معرفی و دانلود کتاب رویای رهایی: کتاب سوم مجموعه نفرین بال سوخته

معرفی کتاب رویای رهایی: کتاب سوم مجموعه نفرین بال سوخته

سه‌گانه‌ی داستانی فانتزی زهرا افشار زیبا در سومین و آخرین جلد خود یعنی کتاب رویای رهایی به اوج تب‌وتاب می‌رسد. نفرین بال سوخته حالا حقایق اعجاب‌انگیزی را درباره‌ی شخصیت‌های داستان افشا کرده و همه‌چیز آماده است تا گره کور این ماجرا به دست قهرمان آن باز شود.

درباره‌‌ی کتاب رویای رهایی

طرفداران داستان‌های دنباله‌دار به‌خوبی می‌دانند که جلد آخر هر مجموعه، حرف اصلی ماجرا را می‌زند! حالا در کتاب رویای رهایی و در آخرین قسمت از سری داستانی نفرین بال سوخته، همه‌چیز برای یک پایان‌بندی هیجان‌انگیز آماده شده است. زهرا افشار زیبا نویسنده‌ی این داستان کاری می‌کند که خوانندگان این داستان پر جادو و رؤیا، صفحات آخر کتاب را با شوق و هیجان بیش‌تری ورق بزنند.

«پروا» شخصیت رازآلود کتاب رویای رهایی حالا دیگر برای همه‌ی مخاطبان این داستان چهره‌ی آشنایی پیدا کرده. دختر جوان ماجرای ما از روز اول با سحر و طلسمی عجیب پای بر جهان گذاشت؛ نفرینی دیرینه که سرنوشتی پر فراز و نشیب و یک زندگی دوگانه برای او به جا گذاشت.

در دو قسمت قبلی مجموعه‌ی نفرین بال سوخته، با سرزمین تخیلی کیهان‌رود آشنا شدیم. جایی که پروا در آن از یک خانواده‌ی اشرافی به دنیا آمده و سرنوشت پرحادثه‌ی خود را از آنجا آغاز می‌کند. نفرین رازآلود این دختر زیبا، چاره‌ای برای او نگذاشته بود جز آن که با هویت واقعی خود خداحافظی کند و زندگی تازه‌ای را با چهره‌ای مخفیانه پیش بگیرد. او برای رسیدن به این هدف، کاروانی تجاری را به راه انداخت و راهی صحرا شد تا از دیار خود برای همیشه دور شود.

پس از گذشت تمامی این اتفاقات و رویارویی با ماجراها و دردسرهای بی‌شمار، داستان در کتاب رویای رهایی حالا به بخش جذاب خود رسیده و قهرمان داستان پس از رویارویی با چالش‌های مختلف به پایان و رهایی از نفرین خود نزدیک می‌شود. با تمام تلاش‌های پروا برای مخفی نگه داشتن این راز سربه‌مهر، در نهایت موهبت و نفرین جادویی او برملا می‌شود و جریان زندگی او را به سمت‌وسوی تازه‌ای می‌کشاند. در این میان نیز حضور بیش‌ازپیش شخصیت مرد جذاب و مرموز ماجرا یعنی «رایان» حال‌وهوای پرهیجان داستان را دوچندان می‌کند.

داستان رویای رهایی یک تلفیق جذاب از ادبیات فانتزی و تخیلی با شمایلی تاریخی و بومی است. انتشارات کتابسرای تندیس این اثر خواندنی را به دست خوانندگان بزرگسال و نوجوان رمان فارسی به‌خصوص علاقه‌مندان به ادبیات فانتزی رسانده است.

کتاب رویای رهایی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های تخیلی و ماجراهای دنباله‌دار علاقه دارید، این کتاب خواندنی را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب رویای رهایی: کتاب سوم مجموعه نفرین بال سوخته می‌خوانیم

پگاه تلخ و بی‌رمق خندید. «من از اول هم خوب می‌دونستم که قرار نبوده علاقه‌ی من به رایان به جایی برسه. تمام این ماه‌ها سعی کردم که خودم رو آروم کنم و این ماجرا رو بپذیرم، ولی چندان هم موفق نبودم! من می‌خواستم خودم بیام به دیدنت، اما هر کاری کردم نتونستم. گفتم می‌رم و برات نامه‌ای می‌نویسم و به دستت می‌رسونم. اما حالا خوشحالم که خودت به اینجا اومدی.» این بار خودش دست‌های پروا را گرفت و بی‌مقدمه پرسید: «تو چقدر دوستش داری؟»

پروا با بغض گلویش در نبرد بود. سعی کرد لبخندی بزند؛ اما موفق نشد حتی ادایش را هم در بیاورد. گلویی صاف کرد و گفت: «دیگه... فقط دوست‌داشتن نبود. حالا بیشتر از هر زمانی مطمئنم که عشقه.»

پگاه چندین بار سر تکان داد و گفت: «خوبه. خیلی خوبه. پس حالا می‌تونم ازت بخوام که مراقبش باشی و با خیالت راحت برم؟ احساسات من خلاصه شده تو نگرانی‌هام. مطمئنم که خیلی‌زود با همه چیز کنار میام.» کوشید شوخی کند: «تو هنوز مونده که بفهمی من از چه خاندانی‌ام و ما چقدر به احساساتمون مسلطیم!»

پروا چیزی نگفت و در سکوت نگاهش کرد و قطرات اشک مزاحمش دوباره از چشم‌هایش فرو چکید. پگاه تکانش داد. «جوابم رو بده. خواهش می‌کنم.»

پروا نگاهش را چند لحظه به پنجره دوخت و آهسته گفت: «من... من نابودش کردم.»

پگاه با جدیت گفت: «نه نه. دیگه گفتن این حرف‌ها هیچ فایده‌ای نداره. زمان به عقب برنمی‌گرده و تو حالا فقط باید به الان فکر کنی. به اینکه دوباره دلش رو به دست بیاری.»

پروا بار دیگر بغضش را فروداد و سر تکان داد. پگاه گفت: «خوبه. پس حالا دیگه خیالم می‌تونه راحت باشه.»

«خیلی خوشحالم که تونستم باهات آشنا بشم. بابت تمام این یک سال هم ازت ممنونم... خیلی ممنونم.»

سپس از جایش برخاست و قصد رفتن کرد. هر دو یکدیگر را در آغوش گرفتند و پگاه با لحنی خونسرد گفت: «همه چیز رو بهش بگو و ازش دلجویی کن. این الان بیشترین چیزیه که بهش نیاز داره.»