معرفی و دانلود کتاب کافهی معنای زندگی: کتابی درباره یافتن راه خود
برای دانلود قانونی کتاب کافهی معنای زندگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کافهی معنای زندگی: کتابی درباره یافتن راه خود
کتاب کافهی معنای زندگی اثر مت تریسی، داستان زندگی مردی است که در سراشیبی سرنوشت، افسار زندگی از دستش خارج شده و ناامید و حیران منتظر یک راه چاره است. اسکات، شخصیت اصلی داستان پیش رو، به طور تصادفی وارد کافهای میشود که مسیر زندگیاش را دگرگون میکند...
دربارهی کتاب کافهی معنای زندگی
کتاب کافهی معنای زندگی (The meaning of life coffeeshop) اثر مت تریسی (Matt Tracy)، داستان زندگی مردی به نام اسکات است. اسکات به تازگی به مشکلات و چالشهایی برخورد کرده که مسیر زندگیاش را تغییر داده است. این اواخر شریک زندگیاش برای کار به شهر دیگری مهاجرت کرده و اسکات را ترک کرده است. همچنین بلوایی سر کارش به پا شده. میگویند اسکات پول شرکت را بالا کشیده و حالا علاوه بر اخراج شدن ممکن است به زندان هم بیفتد. اسکات سردرگم و ناامید است چرا که نمیداند چه اتفاقی افتاده و کسی حرفش را مبنی بر بیگناه بودن باور نمیکند.
یک روز اسکات، شخصیت اصلی کتاب کافهی معنای زندگی، خسته و عصبی از شرکت خارج میشود و بیهدف در خیابانهای سان فرانسیسکو قدم میزند. او از اتفاقات پیشآمده شوکه شده است و جز تسلیم شدن در برابر این بدبختی، راهی پیدا نمیکند. این دزدی و پیدا شدن پول مشتریان در حسابی که به نام اوست، در حالی که خودش از ماجرا خبر ندارد، میتواند تبعاتی جدی برایش داشته باشد. نسیم خنکی که از سمت اقیانوس میوزد و نور طلایی خورشید کمی حالش را بهتر میکند. او تصمیم میگیرد حالا که تقلا برای خروج از این بحران بیفایده است، به کافیشاپ فیلز برود تا با یک لیوان قهوه کمی اعصابش را آرام کند.
اسکات مسیر کافیشاپ فیلز را از بر است. خیابانها و کوچهها را یکییکی طی میکند تا جایی که به یک مانع میرسد؛ مسیر را با نوارهای زرد هشدار بستهاند و حالا او باید از یک راه دیگر برود. اتفاقی وارد یک کوچه میشود و نمای مغازهی کوچکی نظرش را جلب میکند؛ مغازهای با یک در و یک پنجره که به سبک نقاشیهای ژاپنی تابلویش را نقاشی کردهاند و زیرش نوشتهاند «کافیشاپ و کتابخانهی مَز». اسکات تصمیم میگیرد تا قهوهی امروزش را به جای فیلز، در همین کافیشاپ بخورد. او با وارد شدن به کافیشاپ چیزی پیدا میکند که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد؛ چیزی که حتی نمیدانست تا به حال به دنبالش بوده است.
کافیشاپ کوچک و دنج است و فضایی صمیمی دارد. با وارد شدن به آن حس میکنی قبلاً هم آنجا بودهای و سایرین تو را میشناسند. کتابخانهای کوچک در گوشهای به چشم میخورد و روی دیوار سه پرسش نگاشته شده که اسکات را به فکر فرو میبرد؛ «آیا من به سوی خود ایدهآلم حرکت میکنم؟ اگر امروز میمردم از چه چیزی پشیمان میشدم؟ آیا من مهربان هستم؟» اسکات جواب این سوالها را نمیداند. یافتن پاسخ این سوالات و آشنایی با دوستان جدید در این کافه، زندگی اسکات را به نحوی زیرورو میکند که تمامی ابهاماتش روشن میشوند و مسیر درست زندگیاش را پیدا میکند.
مت تریسی، نویسندهی کتاب کافهی معنای زندگی، در مورد خوشحال بودن اینطور میگوید: من اغلب آدم خوشحالی هستم. زمانی که غم، ناامیدی و یا هر حسی که مقابل خوشحالی باشد به سراغم میآید، سعی میکنم آن را به رسمیت بشناسم و برایش کاری کنم. این کار مثل تمرین دوچرخهسواری برای یک تازهکار است. ممکن است مدام زمین بخوری ولی بعد از هر بار زمین خوردن، چیزی یاد میگیری که باعث میشود دفعهی بعد دوباره به همان شکل زمین نخوری. من سعی کردم چیزی که از خوشحال بودن یاد گرفتهام را در نوشتههایم بگنجانم تا بقیه هم در موردش یاد بگیرند و زیاد در دام غم گرفتار نشوند.
کار ترجمهی کتاب کافهی معنای زندگی به عهدهی راضیه سرحدی بوده است.
کتاب کافهی معنای زندگی برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب کافهی معنای زندگی اثر مت تریسی به علاقهمندان به رمانهای خارجی با درونمایهی روانشناختی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب کافهی معنای زندگی: کتابی درباره یافتن راه خود میخوانیم
«بچهها که رفتند، انگار آن مسیر خیلی قدیمی داخل بیشه به یک سری جادهی انحرافی و دوراهی در مسیر بزرگراه تبدیل شد که سریعتر از حد انتظارم به آنها نزدیک میشدم. جملات روی تابلوها همان قبلیها بودند با این تفاوت که حالا معنادارتر به نظر میرسیدند. هنوز کمکم میکردند که احساس گمگشتگی نکنم، منتها منطقه کاملاً جدید بود. آن زمان چندین پیچ را رد کردم و مجبور شدم کمی از راه را برگردم، ولی هیچوقت احساس نکردم که کاملاً بدون جهتم. میتوانستم پیچها را تشخیص و به کمک آن پرسشها مسیرم را تغییر بدم.»
حتماً از حالت صورتم فهمیده بود که گیج شدم، برای اینکه دست از صحبت کشید و مشتاقانه نگاهم کرد. پس سؤالی را که در سرم میچرخید، پرسیدم: «ولی از کجا میدانی که خود ایدهآلت چی بود؟ ظاهراً بزرگترین مشکل من همینه. من به آن دوستم که در تمام طول زندگیش میخواست دکتر بشه حسادت میکنم، برای اینکه مسیرش مشخص بود. هر وقت که نمیدانست کجا بپیچد، با خودش فکر میکرد «چه چیزی من را به سمت دکتر شدن پیش میبرد؟» و بعد همان کار را میکرد. دوست دیگرم، خانمیه که وقتی برای انجام کاری مصمم میشه، اجازه نمیده که هیچچیز مانع رسیدنش به آن هدف بشه. فکر نمیکنم که روش کارش جواب من باشد، چون ظاهرش خیلی نشان نمیده که از کارش لذت میبرد. همیشه طوریه که انگار دارد بهزور کارش را تحمل میکند، چون که با این روش، آخرسر میرسد به هدفش و وقتی برسد به هدفش، خوشحاله. برای مدت کوتاهی تقریباً سر کِیفه، و بعد... تا وقتی که هدف بعدیش را پیدا نکند حال و روزش خوب نیست. تا مدتها آنقدر خودش را وقف آخرین هدفش کرده بود که حالا دیگر نمیداند بعدش چهکار کند.» ایوان به صندلیاش تکیه داد: «تشخیص اینکه خودِ ایدهآلت چیه، از خیلی جهات سادهترین تکهی پازله، برای اینکه مجبور نیستی بیش از آنچه در حال حاضر میدانی، بدانی. با بررسیِ خودت در همین لحظه و پرسیدن از خودت دربارهی اینکه در حال حاضر چه چیزی برایت اهمیت دارد و سپس با حرکت در همان جهت، به سمت خود ایدهآلت پیش میری.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کافهی معنای زندگی: کتابی درباره یافتن راه خود |
نویسنده | مت تریسی |
مترجم | راضیه سرحدی |
ناشر چاپی | موسسه انتشارات فلسفه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 114 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7857-44-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |