معرفی و دانلود کتاب رز سفید، جنگل سیاه
برای دانلود قانونی کتاب رز سفید، جنگل سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رز سفید، جنگل سیاه
کتاب رز سفید، جنگل سیاه اثری عاشقانه از اوین دمپسی است که ماجرای پرشور دختری آلمانی و سربازی آمریکایی را به تصویر میکشد که بهطور غیرمنتظره سرِ راه یکدیگر قرار میگیرند. این داستان با الهام از رویدادهای واقعی نوشته شده است.
جنگها همیشه بستر ویرانیها و زمینهساز تلخکامیها نیستند. در هر جنگی، با همه تلخیها و آسیبهایش زندگی جریان دارد. مرگ و عشق؛ هر دو بخشی از زندگی هستند که ردپای آنها در روزهای جنگ همچون خاکستری زیر آتش دیده میشود. اوین دمپسی (Dempsey Eoin) نیز در رمان خواندنی رز سفید، جنگل سیاه (White Rose, Black Forest) به روایت بخشی از زندگی یک دختر جوان و سربازی آمریکایی میپردازد که دستِ جنگ، در جنگلی سیاه، دست آنها را در دست هم قرار میدهد تا شخصیتهای یک داستان عاشقانه واقعی باشند. این رمان احساسی در سال 2018 در میان نامزدهای بهترین داستان تاریخی سایت گودریدز قرار داشت.
رمان رز سفید، جنگل سیاه دربارهی دختری آلمانی به نام فرانکا است که در جنگل سیاه و در کلبه کوچکی روزگار میگذراند. در ادامهی داستان، او سربازی زخمی را در جنگل پیدا میکند که به مراقبت احتیاج دارد. فرانکا در دوران مراقبت و تلاش برای بهبودی سرباز در تلاش است تا هویت واقعی او را کشف کند. گذشت زمان و دیدار هر روزه باعث میشود که این زن و مرد به یکدیگر اعتماد پیدا کنند؛ اعتمادی که موجب دل سپردن، برقراری یک رابطه پرشور احساسی میشود. اوین دمپسی که داستان خود را با الهام از رویدادهای حقیقی نوشته است، آن به گونهای تمام میکند که تا مدتها آن فراموش نخواهید کرد و مبهوت بزرگی عشق و احساسات این دو خواهید شد.
در بخشی از متن کتاب رز سفید، جنگل سیاه نوشته اوین دمپسی میخوانیم:
صدای تیکتاک ساعت. صدای سنجها. مرد پلکهایش را بر هم زد و خود را در انبوهی از عرق کثیف و بسته شده به مقداری چوب یافت. در گوشهایش گویی توفانی بر پا بود و چند ثانیه طول کشید تا به خاطر آورد کجاست، چه برسد به اینکه چرا آنجاست. درد پاها به بالاتنهاش رسیده بود. میتوانست درد را تحمل کند، اما دیگر طاقتش طاق شده بود و در اطراف اتاق به دنبال راه فرار بود. خاکسترِ رو به خاموشیِ آتشِ شومینه که چند متر با او فاصله داشت به رنگ قرمز میدرخشید. تنها بود. آیا دستگیر شده بود؟ خاطرات خانوادهاش در هالهای از هوشیاری ظاهر شدند. پدرش، مادرش و همسرش که اکنون همسر سابقش بود. خاطرات مبهم طلاقشان دوباره بهمدت چند ثانیه برایش تازه شدند. سپس نامهای که برایش نوشته بود در ذهنش پدیدار شد. دوباره به آن جا بازگشت. روی تختخوابش در دورهی آموزشی پایه معلق بود و خود را درحال مطالعهی نامه میدید. انگارههایی از زندگی گذشتهاش ظهور کردند و دوباره به ژرفای ذهنش عقبنشینی کردند. سعی کرد از امروز چیزی به خاطر آورد، اینکه اکنون کجاست. احساس دستانی که روی بدنش بودند، که کسی او را میکشید؛ اینها همه به شکل واقعیت و نه خاطرهای قدرتمند که بتواند بهشان متمسک شود به ذهنش هجوم آوردند. گویی میتوانست هر لحظه را احساس کند؛ شاید حتی آن را بو کرده و لمس کند. تصویرکردن آن فراتر از توانش بود. سعی کرد خود را از سکوی چوبی یا هرچه بود و رویش قرار گرفته بود بلند کند، اما تلاشهایش نتیجهای نداشتند و دوباره به داخل آن افتاد. پلکهایش گویی هزار تن وزن داشتند. تنها وقت داشت پیش از اینکه دوباره پلکهایش روی هم بیفتند نگاهی به اطراف اتاق بیندازد و بار دیگر دربرابر رحم و شفقت خواب سر فرود آورد.
زمانیکه زن در ابتدای بعدازظهر از خواب برخاست، نور روز تا حدودی تحلیل رفته بود. روی تخت نشست. معدهی خالیاش قاروقور میکرد. ماهیچههای بازوانش، شانههایش و پشتش بهاندازهی لاک یک لاکپشت سفت شده بودند. انگشتانش را در شیارهایی فروکرد که ماهیچه در قسمت بالای شانههایش در کنار استخوان و رگ و پی قرار گرفته بود و بیشترین تلاشش را کرد که با ماساژ دادن درد را دور کند. درِ اتاق پذیرایی چند سانتیمتری باز بود. به مردی که آن بیرون از حال رفته بود نگاه دقیقی انداخت. خاموش نشست و به صداهایی گوش کرد که شنیده نمیشدند. هیچچیز جز باد در میان درختان حرکت نمیکرد. از زیر پتوها بیرون آمد و برخلاف میلش کنار تخت ایستاد. به سمت کمد رفت و پیراهن خاکستری سادهای پوشید. زمین سرد پاهایش را سوزاند و جورابهای پشمی ضخیمش را پیشاز پوشیدن دمپاییهایش به پا کرد.
با دقت و به آرامی جلو رفت. غریبهای در خانهاش بود. اولین چیزهایی که دید پاهایش و آتلهایی بودند که در هر طرف برایش تعبیه کرده بود. تکان نمیخورد. چشمانش هنوز بسته بودند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رز سفید، جنگل سیاه |
نویسنده | اوین دمپسی |
مترجم | پگاه فرهنگ مهر |
ناشر چاپی | نشر میلکان |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 256 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-254-006-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |