را بنده نبودند. صبح تا غروب یک پاشان توی شهر و خانه و زندگیشان بود و یک پاشان روی گلها. اصلاً یک جا بند نمیشدند. مثل اینکه میترسیدند شکوفهها تمام بشوند. هنوز شیرهی این گل را نمکیده، میپریدند میرفتند روی یک گل دیگر و هنوز سلام و احوالپرسیشان با این یکی تمام نشده، دلشان شور خانه و زندگیشان را میزد و پر میکشیدند و برمیگشتند. به شهر که میرسیدند و میدیدند آب از آب تکان نخورده، دلشان قرص میشد و چینهدانهاشان را خالی میکردند تو انبارهای شهر و دوباره برمیگشتند سراغ گلها یا اگر گرسنهشان بود، سری به انبار ذخیره میزدند و از خانم باجی ابواب جمع اموال شهر، جیرهشان را میگرفتند و هولهولکی میخوردند و باز میرفتند دنبال کارشان. درست است که از این پاییز تا آن پاییز، فقط یک انبار ذخیرهی آذوقه داشتند اما به همین یکی هم قناعت میکردند و هیچکدام هم نمیدانستند انبارهای دیگر، که سرتاسر سال پرش کردهاند، چطوری سربهنیست میشود. فقط این را میدانستند که آخر هر پاییز، بلا میآید و هرچه خوراکی دارند، میبرد و دیگر به این هم عادت کرده بودند. آخر هر پاییز که میشد، یعنی وقتی شهر پرو پیمان بود و تمام سوراخسنبههاش از آذوقه پر بود، بلا یواشکی میآمد. دیوار عقب شهر را از جا میکند و میآمد تو و دار و ندارشان را برمیداشت و میبرد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی سرگذشت کندوها |
نویسنده | جلال آل احمد |
راوی | محمد ولیان |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
ناشر صوتی | انتشارات کتابسرای نیک |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲ ساعت و ۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |