معرفی و دانلود کتاب مغازه جادویی

معرفی کتاب مغازه جادویی

کتاب مغازه جادویی، راویِ ایمان، امید، مقاومت در برابر مصائب زندگی، اراده‌ی آدمی، مهربانی و شفقت است. این اثرِ ارزنده، تحسین‌شده و برگزیده، هر آن‌چه روح انسان را نوازش می‌کند، افکار او را جلا می‌بخشد و قدرتِ ازدست‌رفته‌ی درونش را بازیابی می‌کند، به او هدیه می‌کند. جیمز دوتی، نویسنده‌ی کتابِ حاضر، استاد دانشگاه، پزشک متخصص و جراح مغزواعصاب و انسانی خودساخته و رنج‌کشیده است که زندگی را تمام و کمال زیسته و آن‌چه را از سر گذرانده و موثر بر دیگران دانسته، به‌صورتِ یک خودزیست‌نامه به نگارش درآورده است.

درباره‌ی کتاب مغازه جادویی

خیلی از اتفاقات زندگی به‌ویژه آن‌ها که در کودکی رخ می‌دهند، دست ما نیست؛ اما ایمان و باور قلبی داشتن در به‌سرانجامِ نیکو رساندنِ هدف‌مان، چیزیست که در اختیار خودمان است. گاهی می‌خواهیم درِ یک مغازه‌ی جادویی و فضای خارق‌العاده‌ به رویمان گشوده شود و معجزه‌وار زندگی‌مان را بهبود و زخم‌هایمان را التیام بخشد؛ اما چه‌طور؟ آیا محقق می‌شود؟ از خود می‌پرسیم وجود دارد؟ و اگر بله، کجاست؟

کتاب مغازه جادویی (Into the magic shop) یک اثر تحسین‌شده، ارزنده و خواندنی، دارای متنی تاثیرگذار و روایتی صادقانه و دلنشین از جیمز دوتی (James R Doty) است. او نویسنده‌ای‌ست که توسط بزرگان بی‌شماری مورد ستایش قرار گرفته و کتابش در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار نیویورک‌تایمز جای دارد و پزشکِ متخصص و جراحِ مغز و اعصاب است. همینطور انسانی پرتلاش و موفق در زندگی خود و فردی اثرگذار بر اطرافیان است.

جیمز دوتی، نجات از خانواده‌ی سمی، خارج‌شدن از بحران‌های فلج‌کننده و تغییر مسیر زندگی را در کامل‌ترین شکل خود، به اجرا گذاشته و تمامی این مفاهیم را از کلیشه‌های زردِ روانشناسی بیرون آورده و آن‌ها را به‌درستی معنا کرده است. او مدیر مرکز تحقیقات و آموزش نوع‌دوستی، شفقت و مهربانی است که یکی از بنیان‌گذارن آن دالایی لاما بوده و نویسنده‌ی الهام‌بخشی برای انسان‌هایی که می‌خواهند زندگیِ سالم را تجربه و با آگاهی کامل آن را درک کنند، به‌شمار می‌رود.

جیمز دوتی کتابِ خود را با خاطره‌ای نفس‌گیر و متاثرکننده، از جراحی‌کردن مغز پسربچه‌ای آغاز می‌کند که آن را تنها به‌عنوان تصویری از یک عمل جراحی و اتاق عمل، کاری که باید انجام می‌شده و بابتش تحصیل کرده است، نمی‌بینید. آگاهی و ذهن شفاف دکتر دوتی، عمیقا بر هر شنونده و خواننده‌ی این خاطره، اثر می‌گذارد. او از تجربه‌ی خودش در اولین اتاق عملی که به‌عنوان دستیار جراح مغزواعصاب در آنجا حضور داشته، تجربه و مهارت امروزی‌اش و از تمام افکار و احساساتی می‌گوید که با نجات جان یک انسان، یک کودک و یک فرزند، در ذهنش شعله‌ور می‌شوند.

در اتاق عمل و در میانه‌ی جراحی مغز، که کاریست با ظرافتِ بسیار زیاد، هر اتفاقی ممکن است با یک اشتباه سهوی، با حواس‌پرتی یا یک لغزش، رخ دهد. اتفاقی که ممکن است سرنوشت افرادی را تغییر دهد. در این‌جا ذهن‌آگاهی، تسلط بر اوضاع، یافتن آرامش و بازیابی خود، اقدامی حیات‌بخش و فوری‌ست که امکان دارد در میان سرفصل‌های آموزشی و کلاس‌های تدریس و تمرین، چندان بدان پرداخته نشده باشد؛ قابلیت مهم و ویژگی اثرگذاری که جیمز دوتی آن را آموخته، تمرین کرده و در هر بخش از زندگی خود به‌کار برده است. او خاطراتِ کاری و تجاربی را که در زندگی حرفه‌ای و جراحی‌هایش به‌دست آورده با احساسات، افکار و آن‌چه در زندگی شخصی خود از کودکی تا بزرگسالی از سر گذرانده درهم می‌آمیزد و روایات آموزنده و الهام‌بخشی را خلق می‌کند.

جیمز رابرت داتی که نیشِ زهرآگینِ فقر را در کودکی خود چشیده است، خانواده‌ای نابسامان و والدینی معتاد به الکل، بی‌توجه و افسرده داشته است. پسربچه‌ای بوده که تنها راه فاصله‌گرفتن از احساساتِ ناخوشایند و اجباری زندگی‌اش را در سرگرمی‌ها و تردستی‌ها می‌دیده است.

در یکی از روزها که برای خریدِ یکی از اقلام شعبده‌بازی به مغازه می‌رود، با خانمی به‌نام روت آشنا می‌شود. او با جیمز وارد مکالمه می‌شود؛ از قدرت ذهن می‌گوید و تکنیک و تمریناتی را به او آموزش می‌دهد که آن را شعبده‌ی واقعی می‌نامد؛ جادویی که مسیر زیست و آینده‌ی پسر را دستخوش تغییر و تحول و چراغِ بی‌فروغِ امید را در زندگی او، روشن می‌کند. بیانِ این خاطره که نقطه‌ی عطف زندگی دکتر جیمز دوتی است، سرآغازیست برای آن‌که مقصود نویسنده را از نگارش کتاب مغازه‌ی جادویی دریابید.

در این کتاب، داستان زندگیِ پسربچه‌ای را می‌خوانید که از چنگال افسردگی، گرسنگی، بی‌پناهی، تنهایی و بی‌توجهی‌های مداوم که زندگی‌اش را ناامن کرده بود، خود را می‌رهاند و تبدیل به فردی سرشناس و نجات‌بخش می‌شود؛ او تجارب خود را با بررسی لایه‌های پنهان روان و شخصیت انسان و با تکیه‌بر قدرت مغز و توانایی‌هایی که درون هر انسانی نهادینه شده، با شفقت و مهربانی در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد. مغازه‌ی وسایلِ شعبده‌بازی که سبب آشنایی نویسنده با فردی شد که جادوی حقیقی و حقه‌های زندگی واقعی را به او نشان داد، کتاب مغازه‌ی جادویی روایتی ظریف و خواندنی و البته متاثرکننده است.

کتاب مغازه جادویی را با ترجمه‌ی روان زهرا امین‌کارسیدانی بخوانید. این اثر به همت انتشارات شبنا به چاپ رسیده است.

جوایز و افتخارات کتاب مغازه جادویی

• نامزده جایزه‌ی بهترین کتاب‌های علمی و فناوری در سال 2016
• منتخب جایزه‌ی گودریدز
• پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2016
• بهترین کتاب غیرداستانی به انتخاب سردبیران سایت آمازون

نکوداشت‌های کتاب مغازه جادویی

• مغازه‌ی جادویی، داستانی قابل توجه از تلاش‌های یک جراح مغز و اعصاب برای کشف راز میان مغز و قلب انسان‌هاست. مسیر زندگی او از کودکی که با جادوی شفقت تغییرجهت داد تا رسیدن به مدیریت مرکزی برای نوع‌دوستی و مهربانی، نشان می‌دهد چگونه هر یک از ما می‌توانیم جهان را به جایی همدلانه‌تر تبدیل کنیم و چه کارهایی را برای دیگران انجام دهیم. (دالایی لاما)
• کتاب مغازه‌ی جادویی یک سفر جذابِ اکتشافی است و داستان زندگی شخصی جراح مغز و اعصاب، جیمز دوتی را روایت می‌کند که نشان می‌دهد چه‌طور با بینش و همدلی تمام، قدرت تحول‌بخشی به زندگی و بهبود دنیا را پیدا می‌کند. ممکن است شما هم با خواندن کتاب، این راز را کشف کرده و از عظمت ذهن و قدرت ذهن‌آگاهی برای سلامتی و التیام‌بخشی به زندگی فردی و جمعی استفاده کنید. (دانیل جی سیگل، نویسنده‌ی کتاب ذهن)
• این کتاب، خاطرات تکان‌دهنده‌ای را در رابطه با قدرت مهربانی بیان می‌کند. جیمز دوتی داستان الهام‌بخش خود را در مسیر بزرگ‌شدن و رشد شخصیتی‌اش، چالش‌های به‌ظاهر غیرقابل‌حلِ زندگی‌اش و هدیه‌ای که دریافت کرد و مسیرش را تغییر داد، روایت می‌کند. او به موفقیت‌های قابلِ توجهی دست یافت و قدرت ذهن و قلب آدمی را کشف کرد و آن را به اشتراک گذاشت. (آدام گرانت، نویسنده‌ی کتاب بده و بستان)
• این کتاب از جذاب‌ترین و الهام‌بخش‌ترین آثاری‌ست که تابه‌حال خوانده‌ام. در هر قدم با جیمز دوتی همراهی کرده و آسیب‌های روحی و فقری را که در کودکی با آن دست‌وپنجه نرم کرده است، درک می‌کنیم. تا بزرگسالی و تبدیل‌شدنش به یک جراح مغز شناخته‌شده و به‌دست‌آوردن ثروت و حتی از دست دادن آن، هر لحظه با او هستیم. او در این کتاب درس‌های عمیقی را درباره‌ی جادوی قلب هر فرد به ما می‌دهد که گیرا، عمیق و خارق‌العاده است. (ریک هنسون، نویسنده‌ی کتاب Hardwiring Happiness)
• کتاب مغازه‌ی جادویی به‌معنای واقعی کلمه مغزتان را مجدد سیم‌کشی می‌کند! داستانی صریح و شخصی از زندگیِ متحول‌شده‌ی نویسنده که در برخورد اتفاقی با فردی در یک فروشگاه جادویی به وقوع پیوست. مطالب این کتاب گواهی بسیار الهام‌بخش و خوش‌بینانه برای شناخت و درک قدرت شفقت و توانایی غلبه بر ناملایمات و کشف پتانسیل واقعی درون شماست. (گلن بک، مجری رادیوی ملی و بنیان‌گذار The Blaze)
• مغازه‌ی جادویی یک روایتِ شخصی و زندگی‌نامه‌ی جذاب به‌شمار می‌رود که به خوبی حق مطلب را ادا کرده و با بینش و برپایه‌ی تحقیقات علمی و در کمال نوع‌دوستی و مهربانی بیان شده است. (بررسی‌های کرکاس)
• و...

کتاب مغازه جادویی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب را به تمامی علاقه‌مندان به خواندن زندگی‌نامه‌های خودنوشت و خاطرات نویسندگان، داستان‌های الهام‌بخش و روایاتی امیددهنده با بن‌مایه‌ی خودیاری، پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب مغازه جادویی می‌خوانیم

در دانشکده‌ی پزشکی به آدم یاد نمی‌دهند چطور به همسر و دو فرزند بیمار بگویند همسر و مادرشان از دنیا رفته است. نمی‌شود انسان بود و رنج خویشاوندان را حس نکرد. موج اندوه از پسِ موجی دیگر و سپس خشم، انکار و فروماندگی. به همین دلیل است که بسیاری از پزشکان فقط به گفتن این جمله بسنده می‌کنند: «هر کاری از دستم براومد انجام دادم. متأسفم.» و فوراً محل را ترک می‌کنند و بار سنگین تسکین دل‌های شکسته را بر دوش دین‌یار بیمارستان یا سایر کارکنان می‌گذارند. در رساندن خبر فوت مادر فرزندان یک مرد به او هیچ لطفی نیست. هیچ متأسفمی اندوه کودکی را هموار نمی‌کند که درکی ندارد از این‌که از پس این روز پُروحشت، دیگر مادری نیست که برایش ساندویچ کره‌ی بادام‌زمینی درست کند، یا کتاب داستان بخواند یا پس از به خواب رفتنش، او را ببوسد و در آغوش گیرد.

همسر نوئل را به کناری کشیدم و گفتم چه اتفاقی افتاده. او چشم‌هایش را بست، دستش را به من گرفت و گریه‌ای از سردرد و درماندگی سرداد. کاری از دستم برنمی‌آمد؛ جز این‌که در مدتی که می‌گریست بغلش کنم. دو کودکش با مشاهده‌ی گریه‌ی پدر، بنا کردند به شیون. برای فراهم کردن فرصتی برای خانواده جهت خالی کردن غصه‌شان، نهایت تلاشم را کردم. سعی کردم درباره‌ی نوزاد حرفی به همسر نوئل بزنم؛ اما حقیقتِ تلخ مرگ همسرش توان شنیدن هر چیز دیگر را از او گرفته بود.

در حینی که کنارشان نشسته بودم، متوجه شدم چند قطره خون ریخته روی روپوش جراحی‌ام. خون نوئل بود؟ خونِ پیشانی نوزاد بود؟ فهمیدنش اهمیت داشت؟ حین سوگواری برای مرگِ عزیزی، خوشحالی برای یک تولد کار دشواری است؛ اما آیا زندگی چیزی غیر از این است؟ ما به دنیا می‌آییم و از دنیا می‌رویم و همه‌ی اتفاقاتی که بین این دو رخ می‌دهند به‌قدری تصادفی به‌نظر می‌رسند که با منطق جور درنمی‌آیند. تنها حق انتخابی که داریم نحوه‌ی واکنش ما به تک‌تک لحظات گرانبهایی است که به ما اعطا شده است. در آن لحظات، چیزی جز اندوه حاکم نبود و من دو گزینه در اختیار داشتم: دلداری‌شان بدهم و در اندوهشان شریک شوم یا راهم را بکشم و بروم.

فهرست مطالب کتاب

نظرات تحسین‌آمیز افراد مختلف درباره‌ی کتاب مغازه‌ی جادویی
مقدمه | زیبایی‌های زندگی
بخش یک | در مغازه‌ی لوازم شعبده‌بازی
یک | جادوی حقیقی
دو | آرمیدگی بدن
سه | فکر کردن درباره‌ی فکر کردن
چهار | تلنبار رنج
پنج | سه آرزو
بخش دوم | اسرار مغز
شش | از خودت کار بکش
هفت | قبول ندارم
هشت | این که جراحی مغز نیست
نُه | سلطانِ هیچ
بخش سوم | اَسرار قلب
دَه | رهاسازی
یازده | الفبای قلب
دوازده | ابراز شفقت
سیزده | سیمای پروردگار
تقدیر و تشکر