معرفی و دانلود کتاب خورشید نفرین شده 1: طلوع خورشید

معرفی کتاب خورشید نفرین شده 1: طلوع خورشید

کتاب خورشید نفرین شده 1: طلوع خورشید، جلد اول از سه‌گانه‌ای است که به قلم زهرا افشار زیبا نوشته شده. نویسنده در این داستان که برای مخاطبان نوجوان پدید آورده، سرزمینی اساطیری می‌آفریند که محوریت وقایعش مربوط به گردنبندی است که توسط جادوگری به نام کیوان ساخته شده و نیروهایی ماورایی را به صاحبش منتقل می‌کند. این گردنبند وقایع و و ماجراهایی را برمی‌انگیزد که بسیار خواندنی هستند.

درباره‌ی کتاب خورشید نفرین‌شده 1: طلوع خورشید

زهرا افشار زیبا نویسنده‌ی جوانی است که کار نویسندگی را به شکل حرفه‌ای با جلد اول از سه‌گانه‌ی خورشید نفرین‌شده 1: طلوع خورشید آغاز کرده است. او در این سه‌گانه، داستانی اساطیری و فانتزی آفریده که در آن از برخی اسطوره‌ها و باورهای سنتی ایرانی نیز بهره گرفته است.

نام‌های شخصیت‌های این داستان یا بر مبنای سیاره‌ها و اجرام نجومی انتخاب شده و یا بر مبنای شخصیت‌های اساطیری و تاریخی. این نام‌گذاری‌ها فضایی اسطوره‌ای و خلاق به داستان می‌دهند. شیوه‌ی بیان داستان از هرگونه پیچیدگی خالی است و از این منظر با داستان‌های اساطیری، اندکی تفاوت دارد.

کتاب خورشید نفرین‌شده 1: طلوع خورشید چهل فصل دارد، که هر فصل بخشی از داستان را که معطوف به یکی از شخصیت‌های آن است، روایت می‌کند. هر فصل داستان اطلاعاتی به دست می‌دهد که مانند قطعات پازل، کلیت این روایت اساطیری را شکل خواهند داد. حتی روابط بین شخصیت‌های داستان هم به همین صورت و از میان فصل‌های داستان به دست خواهند آمد. به همین سبب در اوایل قصه، مخاطب شاید کمی درباره‌ی این روابط سردرگم شود.

اما ماجرای کتاب خورشید نفرین‌شده 1: طلوع خورشید به گردنبندی بازمی‌گردد که به دست شخصی به نام کیوان ساخته شده. کیوان جادوگری سیاه است که به خاطر کینه‌ها و عقده‌هایی که در دل داشته، به جایی رسیده که تصمیم بگیرد گردنبندی به نام خورشید بسازد. گردنبندی که پنج الماس را بر خود جای داده. هر الماس نیرویی خاص را به صاحب گردنبند القا می‌کند، و مجموعه‌ی پنج الماس، همه‌ی نیروهای لازم را برای برتری‌جویی و استیلا یافتن بر جهان به او هبه خواهد کرد. کیان در تلاش است تا با ساختن خورشید، از اطرافیانش انتقام بگیرد.

کتاب حاضر که زهرا افشار زیبا در 21 سالگی آن را منتشر کرده، در نشر موج به چاپ رسیده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی خورشید نفرین‌شده

مجموعه‌ی خورشید نفرین‌شده سه‌گانه‌ای اساطیری و فانتزی است که به قلم زهرا افشار زیبا نوشته شده است. نویسنده در این سه‌گانه داستان گردنبندی را روایت می‌کند که توسط یکی از شخصیت‌های داستان ساخته می‌شود. گردنبندی که از پنج گوهر استثنایی ساخته شده که هرکدام نیرویی خاص را به صاحب گردنبند تفویض می‌کند. کیوان با ساختن این گردنبند به دنبال آن است که بر جهان استیلا یابد و از اطرافیانش انتقام بگیرد.

دو جلد دیگر این سه‌گانه عبارت‌اند از: «خورشید نفرین‌شده 2: غروب خورشید» و «خورشید نفرین‌شده 3: فریاد خورشید»

کتاب خورشید نفرین‌شده 1: طلوع خورشید برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب حاضر برای نوجوانانی که به داستان‌های اساطیری و حماسی علاقه‌مند هستند، مناسب است.

