معرفی و دانلود کتاب گرگ بیابان

معرفی کتاب گرگ بیابان

پناه بر خیال و پناه بر بیهودگی، از شر انسانی که در هیاهوی زمان معنای زندگی را تمام و کمال از دست داده است. کتاب گرگ بیابان اثر هرمان هسه داستان شناخت درونیات آدمی است. هرمان هسه در این کتاب سفری به درون انسان مدرن می‌کند؛ انسان مدرنی که در مواجهه با فرهنگ بورژوا خود واقعی‌اش را از دست داده است.

درباره‌ی کتاب گرگ بیابان

اگر تنهایی مضمونی باشد مشترک میان خیل عظیمی از نویسندگان در دنیا، بی‌شک هرمان هسه (Hermann Hesse) سهم بزرگی را در درونی کردن این مضمون و سخن گفتن از آن داشته است. دنیای درونی این نویسنده‌ی شهیر آلمانی- سوییسی آنقدر وسیع است که تقریبا اثری از او نمی‌یابید که به‌نوعی متصل به این دنیای درونی و شرح آن نباشد. در میان همه‌ی آثار هسه، گرگ بیابان (Steppenwolf) شرح تنهایی اوست در روزگارانی که از زندگی خانوادگی خود به‌شدت خسته و فرسوده شده و اولین انتخابش برای ادامه‌ی این هستی ملالت‌بار انزوا و ایزوله کردن خود است. کتاب گرگ بیابان را نمی‌توان یک زندگی‌نامه‌ی تمام‌عیار دانست اما می‌شود موبه‌مو خلقیات و افکار هسه را در قهرمان داستان، هری هالر، دید.

هری هالر ِ میانسال با مالیخولیای درونی و استرس فزاینده‌اش، خود را در کلبه‌ای در یک شهر کوچک گیر انداخته است. رمیده از آدمیزاد و ناتوان از دریافت هرگونه لذتی؛ خشمگین از زندگی‌اش که به سختی می‌گذرد و فرسوده از اینکه هرگز کاملاً درک و فهمیده نشده. حالا در میانه‌ی مسیر زندگی‌اش و هنگامی که اضطراب مانع از انجام هرکاری می‌شود، منتظر است تا کسی بیاید، در این حصار را بشکند و به این انزوای اجباری پایان دهد. در حین این سقوط بی‌انتها که گویی چاره‌ای جز خودکشی برای قهرمان داستان باقی نگذاشته، هری به کسی برمی‌خورد که آگهی یک تئاتر جادویی را حمل می‌کند و رساله‌ای درباره‌ی گرگ کاسپین (گرگ بیابان) به او می‌دهد. این رساله‌ی عجیب هری را مستقیماً خطاب قرار داده است و بر سر خودکشی‌اش با او بحث می‌کند. هری هالر به اجبار باید از پیله‌اش بیرون بیاید تا مرد عجیب را برای پرس‌وجوی بیشتر درباره‌ی این کتاب پیدا کند. رویارویی جامعه‌ی دستاوردمحور بورژوا و هری هالر منزوی مردم‌گریز نبردی است که تا پایان کتاب گرگ بیابان ادامه دارد. فهمیدنِ سرانجام این جنگ ممکن نیست مگر با خواندن کتاب.

ویژگی برجسته‌ی رمان‌های فلسفی توجه به درونیات آدمی و تنوع احساسات اوست. در نتیجه، خواننده‌ی آگاه باید به‌خوبی واقف باشد که داستان هری هالر داستان شخصیت است نه ماجرا. او در حین بازگو کردن تمام اتفاقاتی که در خلال آشنایی با دیگران برایش افتاده تلاش می‌کند تا به خودشناسی برسد و همین خودشناسی مستلزم بازگویی مفاهیمی است که بسیاری از آن‌ها آنچنان درونی‌اند که در کلمات نمی‌گنجند. در نتیجه، گاه شاعرانگی نثر هسه و گاه جریان سیال ذهنش میان او و مخاطب فاصله می‌اندازد. هسه معتقد است که گرگ بیابان بیش از هر اثر دیگری از او، دچار بدفهمی و کج‌فهمی شده است. البته این اولین بار نیست که مخاطبان هرمان هسه و حتی شیفتگان اوْ نثر عرفانی و جریان ذهنی‌اش را عجیب و سخت‌خوان می‌یابند و کلمه‌ای پیدا نمی‌کنند تا اثر را آنچنان که باید توصیف کنند.

با خواندن کتاب گرگ بیابان، شما به درک و دریافت جدیدی از خود نائل خواهید آمد، با چاشنی غمی که حاصل دانایی است. این کتاب را انتشارات علمی و فرهنگی با ترجمه‌ی کیکاووس جهانداری به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب گرگ بیابان

• هرمان هسه نویسنده‌ای است با پیشنهادات، نکات ظریف و تلقینات معنوی. (کریستین ساینس مانیتور)
• رمانی عمیقاً به یاد ماندنی و تأثیرگذار! داستان گیرا و جذاب بیماری روحی یک مرد، و کیفرخواست وحشیانه‌ی جامعه‌ی بورژوایی. (آمازون)

اقتباس‌های‌ کتاب گرگ بیابان

مهم‌ترین اقتباس از این اثر در سال 1974 در قالب فیلمی سینمایی صورت پذیرفت. فرد هاینس آمریکایی کارگردان این فیلم است. همچنین از کتاب گرگ بیابان هسه اقتباس‌های زیادی برای اجرا در تئاتر صورت گرفته است که شمردن نام همه‌ی این نمایش‌ها در این مطلب مقدور نیست.

کتاب گرگ بیابان برای چه کسانی مناسب است؟

کسانی که به ادبیات فلسفی آلمان علاقه‌مندند از رمان گرگ بیابان لذت خواهند برد. همچنین اگر به‌دنبال خواندن داستانی در زمینه‌ی کشف درونیات انسانی با چاشنی عرفان هستید این کتاب برای شماست.

در بخشی از کتاب گرگ بیابان می‌خوانیم

همان‌ طور که روزهای دیگر می‌گذرند، این روز هم گذشت. با هنر و فن زندگی خودم، که جنبه‌ی بدوی دارد و با حجب و شرمساری توأم است، آن را بیهوده گذراندم؛ چند ساعتی کار کرده بودم، کتاب‌های کهنه را ورق زده بودم، دو ساعت تمام از آن دردهایی که خاص مردم مسن است کشیدم. گردی خوردم و از این که کلاه به سر درد گذاشتم خوشحال شدم، در وان حمام که پر از آب داغ بود خوابیدم. گرمای مطبوع حمام را در خود کشیدم. سه مرتبه پست برایم کاغذ آورد و همه‌ی این نامه‌ها و اوراق چاپی را که وجود و عدمشان یکسان بود نگاه کردم. مدتی تمرین نفس کشیدن کردم؛ تمرین فکر کردن را از شدت راحت‌طلبی امروز به تعویق انداختم. یک ساعت هم به گردش رفتم و متوجه پاره‌ابر لطیف زیبایی شدم که بر طاق آسمان نقش شده بود.

این روز نیز مثل خواندن کتاب‌های کهنه مثل خوابیدن در آب گرم بسیار قشنگ بود، اما روی‌هم‌رفته همچون روزهایی که آدم از خوشبختی و خوشحالی سرمست است نبود، بلکه از قبیل همین روزهایی بود که از مدت‌ها قبل برای من عادت شده و جنبه‌ی معمول پیدا کرده است: یکی از آن روزهای مطبوع قابل تحمل و معمول مردی که ناراضی است و در آستانه‌ی پیری قرار دارد؛ روزهایی عاری از دردی خاص، فارغ از غصه‌ای خاص و بدون ناراحتی و ناامیدی خاصی هستند؛ از آن روزهایی که برای تبعیت از قول آدالبرت شتیفتر باید گفت وجودشان در سلسله‌ی زمان محل تأمل است و حتی به هنگام تراشیدن ریش صورت آدم خراشی بر نمی‌دارد و بدون هیجانی، بدون وحشتی سپری می‌شوند.

فهرست مطالب کتاب

توضیح ناشر
مقدمه‌ی مترجم
مدخل
یادداشت‌های هاری هالر
فقط برای دیوانگان
رساله‌ی اثر گرگ بیابان
فقط برای دیوانگان