معرفی و دانلود کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو

معرفی کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو

برج پرستو نقطه‌ی اوج رنج‌های سیری است، جایی که او با ایستادن در بلندای آن باید به اسرار سرنوشت خویش آگاهی پیدا کند. در کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو نوشته‌ی آندژی ساپکوفسکی با قهرمانی زخمی و ملول مواجه هستیم که در دستان پیرمردی فیلسوف، راه بازگشتن به خود را از نو پیدا می‌کند. سری کتاب‌های ویچر تا کنون به ده‌ها زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌اند و در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز قرار گرفته‌اند.

درباره‌ی کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو

سیری تابه‌حال بر زخم‌های بسیاری که روی تنش نقش بسته است، مرهم نهاده است؛ اما این بار او با پشت سر گذاشتن موانع خطرناکی که در مسیرش قرار داشته است به باتلاق عظیمی رسیده است که هرگز نمی‌تواند به‌تنهایی از آن قدم بیرون بگذارد. کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو (The Tower of the Swallow) نوشته‌ی آندژی ساپکوفسکی (Andrzej Sapkowski) داستان تقلای سیری برای رهایی از زخم‌های جسمی و روحی خود و درنهایت بازپس‌گیری حق خویش است. در این میان نیز شاهد تلاش ویچر، یا همان گرالت، برای یافتن سیری هستیم.

وایسوگوتا، پیرمرد اندیشمند داستان کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو، سیری را در حالی در باتلاق پرپلوت پیدا می‌کند که زخمی و نیمه‌جان همان جا افتاده است. پیرمرد تصمیم می‌گیرد تا با محافظت کردن از سیری و امان دادن به او در خانه‌اش، جان او را نجات دهد. سیری هنگامی‌که به هوش می‌آید تحت‌تأثیر خرد پیرمرد قرار می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد تا داستان زندگی خود و مصائبی که تابه‌حال به آن دچار شده است را برای او بازگو کند.

دوره‌ی بهبود سیری چند ماه به طول می‌انجامد و نکته‌ای که او در تمام این مدت باید به خاطر داشته باشد این است که زنی در سرزمین نیلفگارد خود را تحت‌عنوان سیری جا زده است و به‌عنوان نامزد امپراتور معرفی شده است. سیری در کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو زمان چندانی برای بهبودی ندارد؛ چرا که دشمنانش همچنان به دنبالش هستند، گرالت در دنیای پیچیده‌ی جنگ‌‌ها و بازی‌های پیچیده‌ی سیاسی به دام افتاده است و ینیفر نیز درگیر مشکلات پیچیده‌ی خودش با جادوگران است. ینیفر، عشق قدیمی گرالت است که در جلد سوم از سری کتاب‌های ویچر شاهد همراهی او برای نجات سیری بودیم.

کتاب ویچر - جلد 6: برج پرستو نوشته‌ی آندره ساپکوفسکی است. ترجمه‌ی این کتاب هیجان‌انگیز برعهده‌ی امیرحسین خداکرمی بوده است. وظیفه‌ی انتشار این کتاب را انتشارات کتابسرای تندیس برعهده داشته است. نویسنده در این کتاب با به رخ کشیدن مهارت بی‌نظیرش در شخصیت‌پردازی، به‌خوبی توانسته است تا خط‌های زمانی داستان را با یکدیگر ترکیب کند. سیری با ورود به برج پرستو، موفق می‌شود تا خط‌های زمانی مختلف را با یکدیگر بیامیزد و از طریق سفر در زمان و مکان، از دست تعقیب‌کنندگانش بگریزد. اما چالش‌های سیری در همین‌جا به اتمام نمی‌رسند.

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از مجموعه کتاب‌های ویچر

در سال 2001 و در لهستان، اقتباسی سینمایی از این اثر به عرصه‌ی تولید درآمد. نام این اثر اقتباسی (The Hexer) و کارگردانی آن نیز برعهده‌ی مارک برادزکی بوده است. در سال 2019، نت‌فلیکس به کارگردانی لورن اشمیت هیسریچ به ساخت مجموعه‌ای تلویزیونی با اقتباس از اثر آندژی ساپکوفسکی پرداخت که یکی از موفق‌ترین و پربیننده‌ترین آثار اقتباسی از سری کتاب‌های ویچر بود. لازم به ذکر است که بخش عمده‌ای از شهرت سری کتاب‌های ویچر به بازی‌ کامیپوتری ساخته شده از همین سری مجموعه و به همین نام وابسته است.

در نکوداشت کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو

• سری کتاب‌های ویچر در لیست بهترین حماسه‌های فانتزی تاریخ قرار می‌گیرند. (Fantasy Book Review)

کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی و جادویی می‌توانند از مطالعه‌ی جلد ششم از مجموعه کتاب ویچر لذت بسیاری ببرند.

در بخشی از کتاب ویچر - کتاب ششم: برج پرستو می‌خوانیم

«آره، دقیقاً همین‌طوره! چون من می‌دونم شرارت از چی وحشت داره. قطعاً از نصیحت‌ها و نوشته‌های اخلاقی تو برای زندگی شرافتمندانه نمی‌ترسه. نیروی شر از درد می‌ترسه، از قطع عضو، از زجر و در نهایت مرگ! وقتی یه موجود شرور به شدت زخمی می‌شه، از درد زوزه می‌کشه! روی زمین دست و پا می‌زنه و ناله‌کنان خونی رو که از رگ‌هاش بیرون می‌زنه تماشا می‌کنه؛ موجود شرور وقتی استخوونی رو که از پوستش بیرون زده یا دل و روده‌ای رو که از شکمش بیرون ریختن می‌بینه، احساس سرما می‌کنه و می‌فهمه مرگ نزدیکه. درست همون موقع و فقط همون موقع است که شروع می‌کنه به التماس کردن. می‌گه: ’رحم کن! من از گناهانم پشیمونم! قسم می‌خورم که آدم خوبی می‌شم! فقط نجاتم بده و نذار بمیرم! ‘ آره پیرمرد، این راه مبارزه با شرارته! وقتی شر می‌خواد بهت صدمه بزنه، بهش صدمه بزن... پیشدستی کن، چون بهترین حالت اینه که شر انتظار واکنش تو رو نداشته باشه. ولی اگه نتونستی جلوی شر رو بگیری، اگه شر تونست بهت صدمه بزنه، باید ازش انتقام بگیری! بهترین وقت انتقام زمانیه که شر تو رو فراموش کرده و احساس امنیت می‌کنه. اون موقع وقتشه که دو برابر تلافی کنی. اصلاً سه برابر. چشم در برابر چشم؟ نه! هر دو چشم در برابر یک چشم! دندون در برابر دندون؟ نه! همه‌ی دندون‌هاش در برابر یک دندون! شر رو باید تلافی کنی! باید کاری کنی که از درد بناله و اون‌قدر زوزه بکشه که چشم‌هاش از حدقه بیرون بزنن. تازه اون موقع است که می‌تونی پایین پاهات رو نگاه کنی و با اطمینان بگی چیزی که جلوی پات افتاده، دیگه برای کسی خطر نداره و نمی‌تونه به هیچ‌کس صدمه‌ای وارد کنه. آخه کسی که چشم نداره، چطور می‌تونه به دیگری صدمه بزنه؟ کسی که دست نداره، چطور می‌تونه دیگری رو آزار بده؟ اونا فقط می‌تونن منتظر بمونن تا از خونریزی بمیرن.»