زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های لئونید آندریف

۲۱ اوت ۱۸۷۱ تا ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۹ - روسی

لئونید آندریف که از مستعدترین نمایش‌نامه‌نویسان و نویسندگان رمان و داستان کوتاه در ادبیات روسی محسوب می‌شود، با تلفیق عناصر رایج در مکاتب ادبی مختلف، همچون طبیعت‌گرایی، رئالیسم و نمادگرایی و دیگر تلاش‌های ارزنده‌ی خود، به یکی از نویسندگان تأثیرگذار و پدر اکسپرسیونیسم در ادبیات روسیه تبدیل شده است. کتاب‌هایی چون «خنده سرخ»، «یادداشت‌های شیطان» و «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند»، ازجمله مشهورترین آثار او هستند که به فارسی برگردانده شده‌اند.

عکس لئونید آندریف

زندگینامه لئونید آندریف

لئونید آندریف (Leonid Andreyev) با نام کامل لئونید نیکولایویچ آندریف، بیست‌ویکم اوت سال 1871 در خانواده‌ای که از لحاظ فرهنگی و مالی از اقشار متوسط جامعه به‌حساب می‌آمدند و در منطقه‌ی اریول روسیه می‌زیستند، متولد شد. تحصیل در رشته‌ی حقوق در شهرهای مسکو و سنت پترزبورگ، راهی بود که لئونید برای ادامه‌ی زندگی خود برگزیده بود. از طرفی، علاقه و استعدادی که در زمینه‌ی ادبیات داشت، او را به سمت سرودن اشعاری سوق داده بود که با استقبال چندانی هم مواجه نمی‌شدند. اما تلاش‌های آندریف برای تثبیت خود به‌عنوان یک نویسنده یا شاعر در دنیای ادبیات، سرانجام در سال 1898 و با انتشار یک داستان کوتاه در یکی از روزنامه‌های مسکو، در تغییر جایگاه او مؤثر و نتیجه‌بخش واقع شد.

پس از مدتی، فاصله‌ای که تمرکز بر حوزه‌ی ادبیات میان لیانید آندری یف و رشته‌ی تحصیلی‌اش یعنی حقوق انداخت، او را از یک پلیس-خبرنگار مشغول به فعالیت در دادگاه مسکو، که به کارهای روتین و کوچک و بزرگی می‌پرداخت، به نویسنده‌ای تبدیل کرد که جایگاه قابل‌توجه و ویژه‌ای در ادبیات پیدا کرده بود. از طرفی، علاقه‌ای که به حقوق و مسائل اجتماعی داشت نیز تا پایان عمر همراه لئونید آندریف باقی ماند و او را به سمت فعالیت‌های سیاسی سوق داد که تأثیر به‌سزایی بر سبک نگارش او و نیز بر ادبیات روسیه گذاشتند.

پس از آنکه این نویسنده از فعالیت در رشته‌ی حقوق دست کشید، با سرعتی باورنکردنی به یکی از چهره‌های ادبی سرزمین خود تبدیل شد. اینکه می‌گوییم لیانید آندری‌یف «به سرعت» به چهره‌ای مشهور در ادبیات روسیه بدل شد، بی‌دلیل نیست؛ چرا که اولین مجموعه‌ی داستان کوتاهش که در سال 1901 به انتشار رسیده بود، در مدت زمان کوتاهی به آمار فروشی بالغ بر دویست‌وپنجاه‌هزار نسخه دست پیدا کرد. این آمار فروش و مضمون پرطرف‌دار «مرگ و زندگی و ادامه‌ی حیات انسان پس از مرگ» که نویسنده در این اثر به آن پرداخته بود، مسبب تبدیل لئونید آندریف به یکی از ستاره‌های ادبیات آن دوران شد.

