معرفی و دانلود کتاب بازگشت
برای دانلود قانونی کتاب بازگشت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بازگشت
کتاب بازگشت اثر آندری نیکولایدیس، نویسندهی اهل بوسنی و هرزگوین است که در ژانر معمایی و پلیسی دستهبندی میشود اما با جلوتر رفتن خط داستان و بارش برف در فصل تابستان، فضای داستان بهسمت سورئالیسم نیز میل میکند. ماجرا از زبان یک کارآگاه خصوصی روایت میشود که برای رسیدگی به پروندهی قتل یک خانوادهی چهارنفره در تلاش است. اما هرچه جلوتر میرود، ماجرا مرموزتر، عمیقتر و عجیبتر میشود.
دربارهی کتاب بازگشت
چقدر امکان دارد که درست وسط فصل تابستان برف ببارد؟ آنهم زمانیکه بهتازگی خانوادهای چهارنفره را در شهر کوچکتان به قتل رساندهاند و کتابخانهی شهر نیز بهشکلی مرموز و عجیب توسط افرادی ناشناس به آتش کشیده و سوخته. همهی این اتفاقات در بازهی زمانی کوتاهی در شهر اولسینج رخ داده و حالا کارآگاهی که مسئول رسیدگی به پروندهی قتل آن خانواده است، با جلوتر رفتن و بررسیهای بیشتر، از عمیق بودن ماجرا وحشتزده شده! اما واقعاً چه چیزی پشت این ماجراهاست؟ آندری نیکولایدیس (Andrej Nikolaidis) رماننویس و مقالهنویس مشهور بوسنیایی در کتاب بازگشت (The Coming) خواننده را ذیل بازگویی یک پروندهی قتل به گشتوگذار در تاریخ میبرد.
رمان کوتاه بازگشت که دومین مجلد از سهگانهی اولسینیوم (The Olcinium Trilogy) است، با قتل یک خانوادهی چهارنفره و با توصیف صحنهی قتل آنها از زبان کارآگاه آغاز میشود. او همراه با همکار خود جهت بررسی به خانهی محل وقوع قتل رفته که در آن خانوادهی چهارنفرهی پاول، سنکا و دو دختر کوچکشان هلنا و سونیا به دست یک قاتل کشته شدهاند. طبق شواهد موجود قاتل با آنها آشنا بوده و به زور وارد خانهشان نشده. او با خونسردی زن و شوهر جوان را با تیغهی تبر به قتل رسانده و بعد سراغ بچههایشان رفته و آنها را نیز با بیرحمی سلاخی کرده. بعدتر در کنار جنازهها نشسته و کانال تلویزیون را به حیاتوحش تغییر داده و حتی تلویزیون هم تماشا کرده، اما هیچ ردّی، دیاِنای یا اثر انگشتی از خود در صحنهی جنایتش باقی نگذاشته و همین باعث شده که پرونده مختومه اعلام شود!
نیکولایدیس در خلال بازگویی یک داستان پلیسی-جنایی، ماجرای تاریخی ظهور فرقهی رازآمیز و انحرافی یهودیت، یعنی «کابالا» را هم کالبدشکافی کرده است. او زندگی فرا دولچینو بدعتگذار قرون وسطایی که بازگشت مسیح را اعلام کرده بود و همچنین زندگی و فعالیتهای ساباتای زوی، یک کابالیست رنسانس که معتقد بود خودش مسیح است، را بازگو کرده به تصویر میکشد. ساباتای زوی هم در شهری که جنایت مربوط به خانوادهی چهارنفره رخ داده، یعنی اولسینج درگذشته و دستنوشتهای بهنام «کتاب بازگشت» از وی باقی مانده که هیچ اثری از آن در دست نیست. شاید این دستنوشته ارتباطی با آتش گرفتن کتابخانه داشته باشد و شاید هم کارآگاه داستان چنین عقیدهای را مهمل بداند اما همزمان با اینها، پسر کارآگاه، امانوئل، هم که در شهری دور از او زندگی میکند و مدتهاست با پدرش ارتباط ندارد، به شهر کوچک اولسینج بازمیگردد! امانوئل محقق تاریخ است و دربارهی الهیات، تاریخ و خانواده مطالعه میکند. باورش سخت است که بازگشت غیرمنتظرهی این پسر هم هیچ ارتباطی با ماجراهای دیگر نداشته باشد!
با جلوتر رفتن خط داستان، رازهای حلنشدهی گذشته و حال، و همچنین اتفاقات عجیبی که در اطراف راوی رخ میدهند، حسی شبیه به یک آخرالزمان قریبالوقوع را در دل خواننده ایجاد میکنند. کتاب بازگشت در نُه بخش به رشتهی تحریر درآمده و در آخرین بخش از آن است که واقعیت پسا آخرالزمانی نیز رو شده و مهر تأییدیست بر هرآنچه که نویسنده سعی در بیانش داشته. اینها همه در خلال یک داستان مرموز پلیسی، قالبی سورئال به این کتاب بخشیده و داستان جذابی را خلق کردهاند.
نشر چشمه کتاب بازگشت را با ترجمهی فارسی خاطره کردکریمی ذیل مجموعهی برج بابل منتشر کرده و در اختیار خوانندگان علاقهمند قرار داده است.
نکوداشتهای کتاب بازگشت
- بازگشت، ترکیبی انفجاری در سه سطح است: یک تحقیق سخت و پویا، داستان یک فاجعهی جهانی قریبالوقوع، و شرح زندگی روزمره در یک شهر کوچک بالکان. تصور کنید داشیل هَمت با امبرتو اکو ملاقات کند و هر دو با هم به ملاقات اورهان پاموک بروند! اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم، رمان نیکولایدیس باید از رمانهای جیمز پترسون یا جان گریشام پرفروشتر شود و از آنجایی که هیچ عدالتی در جهان وجود ندارد، اینطور نشده. بههرحال بیایید امیدوار باشیم که ارادهی الهی این کار را بکند. (اسلاوی ژیژک)
کتاب بازگشت برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای کوتاه پلیسی با درونمایهی تاریخی علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
در بخشی از کتاب بازگشت میخوانیم
سر شبی که توی صف دراز ماشینها بودم و نگاهم روی ویرانهی سوخته و برفپوشیدهی کتابخانه مانده بود، همهچیز از نو یادم آمد. مثل ملافهای سفید بود که روی جنازه کشیده باشند؛ با اینکه تنِ زیرین را میپوشاند، همه میدانستند جنایتی رخ داده.
کمکم داشت دستگیرم میشد که لااقل یک ساعت طول میکشد تا خودم را از آن راهبندان خلاص کنم. شب سردی بود و یخبندان هم شده بود چون هیچکس نبود برفها را از خیابانها بروبد. لابد رانندهای بهموقع ترمز نگرفته و به ماشین جلوییاش کوبیده بود و دو طرف حتی در چنین شبی هم کوتاه نیامده و با هم دستبهیقه شده بودند. پلیس هم توی راه بود تا نظم را برقرار کند. چراغهای چرخان آبیاش را لابهلای دانههای برفی میدیدم که حالا داشت سنگینتر از قبل میبارید. خوشبختانه قبلِ اینکه پمپ بنزین اولسین تعطیل شود و همهی کارکنانش به خانههایشان بروند، باک را پُر کرده بودم. شنیدهام وقتی پمپهای بنزین خالی شده بود، با دفتر مرکزی در کوتور تماس گرفته بودند تا تانکری دیگر بفرستند. تمام صبح یکریز زنگ زده بودند تا آخرسر، حوالی ظهر، یکی گوشی را برداشته بود.
طرف بهشان گفته بود کجای کارید که دخلمان آمده، الآن دیگر کسی چیزی لازمش نمیشود، بنزین که ابداً. با صدایی که پریشانی ازش میبارید گفته بود «میگم یعنی آخه به چه درد مردم میخوره؟ اینجوری نیست که بتونند دربرن. » غر هم زده بود که زنش از خانه انداختهاش بیرون. زنه بهاش گفته بود گورش را گم کند تا لااقل این دَم آخر جلو چشمش نباشد. مَرده هم که جایی نداشته برود، دوباره برگشته بود به محل کارش. توی انبار شرکت نفت و گاز هلنیک هیچ بنیبشر دیگری پیدا نمیشد. کارکنان پمپ بنزین که فهمیده بودند تمام شدن جهان به معنی از دست دادن شغلهایشان هم هست، پول صندوق را بین خودشان تقسیم کرده بودند، کپسولهای گازی را که در روزهایی خوشتر به مشتریها میفروختند توی صندوق ماشینهایشان چپاندند و صندلیهای عقبشان را پُر کردند از کیسههای پلاستیکیِ تا خرتلاق شکلات، سیگار و بطریهای ویسکی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بازگشت |
نویسنده | آندری نیکولایدیس |
مترجم | خاطره کردکریمی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1046-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |