معرفی و دانلود کتاب صوتی یک زن

معرفی کتاب صوتی یک زن

آنی ارنو که مادرش را از دست داده، با کندوکاو در گذشته و خاطراتش، زندگی او را بازسازی می‌کند. او در کتاب صوتی یک زن، تصویری از زنانی ترسیم می‌کند که در سکوت و گمنامی سعی کردند میان نقش‌های سنتی زندگی زنان و نقش‌های جدید در جامعه‌‌ای مدرن تعادل برقرار کنند. این کتاب که در گروه سرگذشت‌نامه‌ها و خاطرات طبقه‌بندی می‌شود، به هر دو بعد فردی و اجتماعی زندگی توجه می‌کند. گفتنی‌ست این زندگینامه نامزد جایزه‌ی کتاب لس‌آنجلس تایمز بوده است.

درباره‌ی کتاب صوتی یک زن

آنی ارنو، نویسنده‌ی فرانسوی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات، در سپتامبر 1986 مادرش را از دست می‌دهد و با کمک مسئولان آسایشگاه سالمندان و کارمند ارائه‌ی کننده‌ی خدمات پس از مرگ، مراسم تشییع او را اجرا می‌کند. اما او یک مراسم تدفین بی‌عیب‌ونقص را برای گرامیداشت مادر کافی نمی‌داند و در فکر آنست که کاری فراتر از آن برای وی انجام دهد. رابطه‌ی عمیقی که او بین خود و مادرش احساس می‌کند، باعث می‌شود که پس از مرگ مادر، زندگی روزمره برای او صورتی غریب داشته باشد. او قلم به دست می‌گیرد و درباره‌ی مادرش می‌نویسد. آنی ارنو (Annie Ernaux) در کتاب صوتی یک زن (A Woman's Story) خاطراتی از زندگی خود و مادرش می‌نویسد و تحولاتی را به تصویر می‌کشد که وی در طول زندگی تجربه کرده است.

آنی ارنو پس از مرگ مادرش بر اثر آلزایمر، سفری دلهره‌آور را به گذشته آغاز می‌کند و به دنبال دستیابی به زنی واقعی است که مستقلاً وجود داشت، در حومه‌ای در نرماندی متولد شد و در بخش سالمندان بیمارستانی در حومه‌ی پاریس درگذشت. او تلاش می‌کند خاطرات زندگی مادرش را از دوران جوانی، کار، ازدواج، مادری و پیری بازسازی کند. در کتاب صوتی یک زن (Une Femme)، نویسنده زنی را به تصویر می‌کشد که از طبقه‌ی کارگر برخاسته و با سخت‌کوشی توانسته زندگی‌اش را تغییر دهد. ارنو مادرش را هم به‌عنوان یک زن مستقل و قوی و هم به‌عنوان مادری که در سایه‌ی جامعه‌ی مردسالار زندگی کرده، نشان می‌دهد. این کتاب علاوه بر روایتی شخصی، به تحولات اجتماعی فرانسه در قرن بیستم نیز می‌پردازد.

بررسی رابطه و پیوند بین مادر و دختر یکی دیگر از ابعاد کتاب صوتی یک زن است؛ رابطه‌ای که هم شکننده و هم استوار است. جهان‌های بیگانه‌ای که آن‌ها را از هم جدا می‌کند و این حقیقت اجتناب‌ناپذیر که مجبوریم کسانی را که دوستشان داریم، از دست بدهیم. وی علاوه بر آنکه به روابط مادر و دختری می‌پردازد و تلاش می‌کند تا یاد عزیز از دست رفته‌ی خود را زنده نگه دارد، به مسائل اجتماعی چون تأثیر طبقه‌ی کارگر بر هویت فردی، مبارزه برای پیشرفت و کشمکش زنان میان نقش‌های سنتی همسری و مادری و استقلال شخصی می‌پردازد.

کتاب صوتی یک زن از جهات گوناگون کتابی حائز اهمیت است. صداقت و صمیمیت آنی ارنو در بازتاب عواطف انسانی و شخصی یک سویه‌ی این کتاب و نگاه زنانه و فمینیستی به نقش زنان در جامعه و خانواده سویه‌ی دیگر آن است. تلفیق این دو بعد و آمیختن زندگی شخصی و مسائل اجتماعی ویژگی شاخص آثار آنی ارنو است که در این کتاب به وضوح دیده می‌شود.

در مجموع، کتاب صوتی یک زن در اصل ادای احترام آنی ارنو به مادرش است که در آن منصفانه تلاش می‌کند وی را آن گونه که بود به تصویر بکشد. او درباره‌ی این کتاب نوشته:‌ «درباره‌ی مادرم می‌نویسم چون فکر می‌کنم نوبت من است که او را به دنیا بیاورم.» در یک کلام می‌توان گفت، کتاب صوتی یک زن نه‌تنها داستان یک مادر، بلکه داستان تمام زنانی است که در سکوت زندگی کرده‌، تلاش کرده و فراموش شده‌اند.

این کتاب را انتشارات علمی و فرهنگی با ترجمه‌ی سمانه رودبار محمدی به صورت متنی منتشر کرده و نشر صوتی آوانامه نسخه‌ی صوتی آن را با صدای نسیم رفیعی در اختیار علاقه‌مندان به شنیدن کتاب‌های صوتی قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب یک زن

• کتاب برجسته‌ی نیویورک تایمز
• نامزد جایزه‌ی کتاب لس‌آنجلس تایمز برای آثار داستانی در سال 1991
• نوشته‌ای از برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال 2022

نکوداشت‌های کتاب یک زن

• روایت عمیقاً تأثیرگذار از مادران و دختران، جوانی و پیری، رؤیا‌ و واقعیت‌. (مجله‌ی نقد و بررسی کرکوس)
• کتاب یک زن داستان همه‌ی زنان است. قدرت این کتاب در رویداد اصلی آن نیست؛ بلکه در ضبط لحظاتی از زندگی است که ممکن است نادیده گرفته شوند؛ مگر اینکه نویسنده‌ای باشد که تلاش کند این تصاویر کوچک را ثبت کند. (نقد کتاب نیویورک تایمز)
• نوشته‌ای کمیاب و دقیق که با دقت یک چاقوی جراحی مستقیماً قلب را هدف قرار می‌دهد. (هفته‌نامه‌ی لس‌آنجلس ریدر)

کتاب صوتی یک زن برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای تمام کسانی که به خواندن زندگینامه و خاطرات با محوریت نقش و هویت زنان در اجتماع علاقه‌مند هستند،‌ مناسب است.

در بخشی از کتاب صوتی یک زن می‌شنویم

هفتۀ بعد از آن، هر جایی گریه‌ام می‌گرفت. از خواب بیدار می‌شدم و می‌دانستم که مادرم فوت کرده. از خواب‌های سنگینی بلند می‌شدم که هیچ چیزی از آن‌ها جز مادرم و این‌که او مُرده خاطرم نمی‌ماند. هیچ کاری جز کارهای ضروری زندگی خرید کردن، غذا پختن و انداختن لباس توی ماشین لباس‌شویی انجام نمی‌دادم. اغلب هم فراموش می‌کردم به چه ترتیبی باید انجامشان بدهم؛ بعد از این‌که پوستِ پیاز و سیب‌زمینی‌ها را می‌کندم، می‌رفتم سراغ یک کار دیگر؛ و بعد باید کلی فکر می‌کردم تا دوباره برگردم سراغشان و بشویمشان. کتاب خواندن هم برایم غیرممکن بود. یک بار رفتم زیرزمین. چمدان ِمادرم آن‌جا بود، با کیف پول‌خُرد و کیف تابستانی‌اش. چند تا روسری هم داخلش بود. جلوی چمدانِ باز، مدتی مات و مبهوت ماندم. بیرون از خانه، در شهر، بدترین اوضاع‌واحوال را داشتم. در حال رانندگی ناگهان این به ذهنم می‌آمد: «او دیگر هیچ وقت هیچ جای این دنیا نیست». رفتار عادی مردم را درک نمی‌کردم. وسواس زیادشان در قصابی برای انتخاب یک تکۀ گوشت باعث تنفرم می‌شد.

کم‌کم این حالتم رفع شد. وقتی هوا سرد بود یا بارانی، مثل اوایل ماه که مادرم زنده بود، خشنود بودم. و هر بار که متوجه می‌شدم دیگر لازم نیست یا دیگر نیاز ندارم (که فلان کار را برایش انجام دهم)، لحظاتم خالی می‌شد. گودالِ این فکر هم این بود: اولین بهاری که او را نخواهم دید (حالا قدرت جملات معمولی، حتی کلیشه‌ها، را احساس می‌کنم).

فردا سه هفته است که مراسم تدفین انجام شده. پریروز سرانجام بر وحشتِ نوشتن غلبه کردم: بالای یک برگۀ سفید، مثلِ آغاز یک کتاب و نه یک نامه، نوشتم: «مادرم فوت کرده». همچنین توانستم به چند تا از عکس‌هایش نگاه کنم. در یکی از عکس‌ها که کنار رود سن11 گرفته شده بود، مادرم نشسته و پاهایش را روی هم انداخته بود. عکس سیاه‌وسفید بود، اما من، به‌خاطر انعکاس رنگِ کت‌ودامن ابریشمی پشمیِ مشکی‌اش، موهایش را حنایی می‌دیدم.

فهرست مطالب کتاب صوتی