ادامه‌ی مسیر نویسندگی لئونید آندریف

از سال 1898 که اولین داستان کوتاه لئونید آندریف با استقبال خوبی مواجه شد، تا سال 1905، داستان‌های کوتاه متعددی با مضامین گوناگون از این نویسنده منتشر شد. علاقه‌ی وافری که نسبت به مفاهیم روان‌شناختی داشت، سبب شد تا شخصیت‌های قابل‌توجهی را خلق کند و به کمک آن‌ها، روان و افکار انسان را مورد واکاوی قرار دهد. پس از آن، لئونید آندریف از سال 1905 شروع به نگارش نمایش‌نامه‌های متعددی کرد. یکی از نمایش‌نامه‌های او تحت عنوان «او که سیلی می‌خورد (He Who Gets Slapped)»، به عنوان برترین اثرش شناخته می‌شود که یک فیلم سینمایی نیز در سال 1924 بر اساس آن ساخته شده است.

انقلاب اول روسیه در سال 1905، از اولین دفعات حضور فعال لئونید آندریف در مباحثات سیاسی و اجتماعی بود که الهام‌بخش نگارش برخی از داستان‌های او شد. پس از انقلاب 1905، خلق‌وخوی منفی نویسنده که به نظر می‌رسید ناشی از وقایع سیاسی آن دوران باشد، یأس و ناامیدی برآمده از اتفاقات جامعه و بدبینی مطلقی که بر روحیه‌ی او چیره شده بود، در بسیاری از آثاری که منتشر می‌کرد، به وضوح قابل مشاهده بودند.

در چنین فضایی، اکسپرسیونیسم که توسط جامعه‌ی ادبی آلمان به ادبیات جهان راه پیدا کرده بود، به دنبال نمایش هیجانات و عواطف حقیقی و درونی انسان بود و اغلب بر هیجانات شدید تمرکز داشت. تمرکز بر بیان احساسات و تجربیاتی چون اضطراب و نگرانی، نفرت، ترس و حتی عشق، سبب استفاده از عنوان هیجان‌نمایی یا بیان‌گرایی برای توصیف این جنبش ادبی شده است. سبک و سیاقی که لئونید آندریف در نوشته‌های خود دنبال می‌کرد، سبب گسترش اکسپرسیونیسم در ادبیات روسیه شد. این امر تا جایی پیش رفت که حتی می‌توان آندریف را به‌عنوان پدر اکسپرسیونیسم در ادبیات روس در نظر گرفت. تغییر ملایمی که در سبک نگارش این نویسنده، به‌خصوص بعد از انقلاب اول روسیه ایجاد شده بود و ابراز هیجانات تندوتیز منفی در آثارش، از عوامل مهمی بود که در اکسپرسیونیسم ادبیات روسیه مؤثر واقع شد.

از جایی به بعد، آثار داستانی این نویسنده، جای خود را به نوشته‌های سیاسی دادند و از سال 1914، داستان‌ها و رمان‌های کمی از این نویسنده منتشر شد. از طرفی، قدرت روزافزون مکاتب ادبی جدیدتر، مانند فوتوریسم، شهرت لئونید آندریف را روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر می‌کرد. بااین‌حال، سردبیری بخش ادبی یکی از روزنامه‌های روسیه به او سپرده شده بود. آندریف همچنان روحیه‌ی انقلابی خود را حفظ کرده و از حامیان سفت‌وسخت انقلاب فوریه بود. او اعلامیه‌هایی را نیز علیه زیاده‌روی‌های بلشویک‌ها صادر می‌کرد و سعی در آگاه‌سازی جهانیان داشت. این نویسنده سال‌های آخر عمر خود را به همین شکل گذراند. غم و اندوه قابل‌توجهی که نسبت به سرنوشت بلشویک‌ها و نتایج انقلاب داشت، به قدری زیاد بود که برخی مرگ او در تاریخ دوازدهم سپتامبر سال 1919 که اتفاقی ناگهانی و بر اثر نارسایی قلبی بود را از پیامدهای فشار و اندوهی می‌دانستند که به این دلیل متحمل می‌شد!

