معرفی و دانلود کتاب صوتی مغازه جادویی

معرفی کتاب صوتی مغازه جادویی

تابه‌حال شده که در اوج سختی و تاریکی، با انسانی روبه‌رو شوید که دیدنش مانند وارد شدن به یک مغازه‌ی جادویی ذهنتان را دگرگون کند؟ جیمز دوتی در کتاب صوتی مغازه جادویی داستان ملاقاتی مشابه را تعریف می‌کند که برای همیشه زندگی‌اش را متحول کرد و حالا او نیز قصد دارد تا این تحول و دگرگونگی را به دنیای دیگران نیز معرفی کند. گفتنی است که اثر پیش روی شما یکی از عناوین پرفروش نیویورک تایمز محسوب می‌شود.

درباره‌ی کتاب صوتی مغازه جادویی

برای پسربچه‌ی دوازده‌ساله‌ای مثل جیمز دوتی (James Doty)، زندگی چندان پیچیده و غیرقابل‌پیش‌بینی نبود. همه‌چیز برای خودش فرمولی داشت و حتی او که تنها دوازده سال زندگی کرده بود هم، این فرمول‌ها را یاد گرفته بود. مثلاً اینکه اگر به خانه رفتی و دیدی که پدرت از فرط نوشیدن الکل زیاد، حالش بهم خورده، وسایل و اسباب خانه را شکسته و با مادرت دعوای شدیدی کرده، باید پاورچین پاورچین به سمت اتاقت بروی و سعی کنی خشم او را برانگیخته نکنی و درعین‌حال گوش‌به‌زنگ باشی که اگر دعوا بالا گرفت و وضعیت خطرناک شد هم مداخله کنی و کاری انجام دهی. اگر به خانه رفتی و دیدی مادرت که همیشه از شدت افسردگی، روی تختش خوابیده و هیچ حرکتی ندارد، غذایی درست نکرده، یا به خانه‌ی دوستانت سری بزنی تا بلکه تو را برای شام دعوت کنند و یا بیخیال غذا شوی و سر گرسنه بر بالین بگذاری. گاهی حتی شرایط بدتر می‌شود، مثلاً اگر دیدی که مادرت قرص‌هایش را بیشتر از تعداد معمول مصرف کرده و بیهوش شده،‌ باید سریعاً از همسایه‌ها کمک بگیری و او را به بیمارستان برسانی. اگر هم برادر بزرگترت را میان دسته‌ای از بچه‌ها دیگر دیدی، باید این را بدانی که آن بچه‌ها حتماً دارند برای او قلدربازی در می‌آورند و اذیتش می‌کنند، پس باید فوراً خودت را به معرکه برسانی و کتک بزنی و کتک بخوری تا برادرت را نجات دهی. زندگی همین‌قدر ساده است؛ هیچ‌کس با تو کاری ندارد، هیچ‌کس با تو حرف نمی‌زند و نظرت هم برای دیگران مهم نیست. شبانه‌روز به عنوان شبحی نامرئی این‌طرف و آن‌طرف می‌روی و فقط زمانی که بوی دردسر به مشام برسد باید کاری کنی.

در آن زمان زندگی برای جیمز دوتی، نویسنده‌ی کتاب صوتی مغازه جادویی (Into the Magic Shop) سخت و بی‌رحمانه بود؛ ولی این سختی‌ها هنوز کاملاً روح کودکانه و ذوق او برای زندگی کردن را از بین نبرده بود. او علاقه‌ی زیادی به شعبده‌بازی داشت و و در میان خرت‌وپرت‌هایی که هر بچه‌ی کوچکی برای خودش در یک جعبه جمع می‌کند، یک انگشت مصنوعی هم داشت که با آن حقه‌های مختلف شعبده‌بازی را امتحان می‌کرد. یاد گرفته بود که چطور از درون آن انگشت مصنوعی، دستمال رنگ‌ووارنگی را بیرون بکشد و از اینکه می‌توانست کاری جادویی بکند لذت زیادی می‌برد. از حس کنترل داشتن بر چیزی، یاد گرفتن و تمرین کردن و ماهر شدن در هنری ذوق فراوانی می‌کرد و برای همین شعبده‌بازی را دوست داشت، ولی یک روز متوجه شد که انگشت مصنوعی‌اش را گم کرده است.

جیمز کوچک از این اتفاق ناراحت بود، برای همین تصمیم گرفت تا به مغازه‌ی وسایل شعبده‌بازی که مغازه‌ی جادویی نام داشت سری بزند. او پولی برای خرید نداشت و فقط می‌خواست نگاهی به ابزار و وسایل مغازه بیندازد تا ببیند آیا انگشت مصنوعی دارند یا نه. در آن مغازه‌ی عجیب، او با زنی به نام روث آشنا شد که با تمام بزرگسالانی که تابه‌حال دیده بود فرق می‌کرد. روث با مهربانی و توجه زیادی به او نگاه می‌کرد، حرف‌هایش را گوش می‌داد و حتی از او نظر می‌پرسید!‌ کاری که هیچ‌وقت دیگران نکرده بودند. ملاقات با روث برای او آرامش‌بخش بود و به همین دلیل وقتی روث از او خواست تا هر روز به دیدنش بیاید، در این کار تردید نکرد.

