معرفی و دانلود کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین

معرفی کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین

تمسین می‌خواهد در رقابت دختران زیبای دربار درخشان بهترین باشد تا بتواند در بهترین موقعیت ممکن ازدواج کند و خانواده‌اش را از فقر نجات بدهد. کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین داستان زندگی این دختر را پی می‌گیرد و مسیر متفاوتی را که او نسبت به هم اتاقی‌هایش، آدلاید و میرا، طی می‌کند، شرح می‌دهد. کتاب حاضر اثری از ریچل مید است و در ژانر علمی - تخیلی و عاشقانه برای نوجوانان به رشته‌ی تحریر درآمده.

درباره‌ی کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین

تمسین رایت دختر سرسخت و زیبایی است که هیچ چیز نمی‌تواند سد راهش شود. او عزم خود را جزم کرده تا پیروز رقابت دربار درخشان باشد و همسرش را از میان ثروتمندترین مردان آدوریا انتخاب کند. داستان قسمت آخر مجموعه کتاب دربار درخشان (The Glittering Court)، سرنوشت تمسین را روایت می‌کند. این داستان را در کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین (The emerald sea) به قلم ریچل مید (Richelle Mead) بخوانید.

در جلدهای پیشین مجموعه کتاب دربار درخشان خواندیم که آدوریا، یک قاره‌ی جدید، به نقشه‌ی جهان اضافه شده است که البته از پیش ساکنینی دارد، اما کاشفانش برنامه‌های دیگری برای آن در نظر گرفته‌اند. قرار است یک جامعه‌ی جدید متشکل از نواشرافان جوان در آدوریا مستقر شود. دربار درخشان نیز نام انجمنی است که دختران فقیر زیبا را آماده‌ی سکونت در آدوریا می‌کند تا آنجا به نواشرافان ثروتمند بپیوندند و آینده‌شان را تغییر بدهند. آدلاید، میرا و تمسین سه دختری هستند که پیش‌تر با آن‌ها آشنا شدیم. آدلاید دختر یک خانواده‌ی اشرافی اهل آسفرید است که برای فرار از یک ازدواج اجباری به دربار درخشان می‌پیوندد. میرا نیز از کشور جنگ‌زده‌ی خود رهسپار آدوریا می‌شود تا شاید آ‌نجا یک زندگی جدید را آغاز کند. دختر سوم، تمسین است که در جلدهای پیشین از دو دختر دیگر جدا می‌شود و مسیری جدا را در پیش می‌گیرد.

ساختار کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین در سی و نه فصل به رشته‌ی تحریر درآمده است. همان‌طورکه گفتیم، شخصیت اصلی این جلد مسیر متفاوتی را پشت سر گذاشته است که پیگیری داستان او وجوه جدیدی به ماجرای داستان‌های دربار درخشان اضافه می‌کند. تمسین هم مانند تمام دختران هم‌مسیرش گذشته‌ای پر از فقر و محرومیت را از سر گذرانده است. او دختر پرتلاشی است که برای سرپا نگه داشتن خانواده‌اش دقیقه‌ای از تکاپو باز نمی‌ایستد. هدف او از ازدواج با مردی ثروتمند در آدوریا این است که خود و خانواده‌اش را از منجلاب فقر نجات بدهد. اما او رازی سر به مهر در دل دارد و این راز همیشه او را در لبه‌ی پرتگاه زندگی نگه می‌دارد. تمسین نمی تواند به هیچ عنوان لغزش کند. تنها یک لحظه غفلت کافی است که تمامی آرزوها و زحمت‌های او بر باد برود. اما در مسیر پر از فراز و نشیبی که در پیش گرفته، درمی‌یابد هیچ چیز آن‌طور که او تصور می‌کرد، پیش نخواهد رفت و بله، یک قصه‌ی عاشقانه‌ی نیز انتظار او را می‌کشد...

کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین نخستین بار در سال 2018 منتشر شد. وظیفه‌ی ترجمه‌ی این کتاب به فارسی را روژان بلوری برعهده گرفته و نشر کتابسرای تندیس ذیل مجموعه کتاب دربار درخشان آن را به چاپ و انتشار رسانده است.

در نکوداشت کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین

• چه با دنیای دربار درخشان آشنایی داشته باشید، چه بخواهید برای اولین بار به آن ورود کنید، کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین با داستان عاشقانه‌ی پراحساس و روایتی هیجان‌انگیز کتابی خواندنی و گیرا برای شماست. (سیت بوکس)

کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان مخاطبین اصلی کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین هستند. اگر به مجموعه داستان‌های علمی و تخیلی و عاشقانه علاقه دارید، مطالعه‌ی کتاب حاضر می‌تواند تجربه‌ی دلپذیری برای شما باشد.

در بخشی از کتاب دربار درخشان - کتاب سوم: دریای زمردین می‌خوانیم

به‌رغم تأثیر اولیه‌ی ناجوری که از خود برجای گذاشته بودم، کل سفر را به عنوان یک مطرود تمام‌عیار سپری نکردم. سفر زیادی دراز و فضا زیادی کوچک بود. من و بقیه‌ی دخترها ناچار به تعامل با یکدیگر بودیم با این حال این تعامل هرگز فراتر از حداقل مکالمه‌ای که برای هم‌زیستی لازم بود، نمی‌رفت. با گذشت زمان حس می‌کردم کمتر از جهان عصبانی بودم. از آن خشمِ سوزان کاسته شده بود و در عوض تبدیل به افسردگیِ سرد بی‌رمقی شده که ته شکمم جا خوش کرده بود.

با وجود نداشتن یک زندگی اجتماعی، در آن روزهای طولانی کار چندانی برای انجام دادن نداشتم. البته نامه‌هایم بودند که باید می‌نوشتم، حداقل روزی یک بار برای مری و خانواده‌ام نامه می‌نوشتم. می‌خواستم نامه‌های مری را وقتی به دماغه‌ی پیروزی رسید به او بدهم و بقیه را وقتی یک کشتی حمل نامه پیدا کردم، به آسفرو بفرستم.

روی عرشه کتابخانه‌ی محقری داشتیم، اما خواندن زیاد حالم را بهتر نمی‌کرد. کتاب‌هایی که جاسپر همراه‌مان فرستاده بود تا «سرگرم» شویم، همه درباره‌ی آدوریا بودند. بعضی صرفاً شامل فهرست خشک‌وخالیِ حیات گیاهی و خصایص جغرافیایی بودند، اما تعدادی از آن‌ها شامل روایات مصائبی بودند که مستعمره‌ها با آن‌ها روبه‌رو شده بودند. طاعون. حملات ایکوری‌ها. قحطی. اگر جوان‌تر بودم این داستان‌های وحشتناک درباره‌ی سرزمینی دوردست را می‌بلعیدم، اما اکنون که سرزمین مذکور دیگر چندان هم دور نبود، شکوه‌شان را برایم از دست داده بودند.