بهترین کتاب‌های لئونید آندریف

کتاب یادداشت‌های شیطان (Satan's Diary) که آخرین اثر لیانید آندری یف محسوب می‌شود و مرگ او موجب ناتمام ماندنش شد، طنزی فلسفی و ازجمله پرطرفدارترین آثار اوست که علی‌رغم ناتمامی، شهرت قابل‌توجهی پیدا کرد. سفر شیطان به دنیای انسان‌ها و مواجهه‌ی او با پلیدی‌ها و شرارت‌هایی که خود عامل آن‌ها بوده، ایده‌ی جذابی‌ست که نویسنده آن را دست‌مایه‌ی این داستان فلسفی قرار داده است.

کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند (The Seven Who Were Hanged)، دربرگیرنده‌ی دو داستان کوتاه از آندریف است که یکی با همین عنوان و دیگری با عنوان «یکی بود یکی نبود» نگاشته شده است. داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند، از محکومانی می‌گوید که در انتظار اجرای حکم اعدام خود هستند و داستان یکی بود یکی نبود، راوی ماجرای بیمارستانی‌ست که افراد حاضر در آن، میان مرگ و زندگی معلق‌اند. به زعم بسیاری از منتقدین، داستان اجتماعی هفت نفری که به دار آویخته شدند از برترین آثار لئونید آندریف به‌شمار می‌آید.

کتاب زندگی واسیلی (Life of Father Vassily)، اثری کلاسیک از این نویسنده و داستان زندگی کشیشی‌ست که هر لحظه با آزمون‌هایی الهی آزمایش می‌شود و به نظر می‌رسد که در ایمان خود دچار تردیدهایی شده است.

از دیگر آثار برجسته‌ی لئونید آندریف که با الهام از وقایع انقلاب روسیه نوشته شده، کتاب خنده سرخ (The Red Laugh) است که از زندگی سربازی می‌گوید که حتی پایان جنگ هم باعث نشده تا از آن رهایی پیدا کند. گویی رویدادهای زمان جنگ، با روح او آمیخته شده‌اند.

کتاب یادداشت‌های اینجانب (The Man Who Found the Truth) از آندریف نیز، دربرگیرنده‌ی یادداشت‌های پیرمردی‌ست که از جوانی به جرم به قتل رساندن خانواده‌ی خود در زندان محبوس بوده است. این اثر روان‌شناختی، مرموز و وهم‌آلود که به نظر می‌رسد شخصیت اصلی آن، همانند بسیاری از دیگر آثار آندریف با جنون دست‌وپنجه نرم می‌کند، از آثار جذاب و خواندنی این نویسنده‌ی روس به شمار می‌رود.

با مراجعه به سایت و اپلیکیشن کتابراه می‌توانید تعدادی از بهترین کتاب‌های لئونید آندریف، مانند کتاب الکترونیک خنده سرخ، کتاب الکترونیک یادداشت‌های شیطان و کتاب الکترونیک زندگی واسیلی را دریافت کنید و از مطالعه‌ی آثار این نویسنده‌ی توانمند ادبیات روسیه لذت ببرید.

حقیقتی جالب درباره‌ی لئونید آندریف

شاید بتوان اصلی‌ترین و بزرگ‌ترین خوش‌شانسی لئونید آندریف را، جلب شدن توجه ماکسیم گورکی نسبت به آثار او در نظر گرفت. جلب شدن توجه گورکی به اولین داستان کوتاهش، در حقیقت همان سکوی پرتاب این نویسنده‌ی جوان بود. ماکسیم گورکی که در طول عمر خود پنج بار نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شده و از پایه‌گذاران اصلی سبک رئالیسم سوسیالیستی به‌شمار می‌رفت، با خواندن اولین اثر رسمی این نویسنده‌ی جوان، به او توصیه کرد تا تمرکز بر ادبیات را جدی بگیرد. همین امر سبب شد تا لیانید آندریف از پیگیری رشته‌ی حقوق دست بکشد و با سرعتی باورنکردنی، به یکی از چهره‌های ادبی سرزمین خود تبدیل شود.

1