معرفی و دانلود کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار: تجربه‌های فراموش نشدنی یک پرستار اتاق عمل

معرفی کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار: تجربه‌های فراموش نشدنی یک پرستار اتاق عمل

هدلی ولاهوس، پرستاری که خود طعم تلخ رنج‌های روزگار را چشیده، در کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار، خاطراتی تأمل‌برانگیز از زندگی با بیمارانی می‌گوید که لحظات پایانی عمر خود را سپری می‌کنند. این اثر که در گروه کتاب‌های خاطرات قرار دارد، متنی اثرگذار است که نگاه تازه‌ای درباره‌ی زندگی و مرگ به مخاطب می‌دهد و به او می‌آموزد که در لحظات نهایی زندگی عشق، امید و ارتباط انسانی را دریابد و غنیمت بشمارد.

درباره‌ی کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار

صحبت کردن از مرگ معمولاً تابو به حساب می‌آید. افکار و تصورات ما درباره‌ی مرگ بسیار گیج‌کننده است و برای اکثر ما پرسش‌های بسیاری در این باره وجود دارد. پرسش‌هایی از این قبیل: آیا در لحظه‌ی مرگ، خاطرات ما از مقابل چشمانمان خواهد گذشت؟ آیا پشیمانی افکار ما را می‌بلعد؟ آیا نور درخشانی در انتهای یک تونل ظاهر می‌شود؟ برای اکثر مردم، مرگ ترسناک و آزاردهنده خواهد بود؛ اما این امر با آمادگی، شوخ‌طبعی و کمی ایمان آسان می‌شود. هدلی ولاهوس در کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار (The In-Between)، تجربیاتی را از کسانی منعکس می‌کند که با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

هدلی ولاهوس در یک خانواده‌ی سخت‌گیر مذهبی بزرگ می‌شود؛ ‌اما پس از مرگ ناگهانی یکی از دوستانش در دبیرستان، باورهایش زیر سؤال می‌رود. او در سن نوزده سالگی باردار می‌شود و به همین سبب جامعه او را طرد می‌کند. بااین‌حال برای اینکه بتواند زندگی خود و فرزندش را تأمین کند، در دانشکده‌ی پرستاری ثبت‌نام می‌کند. خیلی زود پرستاری برای او به چیزی بیش از یک مشغله‌ی روزانه بدل می‌شود و زمانی که روی مراقبت‌های بالینی و کار در آسایشگاه تمرکز می‌کند، این کار برای او به یک رسالت بدل می‌شود.

هدلی ولاهوس در کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار تجربیات تأثیرگذاری از کسانی بازگو می‌کند که در آسایشگاه با آن‌ها زندگی و از آن‌ها مراقبت کرده است. از زنی که تا دم مرگ هرگز به باورهایش شک نکرد، پیرمردی که رؤیای دختر مرحوم خود را می‌دید، یا بیمار جوانی که متأسف بود از آنکه عمر کوتاه خود را صرف آن کرده که دیگران درباره‌ی او چه فکر می‌کنند. او در این کتاب تجربه‌ی خود را از زندگی با دوازده بیمار به اشتراک گذاشته است.

کتاب لحظات حساس یک پرستار را انتشارات بله با ترجمه‌ی شهرزاد امینیان به صورت متنی منتشر کرده است. نشر صوتی رمانو نیز، نسخه‌ی صوتی این اثر را با صدای غزاله پورمحمد در اختیار علاقه‌مندان به کتاب‌های صوتی قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب لحظات حساس یک پرستار

• از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز
• کتاب پرفروش سایت آمازون
• نامزد جایزه بهترین کتاب گودریدز

نکوداشت‌های کتاب لحظات حساس یک پرستار

• این کتاب خارق‌العاده به از بین بردن ترس از مرگ کمک می‌کند و نشان می‌دهد که مرگ بخشی طبیعی از تکامل روح ماست. (لورا لین جکسون، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز برای کتاب نشانه‌ها و نور بین ما)
• سفری عمیق به دنیای پرستاری در آسایشگاه. ترکیبی از زیبایی، ایمان و شفقت که در مرگ هر بیمار یافت می‌شود. (ترزا براون، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز برای کتاب شیفت)
• این کتاب برای تمام کسانی که دقایق عمر را به‌سرعت سپری می‌کنند خواندنی است. (کرکوس ریویوز)

کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کسانی که با درد از دست دادن عزیزانشان روبه‌رو شده‌اند یا در پی آن هستند که درک بهتری از معنای زندگی و مرگ بیابند، الهام‌بخش و مایه‌ی تسکین خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار: تجربه‌های فراموش نشدنی یک پرستار اتاق عمل می‌شنویم

موهایم هنوز از دوش‌گرفتن خیس بودند، در حالی که بی‌توجه به اخبار تلویزیون نگاه می‌کردم و لیوان مورد علاقه‌ام با نوشته «بهترین پرستار» را در دست داشتم. در حال نوشیدن قهوه‌ام بودم که احساس کردم کسی دامن روپوشم را می‌کشد. وقتی به پایین نگاه کردم، با چشم‌های آبی بزرگ برودی روبه‌رو شدم که به من خیره شده بود.

او در حالی که لیوان خالی‌اش را در دست‌های هنوز کودکانه‌اش تکان می‌داد، گفت: «آبمیوه می‌خوام لطفاً.» در حالی که به سمت آشپزخانه رفتم، با لبخند او را در آغوش گرفتم و روی پایم نشاندم. بعد از دادن آبمیوه به او، گوشی‌ام را بررسی کردم تا ساعت را ببینم. باید تا ساعت 7:20 صبح حرکت می‌کردم تا بتوانم ساعت 8 صبح در محل کارم باشم. ساعت 6:40 بود به معنای داشتن وقت کافی برای آماده‌شدن خودم و او بود.

همین که در یخچال را باز کردم تا تخم‌مرغ بردارم، گوشی‌ام زنگ خورد. به پایین نگاه کردم و نام مدیرم، کریستین، روی صفحه نمایش دیدم. او هیچ‌گاه اینقدر زود صبح تماس نمی‌گرفت. با نگرانی پاسخ دادم: «الو.»

- سلام عزیزم!

کریستین با هیجانی که انگار از من قهوه بیشتری نوشیده بود، سلام کرد.

- می‌خواهم با هم به خانه یکی از بیماران برویم. آدرس را از ایمیلت چک کن. من حدوداً ۱۰ دقیقه دیگر آن جا خواهم بود.

شتابزده آدرس را چک کردم و تعجب کردم وقتی دیدم که در یکی از بهترین نقاط شهر قرار دارد، دقیقاً چند دقیقه‌ای از سواحل ماسه‌ای سفید و زیبای دستین فلوریدا که به خاطر آن مشهور است. گرچه بخشی از کودکی‌ام را در دستین گذرانده بودم، حالا در شهر مجاور نایسویل زندگی می‌کردم، در یک خانه کوچک آبی که اوایل همان سال برای برودی و خودم خریده بودم. به عنوان یک مادر مجرد جوان، توان خرید خانه‌ای بزرگ‌تر یا نزدیک‌تر به ساحل را نداشتم، اما به این خانه‌ای که توانسته بودم چند ماه بعد از شروع اولین شغل پرستاری‌ام بخرم، افتخار می‌کردم.

فهرست مطالب کتاب صوتی