معرفی و دانلود کتاب صوتی جاسوس
برای دانلود قانونی کتاب صوتی جاسوس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی جاسوس
کتاب صوتی جاسوس، یکی دیگر از آثار پرفروش و برجستۀ پائولو کوئلیو نویسندهی برزیلی است که براساس داستانی واقعی نوشته شده و روایتگر زندگی زنی به نام ماتا هاریست که به خود جرأت داد برخلاف عرف دورانش زندگی کند و بهایش را نیز پرداخت.
جاسوس (The Spy) داستان فراموش نشدنی زنی است که سرگذشت پر فراز و نشیبی داشت، وقتی ماتاهاری (Mata Hari) به پاریس رسید، کاملا درمانده و بیپول بود اما پس از مدت زمان کوتاهی به شهرت رسید. رقص اغواگرانه او هر بینندهای را مسحور میکرد و به سرعت مورد توجه ثروتمندترین و بانفوذترین مردان شهر قرار گرفت. در همین اثنا اروپا وارد جنگ شد و ماتاهاری، رقاصهای که حالا دیگر مشهور بود، سوار بر موج حوادث، با مردان سیاسی وارد ارتباط شد. زنی که به اتهام جاسوسی علیه فرانسه در برابر جوخه اعدام ایستاد، رمان جاسوس سرگذشت یک رقصنده است که در جریان جنگ به اتفاقات گوناگونی میپیوندد. افسونگر، جاسوس، مادر بیبهره از حق سرپرستی فرزند، قربانی خشونت، انسان جنگ زده، قربانی بازیهای سیاسی کشورهای متخاصم، قربانی خشونت خانگی، روسپی اعیان و اشراف…. زندگی ماتا هاری شهر فرنگی است از همه این نقشها و با این حال او همه اینها بود و هیچ کدام نبود.
رمان جاسوس با صحنه صبح اعدام ماتا هاری شروع میشود که از خواب بلند شده تا برای اعدام آماده شود و در پایان با شلیک آخرین گلوله در شقیقهاش، افسر شلیک کننده این جمله را به زبان میآورد: «ماتا هاری مرده است.»
طبق رسم آن روزگار فرانسه، سر ماتا هاری را از تنش جدا کردند و به نمایندگان دولت تحویل دادند و جسدش را در گوری کم عمق که هیچ نشانی از آن بهجا نیست دفن کردند. تا چندین سال از سر او که در موزه آناتومی خیابان سن پییر پاریس گذاشته شده بود، نگهداری و مراقبت میکردند تا آن که در تاریخی نامعلوم ناپدید شد. مقامات موزه تازه در سال 2000 بود که متوجه غیبت سر شدند.
پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) نیز مانند بقیه، از افسون فناناپذیر رقصندهی معروف، ماتا هاری دور نبوده و سعی کرده است با نوشتن روایتی از زندگی و مرگ او، همراه با تکیه بر شواهد جسته و گریخته، تکههای گمشده این پازل تاریخی را کنار هم بنشاند. او در نشان دادن شخصیت اصلی داستانش نه ظرافت فلوبر را دارد و نه آرمانگرایی تولستوی را؛ اما میداند داستانی با این همه مجهولات را چگونه برای مخاطب دیر باور، تنگ حوصله، ولی کنجکاو امروزی، به زبانی ساده و جذاب بگنجاند.
پائولو کوئیلو درباره این اثر میگوید: با آن که سعی کردم این رمان را براساس واقعیتهای زندگی ماتا هاری بنویسم، اما مجبور بودهام در مواردی گفت و گوها را از خودم بسازم، صحنههایی را به هم پیوند دهم، ترتیب و توالی وقایع را عوض کنم و هر چیزی که فکر میکردم به روایت نامربوط است را پاک کنم.
در بخشی از کتاب صوتی جاسوس میشنویم:
آقای کلانت عزیز، نمیدانم در پایان این هفته چه اتفاقی خواهد افتاد. من همیشه زنی خوشبین بودهام اما الان در تلهای افتادهام که در آن احساس تنهایی و غم میکنم. اگر اوضاع و احوال آنطور که من دلم میخواهد پیش برود، شما هیچگاه این نامه را دریافت نخواهی کرد و این به آن معناست که من مورد عفو قرار گرفتهام و دوستان با نفوذم هر آنچه را در توان داشتهاند برایم انجام دادهاند. در آن صورت این نامه را به جای اینکه به شما بدهم، با خودم نگه میدارم تا روزی تنها دخترم آن را بخواند و بفهمد مادرش چه کسی بوده است؛ اما اگر چنین نشود زیاد امیدوار نیستم که این ورقهایی را که در آخرین هفتهی زندگیام روی زمین صرف نوشتنشان کردهام حفظ شوند. من در زندگی کوشیدهام واقعبین باشم و میدانم به محض آنکه پروندهای بسته میشود، و کلا بدون نگاه به آن، پروندهی بعدی را قبول میکنند بدون آنکه حتی به پروندهی قبلی فکر کنند.
میتوانم تصور کنم بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد. سر شما شلوغ خواهد شد و از آنجا که شما وکیل یک جنایتکار جنگی بودهاید، افراد زیادی در خانهی شما را خواهند زد و خواستار خدمات شما برای دفاع از آنها خواهند بود؛ حتی اگر شما پیروز نشوید قطعاً به شهرت خواهید رسید، روزنامهنگاران زیادی علاقهمند به شنیدن آخرین اخبار از زبان شما خواهند بود، در گرانترین رستورانهای شهر شام خواهید خورد و همکارانتان به چشم احترام و یا حسادت به شما نگاه خواهند کرد. شما میدانید که هیچ مدرک واقعی علیه من وجود ندارد و هر چه که ارائه شده، همه دستکاری شدهاند اما هیچگاه اقرار نخواهید کرد که اجازه دادهاید بیگناهی کشته شود. بیگناه؟ شاید این کلمهی درستی نباشد. من هرگز بیگناه نبودم. گناه من این بود که از همان زمان که پا به این شهر گذاشتم، عاشق اینجا شدم. فکر میکردم میتوانم آنهایی را که اسراری را برایم فاش میکردند دستآویز قرار دهم. با خودم فکر میکردم آلمانیها، فرانسویها، انگلیسیها، اسپانیاییها نمیتوانند در مقابل من مقاومت کنند اما در پایان این من بودم که به بازی گرفته شدم.
بزرگترین جرمم این بود که میخواستم در دنیایی که مردان آن را اداره میکنند، زنی مستقل و آزاد باشم. تنها اشتباهی که کردم این بود که شایعههایی را که در تالارهای مهمانیهای اشرافی میشنیدم، رمز و راز سیاسی میپنداشتم و از آنها در جهت به دست آوردن پول و قدرت استفاده میکردم اما همهی آنهایی که مرا متهم کردند، میدانند که من هرگز حرف تازه یا اتفاق مهمی را نمیدانستم و در جایی مطرح نکردم. هر چه گفتم، همان حرفهای پیشپا افتادهای بود که همه میدانستند.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی جاسوس |
نویسنده | پائولو کوئیلو |
مترجم | اعظم خرام |
راوی | راضیه هاشمی |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳ ساعت و ۴۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی خارجی |