او هر روز به مغازه‌ی جادویی می‌رفت و با روث حرف می‌زد. روث به او یاد می‌داد که چگونه از سرکوب احساساتش دست بردارد و بدنش را منقبض نکند، کاری که همیشه به صورت ناخودآگاه انجام می‌داد. حرف‌های جادویی روث به او کمک کرد تا قدرت ذهنش را بشناسد و در بزرگسالی به جراح مغز و اعصابی زبردست تبدیل شود که جان آدم‌های دیگر را نجات می‌دهد...

کتاب صوتی مغازه جادویی اثری از نشر صوتی رمانو و انتشارات محراب دانش است و با تلاش زهرا رنجکش به فارسی ترجمه شده. این کتاب را با روایت محمدمهدی محمدیان می‌شنوید.

جوایز و افتخارات کتاب مغازه جادویی

• نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کتاب در دسته‌بندی علم و فناوری به انتخاب Goodreads در سال 2016
• کتاب پرفروش نیویورک تایمز
• کتاب منتخب سردبیران در سایت آمازون

نکوداشت‌های کتاب مغازه جادویی

• این کتاب جادوی خالص است! اینکه کودکی بتواند استاد جراحی مغز و اعصاب و بنیان‌گذار مرکزی شود که در یک دانشگاه بزرگ به مطالعه شفقت و نوع‌دوستی می‌پردازد، و همچنین یک کارآفرین و بشردوست هم بشود به‌اندازه‌ی کافی فوق‌العاده است. اما این توانایی دوتی در توصیف سفر خود به نحوی غنایی و سپس تمایل او برای به اشتراک گذاشتن راه و رسم زندگی است که این کتاب را به یک گوهر تبدیل می‌کند. (Abraham Verghese)
• من مطمئن هستم که بسیاری از خوانندگان تحت تأثیر این داستان الهام‌بخش قرار خواهند گرفت تا قلب خود را باز کنند و ببینند که آن‌ها نیز چه کاری می‌توانند برای دیگران انجام دهند. (Dalai Lama)
• کتاب مغازه‌ی جادویی سفری جذاب با نوشتاری عالی است که اسرار ذهن و مغز انسان را به ما ارائه می‌دهد. جراح مغز و اعصاب جیمز دوتی داستانی دلچسب از شجاعت و شفقت نوشته است. (Daniel Goleman)
• کتاب مغازه‌ی جادویی که نیمی خاطرات و زندگینامه و نیمی کاوش علمی محسوب می‌شود، اثری قدرتمند از کشف احساسات است که نشان می‌دهد همه‌ی ما مغازه‌ی کوچک جادویی را در درون خود داریم؛ مکانی مملو از آرامش و زیبایی که می‌توانیم هر زمان که نیاز داشتیم به آن بازگردیم. (Arianna Huffington)
• خاطره ای تکان‌دهنده درباره‌ی قدرت شفقت و مهربانی. جراح مغز و اعصاب جیمز دوتی داستان الهام‌بخش خود را به اشتراک می‌گذارد که شامل حوادثی شنیدنی است؛ از بزرگ شدن با چالش‌های به ظاهر غیرقابل حل، دریافت هدیه‌ای که زندگی‌اش را تغییر داد، رسیدن به موفقیت‌های قابل‌توجه و بعد از دست دادن همه‌ی آن‌ها و کشف اینکه قلب و مغز به یک اندازه مهم و قابل توجه‌اند. (Adam Grant)

کتاب صوتی مغازه جادویی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به دنبال زندگینامه‌ای الهام‌بخش با درون‌مایه‌ی روان‌شناختی هستید، این کتاب مناسب شماست.

در بخشی از کتاب صوتی مغازه جادویی می‌شنویم

پول خرید آن دوچرخه، مزد زدن چمن‌های اضافی در گرمای تابستان بود. پس از ایستادن، روث را دیدم که پیشانی‌بند آبی بزرگی به سرش بسته بود تا موهای قهوه‌ای تا شانه‌اش، جلوی صورتش نریزد. همچنین با زنجیری عینکش را از گردنش آویزان کرده بود. لباس او مانند روپوش‌هایی بود که برای درس هنر روی لباس‌هایمان می‌پوشیدیم. به رنگ آسمان لنکستر و روشن‌ترین رنگ آبی با مهره‌های افقی سفید در صبح بود. اولین کار هر صبح من نگاه کردن به بیرون پنجره بود. بنا به دلایلی با نگاه کردن به آن آسمان آبی، احساس امیدواری در من جوانه می‌زد. روث با لبخند به استقبالم آمد و من نیز به او لبخند زدم. می‌توانستم ضربان قلبم را در سینه‌ام حس کنم. می‌دانستم که تپش قلبم از یک سو به سرعت رکاب زدنم مربوط می‌شود، و از سوی دیگر به این دلیل است که نمی‌دانم چه چیزی در کمین است.

فهرست مطالب کتاب صوتی