معرفی و دانلود کتاب سونات اشباح
برای دانلود قانونی کتاب سونات اشباح و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سونات اشباح
روحی که کفن خود را بهدست گرفته، از پلهها پایین میآید. یک مومیایی نیز در آن ویلای مدرن حضور دارند. دختر و پسری جوان هم در آن وحشتسرا زندگی میکنند که برخلاف سایرین، آدمهای خوبی هستند. کتاب سونات اشباح در بازگویی پلیدی آدمیزاد، صراحتی بیمانند را در پیش گرفته است. آگوست استریندبرگ که خود نمایشنامهاش را «کابوس حقیقی بشر» میداند، نشان میدهد کوشش برای «انسان» ماندن در منجلاب سیاهی، چه پایانی دارد و این نتیجه، همان واقعیت تلخی است که باید آن را بپذیریم.
دربارهی کتاب سونات اشباح
چیزی جز تاریکی در این دخمهی مجلل وجود ندارد. ظاهر خانه نوساز است؛ اما کسانی که در آنجا به مُردگی و رنج دادن دیگران مشغولاند، هیچ شباهتی به شمایل زیبا و باشکوه آن خانهی لوکس و آراسته ندارند. پسری دانشجو وارد خانه میشود. مشخص نیست که به دنبال چه و یا که میگردد! نخستین کسی که با او برخورد میکند یک روح سرگردان است؛ روح دختر شیرفروش. ما نمیتوانیم از این موضوع چندان مطمئن باشیم؛ اما مفسران کتاب سونات اشباح (The Ghost Sonata) معتقدند که آن دختر شیرفروش وجدان آگاه شخصیت اول نمایشنامه، پیرمردی به نام هومل است و همین موضوع باعث شده تا هومل نتواند او را ببیند و بگوید دختر شیرفروشی وجود ندارد. پیشاپیش باید از این موضوع مطلع باشیم که هومل دروغگو است. شاید با دانستن این ماجرا بتوانیم از دچار شدن خود به سرنوشت دخترک جوان و پسر دانشجوی این نمایشنامه جلوگیری کنیم. در این خانه افراد دیگری هم حضور دارند. مثل کلنل، همسرش و دختر زیبایشان، بهعلاوهی آنها مرد مُرده و زنی که همراه اوست و دیگران نیز حضور دارند. خیلی عجیب است؛ اما هیچکس در این خانهی سیاه از حضور مردگان و شبحها در کنار زندگان تعجب نمیکند. ناگهان روحی با کفن میآید و از پنجره به حیاط میرود. اشباح در آن خانه مانند باد روان هستند. اگر به نظرتان این وضعیت وحشتناک و عجیب است، باید بدانید که اوضاع از این سیاهتر هم خواهد شد.
آگوست استریندبرگ (August Strindberg) خود بهخوبی میداند نمایشنامه سونات اشباح، دهشتناک اما حقیقی است و این موضوع را در نامهای که به دوستش امیل شرینگ مینویسد، عنوان میکند. تصور کنید در خانهای زندگی هستید که یک مومیایی چهل سال است که در کمد اتاقخواب وجود دارد و همیشه میتواند در خانه رفتوآمد کند. شاید چنین فضایی را در انیمیشنهای فانتزی دیده باشید، اما کتاب سونات اشباح همهچیز را به جدیترین و تلخترین شکل خود روایت میکند. به جز دختر کلنل و پسر دانشجو، باقی موجودات این خانه نمایانگر روح خبیث آدمی و بُعد حیوانی بشر هستند. آنها جنایتهای گوناگونی مثل دزدی، خیانت، قتل و... انجام دادهاند و هر جملهای که از دهانشان بیرون میآید دروغ و ریاکاری است. نمایشنامهی سونات اشباح که همچون جهان واقعی است و عدالت و منطق در آن جایی ندارند، به یک قربانی نیاز دارد. دختر جوان و دانشجو که تنها موجودات پاک و بیگناه این خانه هستند، میخواستند همهچیز را دگرگون کنند و نسل آینده را از منجلاب فلاکت نجات دهند، اما دنیا بیرحمتر از اینهاست. آنها پناهی امنتر از مرگ را برای خود نمییابند؛ اما هر دو نیز نمیتوانند از این خانهی سیاه بهسوی جهانی ابدی بگریزند. یک نفر باید بماند تا آنچه بر سر این خانه، اشباح و مردگانش رفته است را بازگو کند؛ حالا یکی از آنها باید قربانی شود و پردهی مرگ برایش فروافتد. این پایان تلخ، سوناتی است که سرنوشت برای انسانهای نیک مینوازد.
کتاب سونات اشباح که از پیشگامان سبک اکسپرسیونیسم و سمبلیک است، هنگامی که به رشتهی تحریر درآمد، با طرد و غضب منتقدان و کاخ مواجه شد. حکومت سلطنتی سوئد چنین انتقاد تندی نسبت به پایه و اساس جامعه را برنمیتابید، اما در نهایت نمایشنامهی سهپردهای سونات اشباح در سن 32 سالگی آگوست استریندبرگ به روی صحنهی تئاتر رفت و حالا از شاخصترین و تقدیرشدهترین نمایشنامههای جهان است. این کتاب با ترجمهی جواد عاطفه در انتشارات مهرگان خرد منتشر گردیده است.
اقتباسهای فرهنگی و هنری از کتاب سونات اشباح
این نمایشنامه در بسیاری از کشورها همچون سوئد، آمریکا و ایران ساخته و نمایش داده شده است. کارگردانهای شاخص و نامداری مثل راجر بلین و اینگمار برگمان نیز جزو افرادی بودند که در دهههای مختلف همچون دههی 50، 70 میلادی و سال 2000 به بعد، با الهام و اقتباس از این اثر، مردم علاقهمند را به تماشای سونات اشباح دعوت کردهاند. علاوهبر اینها، در سال 1962 نیز استوارت برج با الهام از نمایشنامهی استریندبرگ، فیلمی به نام سونات اشباح را به نمایش درآورد. پس از او در سال 1980، فیلیپ ساویل، این نمایشنامهی ماندگار را به فیلم تبدیل کرد.
کتاب سونات اشباح برای چه کسانی مناسب است؟
منتقدان میگفتند: «سونات اشباح سیاهی مطلق است. انباشته است از اوهامات» و این تفسیری نبود که آگوست استریندبرگ با آن مخالف باشد. او نیز میدانست که نمایشنامهاش وحشتناک است، اما تفاوت او با منتقدان در این بود که به نظر او، واقعیت زندگی نیز سیاه است. این نمایشنامه میتواند افرادی را که دوست دارند با اثری تحسینشده، ماندگار و البته تلخ و وهمآلود مواجه شوند، به فکر فرو برد و برای ایشان جالبتوجه باشد.
در بخشی از کتاب سونات اشباح میخوانیم
هومل: اسم من هومل است.
دانشجو: شما... هومل هستید... حالا چیزهایی یادم میآید که...
هومل: حتماً نام مرا زیاد در خانوادۀ خود شنیدهاید؟
دانشجو: بله.
هومل: البته نه با توصیفی خوشایند. درست است؟
[دانشجو ساکت است.]
آه، انتظارش را داشتم. بدون شک به شما گفتهاند که علت ورشکستگی پدرتان من بودهام؟ همۀ کسانیکه بهعلت معاملههای احمقانه ورشکست میشوند، علت شکستخوردنشان را آن کسی میدانند که نتوانستهاند سرش کلاه بگذارند. [سکوت] حقیقت ماجرا این است که پدر شما هفدههزار کرون از من کلاهبرداری کرد. یعنی تمام پسانداز من در آن زمان.
دانشجو: عجیب است که میشود به شکلهای گوناگونی دربارۀ این موضوع صحبت کرد.
هومل: باور نمیکنید که من حقیقت را میگویم؟
دانشجو: چگونه میتوانم نظر شخصی خودم را بیان کنم... پدر من انسان دروغگویی نبود.
هومل: درست است، یک پدر هیچوقت دروغ نمیگوید... من هم یک پدر هستم و به همین دلیل...
دانشجو: میخواهید چه نتیجهای بگیرید؟
هومل: من پدر شما را از فقر و فلاکت نجات دادم و او در عوض بهجای حقشناسی، بیرحمانه به خانوادهاش قبولانده که دربارۀ من بدگویی کنند.
دانشجو: شاید علت آن رفتار پدرم خود شما بوده باشید. با تحقیرهایی که در حق او روا میداشتید، ارزش کمک خود را از بین بردید...
هومل: کمک به هر شکلش تحقیرکننده است آقا...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سونات اشباح |
نویسنده | آگوست استریندبرگ |
مترجم | جواد عاطفه |
ناشر چاپی | انتشارات مهرگان خرد |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 91 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7678-80-2 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه کلاسیک خارجی |