معرفی و دانلود کتاب کلود ولگرد
برای دانلود قانونی کتاب کلود ولگرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کلود ولگرد
ویکتور هوگو در کتاب کلود ولگرد، ما را با کارگر فقیری به نام کلود ولگرد آشنا میکند که در پاریس زندگی میکرد. فشار زمانه کلود را متوسل به دزدى کرد. اما او چه دزدید و از کجا دزدید؟
«کلود» کارگرى لایق، قابل و باهوش بود. از طرفى، بر اثر تربیت غلط اجتماعى فاسد و مهمل شده بود و از طرف دیگر طبیعت همهگونه استعداد و جوهر ذاتى در وجود وى به ودیعت نهاده بود، به همین جهت کلود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولى خوب مىفهمید و خوب فکر مىکرد. زمستان سردى فرا رسید و کلود بیکار ماند. در زیر شیروانى عمارتى که منزل محقر او بود نه آتشى وجود داشت که کلود خود را گرم کند و نه نانى که شکم خود و عائلهاش را سیر سازد، ناچار او و هم زن و بچهاش با سرما و گرسنگى دست به گریبان بودند. کلود متوسل به دزدى شد و نتیجه آن دزدى سه روز نان و آتش براى عائله خود و پنج سال حبس براى خود خرید...
کلود براى گذراندن دوران حبس خود به زندان مرکزى کلروو (Clairvaux) اعزام شد. کلروو صومعهاى است که مبدل به زندان باستیل شده، حجرهایست که دخمه جنایتکاران گردیده و معبدى است که به صورت قتلگاه درآمده است. مىگویند صومعه کلروو ترقى کرده و ما وقتى از این «ترقى» یاد مىکنیم مردم موشکاف و نازکبین به خوبى مقصود و معنى آن را مىفهمند و از کلمه «ترقى» جز آنچه گفتیم تعبیرى نمىکنند.
در این داستان هم میتوان دید که ویکتور هوگو (Victor Hugo)، نه تنها از راه سیاسی بلکه بیشتر از راه هنر به مبارزه پرداخته است. او یک نویسنده متعهد است که سعی کرده خواننده را به فکر فرو دارد. وی اعدام را قتل دیگری معرفی میکند، قتلی قانونی.
هوگو در این رمان، بیش از سایر آثارش بر نقاط ضعف دولت و حکومت خود دست گذاشته است. همه را محکوم کرده و به تازیانهی انتقاد کشیده است. ویکتور هوگو، شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی است. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است.
در بخشی از کتاب کلود ولگرد (Claude Gueux) میخوانیم:
ساعت ده است.
اى دخترک بیچاره من! تا شش ساعت دیگر خواهم مرد! تا شش ساعت دیگر بدل به لاشه کثیف و نفرتانگیزى خواهم شد که مرا بر سر میز سرد و بىروح متوفیات به هر سو خواهند کشید.
تا شش ساعت دیگر سرم را به گوشهاى خواهند انداخت و تنهام را در گوشه دیگرى تشریح خواهند کرد، سپس باقیمانده وجود مرا در تابوتى خواهند ریخت و به قبرستان «کلامار» که مخصوص مجرمین است خواهند برد.
آرى دخترک عزیزم، با پدر تو چنین خواهند کرد و کسانى خواهند کرد که به هیچوجه از من کینه و نفرتى به دل ندارند، بلکه دل ایشان به حال من مىسوزد و همه نیز مىتوانند مرا نجات دهند. آرى، این اشخاصند که مرا خواهند کشت، مىفهمى، دخترم؟ این اشخاصند که در کمال خونسردى و بىاعتنایى و به حکم قانون و مقررات و تشریفات و بهخاطر خیر و صلاح عمومى مرا خواهند کشت، آه؛ اى خداى بزرگ!
بیچاره دخترک من! پدرى که تا به آن حد تو را دوست مىداشت، پدرى که گردن ملوس و سفید و معطر تو را مىبوسید، پدرى که دائم دست در حلقههاى زلف زیباى تو داشت و گمان مىکرد دست به ابریشم مىکشد، پدرى که صورت گرد و گلگون تو را به دست مىگرفت و تو را بر زانوان خود مىرقصاند و شبها دستهاى کوچک تو را براى دعا به درگاه خدا به آسمان برمىافراشت، کشته خواهد شد!
اکنون چه کسى این محبتها را درباره تو خواهد کرد؟ که تو را دوست خواهد داشت؟ تمام کودکان همسال تو پدر خواهند داشت و تنها تویى که بىپدر مىمانى. طفل عزیزم، تو چگونه خو خواهى گرفت که در روز عید سال نو از گرفتن عیدىها و بازیچههاى قشنگ و شیرینى و نقل و بوسهها صرفنظر کنى؟ طفل یتیم و بینواى من، چگونه خواهى توانست نخورى و نیاشامى؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کلود ولگرد |
نویسنده | ویکتور هوگو |
مترجم | محمد قاضی |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-351-526-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |