معرفی و دانلود کتاب همهی اسبهای زیبا
برای دانلود قانونی کتاب همهی اسبهای زیبا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب همهی اسبهای زیبا
کتاب همهی اسبهای زیبا، دربارۀ تاریخ آمریکا، در دوره بعد از جنگ جهانی دوم است و داستان زندگی کابویی شانزده ساله به نام «جان گردی کول»، را روایت میکند. این اثر که جلد اول «تریلوژی مرزی» کورمک مک کارتی است، جایزهی ملی ادبیات آمریکا و جایزهی انجمن ملی منتقدان کتاب را دریافت کرده و مورد توجه بسیاری از خوانندگان قرا گرفته است.
رمان همهی اسبهای زیبا یکی از صد رمان برتر قرن گذشته و همچنین در لیست 25 رمان برتر 25 سال گذشته قرار گرفته است.
ماجراهای کتاب همهی اسبهای زیبا (The Border Trilogy: All The Pretty Horses) در سال 1949 میلادی و مدت کمی بعد از مرگ پدربزرگِ شخصیت اول داستان آغاز میشود؛ پدربزرگی که «جان گِرَدی» نزد او و در مزرعه او بزرگ شد.
یکی از شاخصههایی که میتوان برای این اثر برشمرد، رمانتیک بودن داستان، در برابر فضای غمباری است که کورمک مک کارتی (Cormac McCarthy) در سایر آثارش روایت میکند. این رمان به پرفروشترین اثر در زمان انتشارش یعنی سال 1992 میلادی تبدیل شده بود. استقبال از این رمان آنقدر بالا بود که در سال 2000 با اقتباس از همین اثر، فیلمی سینمایی، به کارگردانی بیلی باب تورنتون، ساخته شد.
در این داستان، بعد از مرگ پدربزرگ، «جان» متوجه میشود که قرار است تمامی مزرعه به دست دیگران بیفتد؛ اتفاقی که همراه با آن، بخش بزرگی از خاطرات کودکی وی نیز از او گرفته میشود؛ از همین رو است که وی تصمیم میگیرد بهترین دوستش را قانع کند که همراه با او به شهر بیاید. آنها سوار بر اسب، سفری دو نفره را آغاز میکنند و امیدوارند بتوانند در سفر به مکزیکو، شغلی برای خود دست و پا کنند. در میانه این سفر و کمی بعد از گذشتن از مرز مکزیک، آنها با مردی جوان آشنا میشوند در این قسمت داستان به نظر میرسد حقیقت زندگی با آنچه «جان» بیان میکند، تا حدی متفاوت باشد.
«تریلوژی مرزی» را مهمترین و ماندگارترین اثر مک کارتی تا زمان حاضر دانستهاند. تاکنون مقالهها و رسالههای متعددی دربارهاش نگاشته شدهاند و از جنبههای مختلف موضوعِ بررسی و پژوهش قرار گرفته است. حتی برخی منتقدان پیشبینی کردهاند که تریلوژی مرزی به یکی از آثار کلاسیک ادبیات امریکا بدل میشود و کنار رمانهایی نظیر موبی دیکِ هرمان ملویل، هکلبری فینِ مارک تواین و همهی مردان پادشاهِ رابرت پن وارن جای میگیرد.
«تریلوژی مرزی» یک وسترن مدرن است که وقایعش در دههی 1940 و اوایل دههی 1950 در ناحیهی جنوب غربی ایالات متحده و مکزیک میگذرد. اما برخلاف قهرمانان رایج رمانهای وسترن که، بنا بر سنت این ژانر، مردانی بالغ هستند که گذشتهای مملو از تجربه و ماجرا بر هستیشان سنگینی میکند، شخصیتهایی نظیر ویات ارپ، شین، جسی جیمز یا پرسوناژهایی که کلینت ایستوود بر پردهی سینما به آنها جان بخشیده، در سهگانهی مک کارتی نوجوانانی لبریز از نیرو و معصومیت میدانداری میکنند و در جستوجوی آرمانهایی که زمانشان سرآمده و در حال افولاند از مرز میگذرند، زیرا همانطور که مارک باسبی به درستی اشاره میکند: ”مرز همچنین به معنی کنش و واکنش میان قطبهای متضاد است، نظیر معصومیت و تجربه، خیر و شر، گذشته و حال، خیال و واقعیت، فردیت و جمع، امید و درماندگی.“
متن اصلی این سهگانه، با زبانی غیر معمول نوشته شده و بسیاری از علامتگذاریهای نگارشی سنتی غرب در آن رعایت نشده است. از این رو بسیاری از منتقدان، آثار مککارتی را با نوشتههای ارنست همینگوی، مقایسه میکنند.
رمانهای «همه اسبهای زیبا» و «گذرگاه» آثاری کاملا مستقل و بیارتباط با یکدیگرند و آنچه به این سهگانه پیوستگی میبخشد، داستان سوم یعنی «شهرهای دشت» است که در آن «جان گِرَدی کول» (شخصیت اصلی همه اسبهای زیبا) و «بیلی پرهام» (شخصیت اصلی گذرگاه) در سال 1952 در نیومکزیک در کنار هم قرار میگیرند.
نکته دیگر درباره این کتاب حضور گریزناپذیر بدی است و این امر در گفتوگوهای افراد هم به خوبی نشان داده میشود. این رمان بر اساس موضوعاتی چون تنهایی و بدیهای بشر نوشته شده است.
در بخشی از کتاب همهی اسبهای زیبا میخوانیم:
رائولینز سر اسبش را برگرداند و آهسته در جاده به راه افتاد. دنبالش رفتند. هیچکس حرفی نمیزد. کمی که گذشت جان گِرَدی صدای چیزی را شنید که کفِ جاده افتاد و نگاهی به پشتِ سر انداخت و لنگه چکمهی بلوینز را روی زمین دید. رویش را برگرداند و بلوینز را نگاه کرد اما او از زیر لبهی کلاهش مستقیم به جلو خیره شده بود راهشان را ادامه دادند و اسبها با پشت خمیده بین سایههایی که بر جاده میافتاد قدم برمیداشتند، از سرخسها بخار بلند میشد. کمی بعد از کنار انبوهی درخت در حاشیهی جاده، گذشتند که پرندگانی کوچک در اثر طوفان با آنها برخورد کرده و همانجا میخکوب شده بودند. پرندگان خاکستری رنگِ بینامِ بیحرکت مانده در حالتهای مختلفِ پروازی نافرجام یا لق زنان میان پرهایشان. بعضیهایشان هنوز جان داشتند و هنگام عبورِ اسبها ستون فقراتشان را پیچ و تاب میدادند و سرشان را بلند میکردند و جیغ میزدند اما سوارها پیش میراندند. خورشید در آسمان بالا آمد و آن سرزمین رنگی تازه به خود گرفت، سبزِ آتشینِ اقاقیاها و ارغوانهای خاردار و سبزی نابِ علفهای هرز کنار جاده و سرخسهای ملوکی شعلهور. انگار باران از کهربا باشد و مدارهایی برای انتقال برق ایجاد کرده باشد.
با آن حال و روز هنگام ظهر به اردوگاهی مخصوص تهیهی موم رسیدند، برپا شده در پناه دیوارهایی مخروبه در پای فلاتی سنگلاخ کم ارتفاع که پیش رویشان به سمت شرق و غرب دامن گسترده بود. آنجا نهری بود با آب زلال و مکزیکیها و دور تا دورش را سنگ چیده بودند و دیگ جوشانندهشان را بالایش برای ایجاد آتشدانی زمین را در کنارهی نهر حفر کرده بودند گذاشته بودند. دیگ جوشاننده از قسمتِ پایینِ یک مخزنِ آبِ سفید کاری شده درست شده بود و برای اینکه آن را تا آنجا بیاورند یک میلهی چوبی از تهش رد کرده بودند و یک مفصل کاردان چوبی ساخته بودند تا میله را در سَرِ آزادش جای بدهند و مخزن را به کمک چندتا اسب از ’ثاراگوثا‘ در فاصلهی هشتاد مایلی شرق آنجا با عبور از بیابان به مقصد رسانده بودند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب همهی اسبهای زیبا |
نویسنده | کورمک مک کارتی |
مترجم | کاوه میرعباسی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 416 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-44-8 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |