معرفی و دانلود کتاب صوتی خانه آفاق

معرفی کتاب صوتی خانه آفاق

کتاب صوتی خانه آفاق نوشته‌ی سارا نظری، رمانی در ژانر سیاسی و اجتماعی است که داستان زندگی دختری به نام محبوبه را، در بحبوحه‌ی حوادث پیش از انقلاب روایت می‌کند. محبوبه که در زندگی از خوشبختی و آرامش نصیبی نداشته، تلاش می‌کند تا با فعالیت در گروه‌های مبارز علیه حکومت شاه، برای زندگی‌اش معنا و هدفی پیدا کند.

درباره‌ی کتاب صوتی خانه‌ی آفاق

این را به وضوح به خاطر دارد که از وقتی پدر رفت، این زندگی نکبتی شروع شد. سن‌وسالی نداشت که پدرش فوت کرد. کسی را به جز مادر نداشت؛ مادری که در خانه‌ی این‌وآن کلفتی می‌کرد تا دست گدایی سمت کسی نگیرد و شکم بچه‌اش را سیر کند. اما یک‌روز همه‌چیز متفاوت شد؛ مادر برخلاف همیشه، از او خواست که به مدرسه نرود. موهایش را خیس کرد و بافت و خودش هم دستی به سر و صورتش کشید. می‌گفت قرار است با هم به سینما بروند که این هم سابقه نداشت! اصلاً تابه‌حال در عمرش سینما نرفته بود؛ مادر می‌گفت جای تاریکی است که در آن قصه تعریف می‌کنند. وقتی کنار مادر روی صندلی‌های سینما جای گرفت و یک مرد شکم‌گنده‌ با آن نگاه دریده‌اش آمد و کنار مادر نشست، فهمید در این سینما قرار است قصه‌ی بدبختی خودش را بشنود. این شد قرار اول آشنایی با شوهرِ مادر و آن مرد هم بعدها شد آقابالاسرشان...

قصه برای «محبوبه»، شخصیت اصلی کتاب صوتی خانه‌ی آفاق نوشته‌ی سارا نظری به این منوال می‌گذشت. همین که دیگر مادر مجبور نبود در خانه‌ی مردم کلفتی کند، غنیمت بود؛ ولی یک بچه چطور می‌تواند سایه‌ی سنگین مرد دیگری را به عنوان پدر در خانه بپذیرد؟ سال‌ها عشوه‌های مادر برای مردک بازاری را می‌دید و حالش خراب می‌شد. حس می‌کرد دیگر توانایی ماندن در این محیط مسموم را ندارد. باید از خانه بیرون می‌زد... اما کجا؟!

در آن سال‌ها حال‌وهوای مبارزه و نافرمانی و حرف‌های سیاسی داغ بود. سازمان‌هایی هم بودند که به صورت مخفیانه، عضو می‌گرفتند و به مبارزه علیه حکومت شاه مشغول می‌شدند. برای دخترکی که از خانه گریزان بود و جایی را هم برای ماندن نداشت، عضویت در این سازمان‌ها فرصتی بود تا بتواند بی‌دردسر از خانه فرار کند، در میان آدم‌های جدید و ناشناس به دنبال پناه و خانواده بگردد و هر آنچه از بدی روزگار دیده را هم به پای شاه بنویسد. اما جامه‌ی عمل بر تن کدام‌یک از این رویاها قرار می‌گرفت؟

محبوبه به‌عضویت سازمان درآمد و همراه با یک تیم، مشتمل بر خودش، دختری به نام لیلا و دو مرد به نام‌های اسد و مصطفی، در یک خانه ساکن شد. چنان در وظایف و عقایدش سفت‌وسخت بود که می‌خواست انتقام تمام سختی‌هایی را که کشیده با این مرام و مسلک تازه از دنیا بگیرد. در مأموریت‌ها مثل یک چریک کارکشته عمل می‌کرد، هنگام نوشتن گزارش‌های روزانه هر کاستی‌ و خطایی که می‌دید گزارش می‌کرد و به خودش این اجازه را می‌داد که به‌سراغ وسایل شخصی هم‌تیمی‌هایش برود و بی‌اجازه تفتیششان کند. حس می‌کرد به جز یک گره‌ی تاریک از بغض و کینه‌، دیگر چیزی را از محبوبه‌ی قدیم، با خود ندارد. در سایه‌ی همین بغض برای خودش پناهگاهی ساخته بود و با عطش بسیار مبارزه می‌کرد. اما طولی نکشید که این پناهگاه تازه هم با خاک یکسان شد و او از ترس مأموران، راهی خانه‌ی دوست قدیمی مادرش، آفاق، شد که در محله‌ای در کرج زندگی می‌کرد...

کتاب صوتی خانه‌ی آفاق کاری از نشر صوتی نوین کتاب گویا و انتشارات برج است. این کتاب را با صدای متین بختی می‌شنوید.

کتاب صوتی خانه‌ی آفاق برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های فارسی در ژانر سیاسی و با فضای سال‌های پیش از انقلاب علاقه دارید، شنیدن این داستان پرفرازونشیب را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب صوتی خانه آفاق می‌شنویم

محبوبه ایستاده بود وسط حیاط و به آن سه نفر دیگر نگاه می‌کرد که بهش می‌خندیدند و با انگشت نشانش می‌دادند. پیرزنی ایستاده بود کنار دیوار و دو تا گیس بافته‌ی حنایی‌اش از دو طرف دستمالی که بسته بود دور سرش آویزان بود. پیرزن از همه بیشتر ریسه رفته بود و صورت چروکش اندازه‌ی یک پرتقال شده بود. دختر جوانی با موهای زرد نشسته بود کنار حوض سیمانی وسط حیاط. داشت با انگشت بینی‌اش را پاک می‌کرد. و با آن یکی دستش محبوبه را به مرد جوان توی حیاط نشان می‌داد. مرد جوان ریزترین صورت دنیا را داشت. کنار دیوار نشسته بود و با چشم‌های خمار محبوبه را نگاه می‌کرد. محبوبه شناختشان؛ پیرزن سلطان بود، مادر آفاق. دختر، ناهید بود، دختر آفاق. آن یکی هم پسر آفاق. اسم پسر را به خاطر نیاورد.

فهرست مطالب کتاب صوتی