در بخشی از کتاب خورشید نفرین شده 1: طلوع خورشید می‌خوانیم

با عمویم کیان در غروب آفتاب یک‌نفس می‌تاختیم. بدون لحظه‌ای درنگ و زمانی برای استراحت. عمویم در برابر دره‌ای بزرگ که گویا دهان باز کرده و در انتظار طعمه بود، ایستاد و از اسبش پایین پرید. من هم به‌اطاعت از او از اسبم پایین آمدم. او به سمت دره رفت و روی لبه‌ی منتهی به سقوط ایستاد. دقایقی همان‌طور خیره به دوردست‌ها ماند و من به‌آرامی به او نزدیک و نزدیک‌تر شدم. آن‌قدر که صدای نفس‌هایش در گوشم می‌نشست. چشمانش را بست، ابروانش به یکدیگر نزدیک شده بود. ناگاه سرش را به سمت چپش چرخاند و چشم گشود.

عقاب دست‌پرورده‌اش را در کرانه‌ی آسمان رو به تاریکی دیدم که بال گشوده بود و به سمت ما پرواز می‌کرد. آن‌قدر بال زد که نزدیک و نزدیک و نزدیک شد. کیان دست چپش را که همیشه عقابش روی آن می‌نشست بالا گرفت و عقاب زیبا و بزرگش روی آن نشست.

حس بدی داشتم. نمی‌دانم چرا هر چه سعی می‌کردم حرفی بزنم صدایی از گلویم خارج نمی‌شد. انگار عمویم مرا نمی‌دید. شاید هم مرا می‌دید و از دستم دلخور بود که به وجودم اعتنایی نمی‌کرد. نمی‌دانم حالم را باید چطور توصیف می‌کردم. پر از ترس و واهمه و اضطراب بودم.

عمویم دست راستش را بالا برد و کاغذی را که دور پای راست عقابش بسته شده بود، از پایش باز کرد. دستش را تا جای ممکن بالا گرفت و عقابش به هوا برخاست و روی یکی از صخره‌های اطراف نشست و گوش به فرمان اربابش ماند. با نوک تیز و براقش بال‌هایش را تمیز می‌کرد و گوشش به کیان بود. عمویم سر خم کرد و کاغذ لوله شده را باز کرد. سکوت مطلقی همه جا را فرا گرفته بود. نمی‌دانم چند دقیقه گذشته بود که زبانم ناگاه به ناله باز شد:

- عمو جان...

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: نمی‌خواستم چنین باشم
فصل دوم: خسته از راه‌های طولانی
فصل سوم: کشف حقیقتی ناباورانه
فصل چهارم: دیدار با میترا
فصل پنجم: شب آزادی ستاره
فصل ششم: آغاز کینه‌ها
فصل هفتم: دختر گرگ‌ها
فصل هشتم: رهایی
فصل نهم: ساوول
فصل دهم: زندگی در گندمزار
فصل یازدهم: مرگ کاووس
فصل دوازدهم: ققنوس
فصل سیزدهم: زندگی در جنگل سپید
فصل چهاردهم: بازگشت
فصل پانزدهم: فرامرز
فصل شانزدهم: تهران
فصل هفدهم: الماس سبز
فصل هجدهم: آغاز ساخت خورشید
فصل نوزدهم: آوای مرموز
فصل بیستم: دیدار با سیامک
فصل بیست‌ویکم: تیرداد
فصل بیست‌ودوم: نخستین دیدار مهتاب و بهرام
فصل بیست‌وسوم: گفتگوی مخفیانه
فصل بیست‌وچهارم: بیداری
فصل بیست‌وپنجم: دیدار با رامین
فصل بیست‌وششم: دیدار مهتاب و پولاد
فصل بیست‌وهفتم: رامین
فصل بیست‌وهشتم: میترا
فصل بیست‌ونهم: دروازه‌ی خورشید
فصل سی‌ام: آینده‌ی ری در حکومت کیان
فصل سی‌ویکم: عشقِ خطرناک میترا
فصل سی‌ودوم: الماس سفید
فصل سی‌وسوم: ری در آتش
فصل سی‌وچهارم: دروازه‌ی نابودکننده‌ی خورشید
فصل سی‌وپنجم: قدمی مانده به نبرد نهایی
فصل سی‌وششم: بیداری کیان
فصل سی‌وهفتم: نبرد گرگ‌ها
فصل سی‌وهشتم: نبرد نهایی
فصل سی‌ونهم: گذر سال‌ها
فصل چهلم: جدایی